منظور از سیاستهای مالی، مجموعه اقداماتی است که دولت در قالب مخارج و مالیات برای اثرگذاری بر وضعیت اقتصادی (تولید، تورم و اشتغال ) انجام میدهد.
یادگیری این مفهوم کمک بزرگی به شما در فهم مسائل اقتصادی کشور خواهد کرد. زیرا کشور ما از جمله اقتصادهایی است که در آن دولت نقش پررنگتری نسبت به بانکمرکزی در تصمیمسازی اقتصادی دارد.
شاید بعد از شنیدن برخی خبرها چنین سوالاتی به ذهن شما خطور کند:
چرا دولت گاهی مالیات را افزایش داده و گاهی اوقات کاهش میدهد؟
هدف دولت از انجام پروژههای عمرانی چیست؟
دلیل انتشار اوراق مشارکت در برخی سالها چیست؟
دولت باید چگونه خرج کند تا بتواند بر تولید اشتغال تاثیر مثبت بگذارد؟
برای کنترل تورم دولت چه کارهایی میتواند انجام دهد.
اهمیت آشنایی با مفهوم سیاستهای پولی و مالی
در این مقاله با ما همراه باشید تا در قالب مثالهای ساده، شما را با مفهوم سیاست مالی آشنا کنیم؛ پس از آن علاوه بر اینکه ابهامات و سوالات بالا برای شما روشن خواهد شد. ابزاری در اختیار دارید که میتوانید با آن وقایع اقتصادی را تحلیل کنید.
در مقاله “مفهوم سیاست پولی | به زبان ساده” توضیح دادیم چگونه بانک مرکزی میتواند با کم و زیاد کردن نرخ بهره و حجم پول، تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات را افزایش یا کاهش داده و از طریق آن بر تولید، تورم و اشتغال تاثیر بگذارد.
ضمن توصیه برای مطالعه آن مقاله، در مطلب پیشزو که زیربنای اصلی آن بسیار شبیه به حالت قبل است، مجددا این رویه برای شما عزیزان توضیح خواهیم داد.
اهمیت سیاستهای مالی در اقتصاد
- سیاست مالی یکی از مهمترین مسیرها برای نقشآفرینی دولت در اقتصاد است.
- دولت از طریق سیاستهای مالی میتواند بر اوضاع کلی اقتصاد جامعه از افزایش تولید و اشتغال تا کنترل گرانی و میزان سرمایهگذاری مردم در تولید ملی را تحت تاثیر قرار دهد.
- سیاستهای مالی میتواند نقش مهمی در کاهش بحرانهای اقتصادی و تاثیر بر رشد اقتصادی یک کشور داشته باشد.
- دولت هم میتواند در زمان زیاد شدن تقاضا برای کالاو خدمات که خطر گرانی و تورم اقتصاد را تهدید میکند، هم در زمانی که بیکاری و رکود گریبانگیر اقتصاد شده با استفاده از سیاستهای مالی مناسب از اقتصاد کشور محافظت کند.
بیان مفهوم سیاست مالی به زبان ساده
برای شروع بیایید با ایده بنیانگذار این سیاست جان مینارد کینز برای نجات اقتصاد انگلستان در دهه 1930 آشنا شویم. در دهه 1930 و 1940 بحران اقتصادی عمیقی در بورس آمریکا روی داد و نهایتا اثر آن به انگلستان نیز رسید.

بیکاری شدید، کمبود سرمایهگذاری و تولید، وضعیت معیشت مردم را بسیار دشوار کرده بود.
در این میان کینز با یک ایده جذاب راهحلی برای خارج کردن اقتصاد از این وضعیت ارائه داد
بیان چهارچوب سیاست مالی کینز،به زبان ساده:
دلیل عدم تولید بیشتر، نبود تقاضا برای کالا و خدمات است. وقتی کسی تمایلی برای خرید کالا ندارد، تولیدکننده دلیلی برای تولید بیشتر ندارد. همچنین برخی از تولیدکنندهها نیز رفتهرفته درآمد خود را از دست داده و ورشکست میشوند؛ تعطیلی کارخانهها یعنی بیکار شدن افراد و تنگتر شدن وضعیت معیشت و رفاه مردم.
باید کاری کرد تا مردم اقدام به خرید کالا و خدمات کنند. اگر مردم این کار را انجام دهند انگیزه تولیدکنندگان برای افزایش تولید بالا خواهد رفت. بیشتر تولید میکنند و بیشتر استخدام خواهند کرد. همچنین سرمایهگذاران نیز با دیدن این وضعیت تحریک شده و سرمایههای خود را روانه صنایع مختلف میکنند. تحت این شرایط اقتصاد مجددا سروسامان خواهد گرفت.
نقش دولت در سیاست مالی
اما همانزطور که گفتیم مردمی که در مخارج روزانه خود مانده بودند، عملا پولی نداشتند که بخواهند اقدام به خرید کالا و خدمات کنند!
ایده کینز برای حل این مشکل دخالت دولت در اقتصاد برای نجات آن بود.

کینز اعتقاد داشت در این شرایط دولت هر طور که شده باید بهانه جور کرده تا به مردم پول بدهد و آنها را ترغیب به خرید کالا و خدمات کند. حتی اگر شده به عدهای بگوید شروع به کندن گودال کنند و به عدهای هم بگوید همین گودالها را پر کنید و به هر دو گروه پول بدهد.
با همین مثال شما میتوانید مفهوم سیاست مالی و نقش دولت در آن را درک کنید. فهم این موضوع برای درک بقیه مطالب بسیار مهم است.
مفهوم مخارج دولت
در مثال فوق، وقتی گفته میشود دولت به طرقی کاری به مردم بسپارد و به آنها پول بدهد، به زبان ساده یعنی دولت خرج کند. منظور از مخارج دولت در تعریف سیاست مالی همین موضوع است (در ادامه نیز مثالهای دیگری در این زمینه تقدیم حضور خواهیم کرد)

به سراغ واژه سیاست برویم؛ سیاست دولت از انجام مخارج چیست؟ دولت قصدانجام چه کاری را دارد که برای مثال مخارج خود را افزایش میدهد؟
وقتی دولت مخارج خود را بالا میبرد پول بیشتری وارد چرخه زندگی مردم میشود.
با ورود پول به زندگی مردم تقاضای آنها برای خرید کالا و خدمات زیاد میشود، با افزایش فروش، تولیدکنندگان برای کسب درآمد بیشتر، میزان تولید خود را افزایش داده و نیروی کار بیشتری استخدام میکنند و اینگونه میشود که یک سیاست مالی دولت،در قالب مخارج منجر به افزایش تولید و اشتغال و حتی سرمایهگذاری بیشتر میشود.
سیاستهای مالی مانند مخارج دولت و مالیات از جمله تصمیمسازیهایی است که نقش مهمی بر سطح اشتغال، قیمت کالا و خدمات در جامعه و سطح تولیدات یک کشور دارد.
انواع سیاستهای اقتصادی دولت
در یکی از موارد اهمیت سیاست مالی بیان شد دولت هم میتواند در زمان زیاد شدن تقاضا برای کالا و خدمات که خطر گرانی و تورم اقتصاد را تهدید میکند، هم در زمانی که بیکاری و رکود گریبانگیر اقتصاد شده با استفاده از سیاستهای مالی مناسب از اقتصاد کشور محافظت کند و کشور را از این وضعیت خارج کند.
این دونقش متفاوت دولت برای کنترل وضعیت اقتصاد در ادبیات اقتصادی تحت عنوان “سیاستهای مالی انقباضی” و “سیاستهای مالی انبساطی” بیان میشوند گاهی در اخبار و رسانهها نیز به این واژه برمیخورید مثلا دولت قصد دارد در نیمه دوم سال 1397 برای افزایش اشتغال یک بسته مالی انبساطی را اجرا کند.
سیاستهای مالی انبساطی و انقباضی
همانند آنچه در مقاله” مفهوم سیاست پولی به زبان ساده”بیان کردیم،سیاست مالی نیزدارای دو نوع اصلی یعنی رویکردهای انبساطی و انقباضی است
به زبان ساده:
هانطور که از مفهوم واژه انبساط مشخص است، به معنای افزایش حجم است. یک سیاست مالی انبساطی زمانی رخ میدهد که دولت مخارج خود ر امنبسط کند یا کاری کند که پول بیشتری وارد چرخه زندگی مردم شود.

در مقابل واژه انقباض نیز به معنای کاهش حجم است، یک سیاست مالی انقباضی یعنی دولت مخارج خود را منقبض کند یا از طریق راههایی دیگر شروع به کم کردن پول در دست مردم کند. این کار معمولا برای کنترل گرانی انجام میشود.
در ادامه هر دو مفهوم را در قالب مثال به شما توضیح خواهیم داد.
کنترل رفتار تقاضای مردم به چه معنی است؟
هدف دولت از اعمال سیاستهای مالی مختلف اثرگذاری بر رفتار تقاضای مردم است. گاهی اوقات دولتها باید کاری کنند که مردم بیشتر بخرند و گاهی اوقات دولت باید با اعمال سیاستی تمایل مردم برای خرید کالا و خدمات را کاهش دهد.
در این رویکردها دولت دو ابزار اصلی برای هدایت رفتار مردم به سمت هر یک از این اهداف دارد:
- مخارج دولت
- مالیات
سیاست مالی انبساطی
مجموعه اقداماتی که دولت انجام میدهد تا با افزایش حجم پول (منبسط کردن حجم پول) در جامعه، تقاضای موجود را افزایش داده و بوسیله آن بر تولید، بیکاری و تورم اثر بگذارد.
بیایید در قالب یک مثال ساده این موضوع را بررسی کنیم:
فرض کنید اوضاع مالی دولت روبهراه است و قصد دارد با این پول بر وضعیت زندگی مردم اثر بگذارد. حال ببینیم دولت چگونه با استفاده از دو موردی که در بالا معرفی کردیم یعنی مخارج خود و مالیات میتواند این کار را انجام دهد؟
سیاست مالی انبساطی | افزایش مخارج دولت
دولت میتواند با پول خود اقدام به انجام فعالیتهای عمرانی نظیر احداث جاده، ساختن سد، ایجاد زیرساختهایی مثل پل، ساخت مترو و… در شهرها کند.
وقتی این پروژهها شروع به کار میکنند پولهای دولت در قالب حقوق و دستمزد افراد مختلف، فروشندگان اجناس و هر کسی که به نوعی در اجرای آن سهیم است رفتهرفته وارد جامعه میشود.

پس از ان همانند آنچه به کرات در این مقاله توضیح دادیم، با ورود پول بیشتر در دست مردم، تقاضا برای مصرف و خرید انواع کالا و خدمات زیاد شده، تولیدکنندگان نیز با افزایش خرید مردم، انگیزه لازم برای افزایش تولید را پیدا کرده و سطح تولید خود را افزایش میدهند. نهایتا تولید بیشتر منجر به اشتغال بیشتر میشود.
همچنین بخشی از سرمایههای سرگردان نیز راهی تولید و اشتغال مملکت و توسعه آن خواهد شد.
در اینجا دولت هم میتواند به بهبود زیرساختهای لازم در کشور بپردازد هم تولید و اشتغال را بهتر کند
سیاست مالی انبساطی | تغییر مالیات
اگر دولت مالیات مردم و بهطور کلی فعالان اقتصادی را کم کند نیز یک سیاست مالی انبساطی خواهد بود.
فرض کنید الان تلویزون اعلام کند مالیات بر حقوق کارگران و کارمندان از 9% به 1% کاهش مییابد؛

فردی که حقوق او 5 میلیون تومان است به جای 450 هزار تومان کسری، 50 هزار تومان از حقوقش کم میشود .
یعنی 400 هزار تومان بیشتر عاید او میشود؛ حال همین عدد را به بقیه افراد بسط داده و با هم جمع کنید، بهطبع عدد بزرگی خواهد شد.
بنابراین دولت میتواند با استفاده از مالیات حجم پول را در جامعه افزایش (یا همانطور که در ادامه خواهیم گفت کاهش) دهد.
سیاست مالی انقباضی | سه کانال
حال شما بهعنوان یک تصمیمساز دولتی قصد دارید با استفاده از ابزارهای موجود، تقاضا مردم در جامعه را کاهش دهید.
مثلا گزارشی نشان میدهد تورم در جامعه افزایش یافته است و لازمه آن کاهش تقاضای موجود در جامعه برای پایین آمدن قیمت کالاها و خدمات است.
شما باید حجم پول در جامعه را کم کنید یا اصطلاح حجم پول را منقبض کنید تا این هدف محقق شود. چگونه میتوانید با استفاده از ابزارهای مالی دولت، پول مردم را جمع کنید؟
سه اه وجود دارد:
- کاهش مخارج دولت،
- افزایش مالیات،
- انتشار اوراق مشارکت دولتی
سیاست مالی انقباضی | کاهش مخارج دولت
یک موضوع این است که دولت فعلا برخی از پروژههای در حال اجرای خود را معلق کند. یا پروژههایی که قصد اجرای آن را داشته به زمان دیگری موکول کند. تحت این شرایط جریان ورود پول به جامعه کاهش مییابد و حجم پول تا حدی در جامعه منقبض میشود.
سیاست مالی انقباضی | مالیات
راه حل دوم، افزایش مالیات است. اگر دولت مالیات در زمینههای مختلف از حقوق کارگران کارمندان تا مالیات بر ارزش افزوده فعالان اقتصادی را افزایش دهد، بخشی از درآمد مردم از دست آنها خارج میشود.

کاهش پول در دست مردم یعنی کاهش تقاضا، کاهش تمایل برای خرید کالا و خدمات و نهایتا کاهش قیمتها.
سیاست مالی انقباضی | انتشار اوراق مشارکت
بارها در اخبار و تلویزیون با این خبر مواجه شدهاید: فروش اوراق مشارکت دولت از فردا با سود قطعی (مثلا) 20% در بانک فلان.
این سیاست هم در حقیقت یک سیاست مالی انقباضی است. یعنی هدف از انتشار اوراق کاهش حجم پول در جامعه است؛ (چگونه؟)
با انتشار اوراق مشارکت، در صورت تمایل برای شرکت در این طرح، شما برای خرید هر یک از این برگها مبلغی باید پرداخت کنید، مثلا فرض کنید قیمت هر برگ مشارکت 2 میلیون تومان باشد.
اگر دولت 50 هزار اوراق مشارکت برای فروش در بانکها عرضه کرده باشد یعنی 100 میلیارد تومان از پول موجود در جامعه روانه بانک و حسابهای دولتی میشود. و همانند آنچه گفتیم از طریق اثرگذاری بر تقاضای کل، شرایط اقتصادی (تولید، تورم و اشتغال) را تحت تاثیر قرار میدهد.
مقایسه سیاستهای مالی انبساطی و انقباضی
در اینجا بر پایه دو عامل اصلی یعنی مالیات و مخارج دولت میتوان سیاستهای مالی انبساطی و انقباضی را با هم مقایسه کرد.

سیاست پولی و مالی چگونه باید اجرا شود؟
آیا در عمل اجرای سیاستهای پولی و مالی انبساطی به افزایش تولید و اشتغال منجر میشود؟ یا کاهش مخارج دولت و افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی به کاهش قیمتها منجر میشود؟
سیاستهای پولی و مالی و تصمیمسازی در مورد مخارج دولت و ابزارهای پولی حساب و کتاب خاص خود را دارد.
نمیتوان بدون نظم و بیمنطق هر گاه تولید کم بود شروع به اجرای اقداماتی کرد که تقاضای جامعه را تحریک کند، تمامی این تصمیمات باید با توجه به ظرفیت کشور صورت گیرد وگرنه به جای تاثیر مثبت، اثرات منفی جبرانناپذیری بر پیکره اقتصاد میگذارد.
همیشه نتیجه سیاست مالی به نفع اقتصاد نیست
مثلا کشوری که هنوز زیرساختهای مناسب برای تولید بیشتر کالاها را ندارد نباید دائما در معرض ورود پولهای بی حساب کتاب قرار گیرد، اگر انضباط مالی در این زمینه رعایت نشود، به جای بهتر شدن وضع تولید اشتغال، وضع دلالان و واسطههای هر روز بهتر و بهتر میشود. خیلی ساده تقاضای مردم برای خرید زیاد میشود اما کالای داخلی به اندازه کافی وجود ندارد. بنابراین برای جلوگیری از افزایش قیمت، واردات جایگزین تولید میشود. در نهایت بعد از مدتی کشور وابسته به واردات شده و تولید را کنار خواهد گذاشت…
متاسفانه این واقعیتی تلخ است که در طول چهار دهه گذشته موارد بسیاری از آن مشاهد شده است.
دولتهایی که در قالب شعارهای عجیب بیملاحظه اقدام به حیف و میل منابع مالی کشور کرده و در نهایت میراث آنها تنها بیکاری، تورم و وابستگی بوده است.
به همین منظور بزودی در مقاله ” چرخه نادرست سیاستهای پولی و مالی| به زبان ساده” به تبیین این موضوع در قالب مثاهایی ساده خواهیم پرداخت.
نگارنده: مرتضی زارع