در این مقاله به سادهترین زبان ممکن و در قالب مثالهایی ساده و ملموس به بیان مفهوم سیاستهای پولی پرداخته شده است. مجموعه اقداماتی که بانک مرکزی به کار میگیرد تا بر تولید، اشتغال و تورم در کشور تاثر بگذارند.
لازم به ذکر است بهمنظور نهادینه شدن مفهوم سیاست پولی و نحوه عملکرد ابزارهای مختلف آن در جامعه، ممکن است برخی رویهها در بخشهای مختلف (که بسیار بههم شبیه هستند)،به کرات تکرار شوند. دلیل این امر آن است که خواننده محترم متوجه شود که همه این سیاستها بر یک چهارچوب اصلی و ساده (برای درک کلیت موضوع) استوار هستند.
اهمیت سیاست پولی در اقتصاد
یکی از موضوعاتی که میتواند به بینش شما در تحلیل مسائل و رویدادهای اقتصادی کشور و وقایع جهانی کمک کند، درک مفهوم سیاستهای پولی است.
تمامی مسائل اقتصادی اغلب حول محور، میزان تولید کشورها، سطح بیکاری و اشتغال در جامعه، و تورم و کنترل قیمتهاهستند. سیاستهای پولی همان فرآیندهای تصمیمسازی بانک مرکزی برای تاثیر گذاشتن بر این متغیرهای بسیار مهم در زندگی خانوارها بوده، اهمیت این اقدامات بهحدی است که در بسیاری اقتصادهای پیشرفته قدرت بانکمرکزی در حوزه تصمیمگیری در مورد مسائل اقتصادی بسیار بیشتر از دولت است.
به همین دلیل بسیاری از اخبار اقتصادی که میشنوید و میبینید اغلب بهنوعی در رابطه با این موضوع صحبت میکنند:
چرا گاهی دولتها تصمیم میگیرند نرخ بهره را بالا ببرند و گاهی اوقات آن را کاهش میدهند؟چرا برخی اوقات میزان وامدهی بانکها افزایش و برخی اوقات شرایط گرفتن وام برای متقاضیان بسیار سخت میشود؟
نقش بانک مرکزی در اقتصاد کشورها چیست؟
آیا افزایش تولید اشتغال ارتباطی با بانک مرکزی دارد؟
چگونه یک اقتصاد میتواند، رفتار تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات را کنترل کند؟
مفهوم انبساط و انقباض در سیاستهای پولی چیست؟
دولت چگونه میتواند با کنترل حجم پول و نقدینگی بر تولید، تورم و اشتغال اثر بگذارد؟
دورنمای اقتصاد | بیان مفاهیم اقتصادی به زبان ساده
بعد از خواندن این مقاله بهراحتی میتوانید این سوالات را پاسخ دهید؛ اگر چه بحث تخصصی در این زمینه بسیار زیاد است اما قصد آن داریم به زبانی ساده مفهوم سیاستهای پولی را به شما توضیح دهیم.
این یادداشت ابزاری در اختیار شما میگذارد تا بسیاری از اخبار و وقایع اقتصادی داخلی و خارجی را براحتی متوجه شده و به طور خاص چرایی اقدامات بانک مرکزی در اقتصاد را تحلیل کنید.
مفهوم سیاست پولی به زبان ساده:
به زبان ساده سیاست پولی مجموعه اقدامات و تصمیمات بانک مرکزی است که در آنها با استفاده از کنترل حجم پول، رفتار تقاضای جامعه را برای اثرگذاری بر تولید، تورم و بیکاری هدایت میکند.
میپذیرم که همین تعریف کمی گنگ است و برای کسانی که با اقتصاد سروکار نداشتهاند کمی سخت است اما با یک مثال ساده این مفهوم را به شما توضیح داده و در پایان تعریف سادهتری را تقدیم حضور خواهیم کرد.
در مقاله مفهوم نقدینیگی به زبان ساده توضیح دادیم که چگونه افزایش و کاهش حجم پول میتواند بر تقاضای شما برای مصرف کالا و خدمات تاثیر بگذارد
تاثیر حجم پول بر رفتار تقاضا (تمایل برای مصرف)
فرض کنید فردا صبح اعلام شود به دلیل مشکلات مردم در دوران شیوع بیماری کرونا، به هر ایرانی نفری 20 میلیون تومان بهصورت بلاعوض داده می شود، چه اتفاقی میافتد؟
پس از واریز این مبلغ به حساب افراد خانوار، تقریبا تمامی افراد شروع به خرج کردن آن میکنند،
شخصی با خانواده برای خرید لباس به بازار می رود، فردی برای فرزند خود دوچرخه میخرد یا خانوادهای خودرو خود را عوض میکند، بسیاری ار خانوادهها منتظر اولین تعطیلی پیشرو هستند تا به مسافرت روند، برخی که برای انجام امور خدمات درمانی نیازمند پول بودند برای این کار اقدام میکنند…
خلاصه بگوییم ناگهان رفتار شما و بخش اعظم جامعه، برای مصرف کالا و خدمات (که به آن رفتار تقاضا میگویند)، افزایش مییابد یا روند صعودی میگیرد.
پول بیشتر خرج بیشتر | رابطه پول و تقاضا
وقتی پول بیشتری در دست ما باشد تقریبا همه ما تمایل داریم بیشتر خرج کنیم، برای مدتی هم شده به خود برسیم و بهتر بخوریم و بهتر بپوشیم. این همان مفهوم تاثیر افزایش حجم پول بر تقاضای مردم برای مصرف کالا و خدمات است.

به رفتار مردم در اواخر هر ماه و زمان واریز حقوق توجه کنید. زمانی که نیمه ماه رد میشود هرچه به پایان ماه نزدیک میشویم بهطبع پول در دست مردم کمتر و کمتر میشود و با همین روند خرید کلی جامعه کاهش مییابد. اما در روزهای واریز حقوق، بسیاری بازارها شاهد حضور مردم برای خرید کالا و خدمات هستند.
یا وقتی حقوق ومزایای آخر سال را پرداخت میکنند نیز همین اتفاق میافتد. در اوخر سال و نزدیک به ایام نوروز که اکثر چکها پاس میشوند و شرکتها به کارمندان و کارگران خود پاداش و عیدی میدهند، بیش از هر زمان دیگری در سال شاهد تقاضای بالا در بازارهای مختلف هستیم
تا اینجا متوجه شدیم افزایش میزان پول یا حجم پول در جامعه موجب افزایش تقاضای مصرفی مردم میشود. حال به سراغ موضوع اصلی خود یعنی سیاست پولی برویم و ببینیم چگون تصمیمسازان با کنترل حجم پول میتوانند بر تولید، تورم و بیکاری تاثیر بگذارند.
عرضه پول و سیاست پولی | بانک مرکزی
در تمامی اقتصادهای بزرگ دنیا نظیر ایالات متحده، کنترل حجم پول یا عرضه پول به دست بانک مرکزی است. حتی بانک مرکزی به دولت ابلاغ میکند که چه سیاست اقتصادی برای سال پیشرو باید در پیش بگیرد.
یک نهاد مستقل و با قدرت در سیستم اقتصادی. وقتی رئیس بانک مرکزی این کشور راجب مسئلهای صحبت میکند شاید تاثیر آن بر رفتار مردم و فعالان اقتصادی از تاثیر صحبتهای رئیس جمهور نیز بیشتر باشد!

بانک مرکزی یک پایگاه تصمیمسازی در قلب اقتصاد اغلب کشورها و اقتصادهای بزرگ است. این سازمان دائما اتفاقات بازار را بر اساس آمار مختلف تحلیل میکند. پس از آن با استفاده از عواملی که میتواند مقدار پول را در جامعه کم یا زیاد کند، تولید، اشتغال و تورم را نشانهگیری میکند. در این مقاله با ما باشید تا این مکانیزم را با ادبیات بسیار ساده به شما توضیح دهیم
چگونه میتوان با کنترل حجم پول، تولید و اشتغال را افزایش داد؟
حال فرض کنید شما رئیس بانک مرکزی هستید و میخواهید کاری انجام دهید که تولید و اشتغال در کشور بیشتر شود.
شالوده اصلی برای تصمیمسازی شما بسیار ساده است. شما باید کاری کنید که مردم بیشتر کالا و خدمات مصرف کنند یا تمایل آنها برای خرید افزایش یابد.
وقتی تقاضای مردم برای مصرف افزایش مییابد تولیدکنندگان مشاهده میکنند هر چه تولید میکنند به سرعت راهی بازار می شود، بنابراین انگیزه آنها برای تولید بیشتر میشود (پس تا انیجا تولید افزایش مییابد)،
لازمه افزایش تولید بکاربردن سرمایه و نیروی کار بیشتر است.
تولیدیها برای افزایش میزان تولید خود افراد بیشتری به خدمت میگیرند و این به مثابه افزایش اشتغال است.
سیاست انبساط پولی
مثال ساده بالا بیانگر یکی از مفاهیم پایهای در اقتصاد است. مفهومی که در سال 1930 توسط یکی از مشاهیر بزرگ تاریج اقتصاد یعنی جان مینارد کینز اقتصاد انگلیس را از مرز فروپاشی نجات داد.
اقتصادی که در تورم و بیکاری در حال غرق شدن بود (البته کینز برای افزایش تقاضا به دولت پیشنهاد کرد که شروع به خرج کردن کند حتی اگر شده گودالی را بکند و دوباره پرکند که در مقاله سیاستهای مالی این موضوع را توضیح خواهیم داد)

اشاره کینز دقیقا همانند آنچه در بالا گفته شد، برای رهایی از وضعیت بیکاری شدید، افزایش تقاضا در جامعه بود. هماطور که اشاره شد افزایش تقاضا وقتی اتفاق میافتد که مردم پول بیشتری در دست داشته باشند.
سیاست انبساط پولی | تولید و بیکاری
حال فرض کنید شما بخواهید میزان پول در دست مردم را افزایش دهید.
نمیتوان به بانک مرکزی دستور داد مقداری پول به حساب همه یا بخشی از مردم واریز کرد. زیرا این پولها باید هدفمند در سیستم اقتصادی کشور توزیع شوند.
بنابراین باید سیاستی به خرج داد که پول از یک مسیر منطقی وارد جامعه شود.
نحوه اجرای سیاست انبساط پولی به زبانی ساده
پول را یک کالا در نظر بگیرید؛
مسئله ما این است چه کار کنیم تقاضا برای این کالا زیاد شود؛
راه حل: خیلی ساده قیمت آن را پایین بیاورید تقاضا برای آن زیاد میشود
نرخ بهره و حجم پول
قیمت پول در حقیقت همان نرخ بهره است. وقتی بخواهیم حجم پول در جامعه زیاد شود کافی است قیمت آن را پایین بیاوریم تا تقاضا برای مصرف آن زیاد شود.

تصمیمسازان اقتصادی در سیاست انبساط پولی، قیمت پول یعنی نرخ بهره را پایین میآورند تا متقاضایان مصرف کالاها و سرمایهگذاان برای دریافت پول راهی بانکها شوند.
فرآیند انبساط پولی
وقتی نرخ بهره کاهشمییابد از یک طرف کسانی که برای خرید کالا و خدمات مثلا خرید خودرو، لوازم خانگی و.. نیازمند دریافت وام هستند به بانک مراجعه میکنند.
از طرفی دیگر سرمایهگذارانی که قصد انجام فعالیت اقتصادی دارند نیز مسیر خود را برای راهاندازی کسب و کار هموارتر میبینند. همچنین تمایل افراد برای سپرده کردن پول در بانک کم میشود و احتمالا بخشی از این پولها روانه بازارهای دیگر در اقتصاد می شوند.
تحت این شرایط از سه طریق تولید و اشتغال افزایش خواهد یافت:
کاهش نرخ بهره و منبسط شدن پول
- با افزایش تقاضا برای مصرف کالا و خدمات انگیزه تولیدکنندگان برای تولید بیشتر، بالا خواهد رفت. از طرفی افزایش تولید نیازمند بکارگیری نیروی کار بیشتر است.
- ارزانتر شدن وامهای بانکی، تمایل برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را افزایش مییابد. سرمایهگذاری بیشتر منجر به تولید بیشتر و (همانند مورد قبل) تولید بیشتر نیز اشتغال بالاتر را در سیستم اقتصادی به ارمغان خواهد آورد.
- تمایل مردم برای سپرده کردن پول در بانک کم میشود. اگر این پولها برای کسب درآمد روانه بازارهای مولد مثل بازار سهام شوند، در تامین مالی واحدهای تولیدی برای توسعه کمک میکنند. توسعه این شرکتها یعنی افزایش ظرفیت برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار برای اجرای فرآیند تولید.
اکنون شما با نحوه کارکرد سیاست پولی انبساطی آشنا شدید حال میتوانید سیاست انقباظی را خودتان تحلیل کنید.
سیاست انقباض پولی
انقباض به معنی کوچکتر شدن و کاهش حجم است. سیاست پولی انقباضی یعنی مجموعه اقداماتی که منجر به انقباض یا کاهش حجم پول در جامعه میشود.
سیاست انقباض پولی برای کاهش تورم یا کنترل قیمتها بهکار گرفته میشود.
چهارچوب این سیاست نیز بسیار ساده است. عموما زمانی قیمت یک کالا بالا میرود که تقاضا برای آن بیش از عرضه است.
مثلا وقتی برای 2500 خودرو در کشور 5 میلیون نفر اسم مینویسند یعنی تقاضا بیشتر از عرضه است و خودتان میتوانید قضاوت کنید که قیمت خودروها در بازار چقدر نسبت به ارزش واقعی آنها بالاتر است (لازم به ذکر است بخشی از این تقاضا مصرفی و بخش زیادی از آن هم تقاضای معاملاتی است؛ یعنی افرادی که قصد دارند با خرید و فروش خودرو کسب درآمد کنند. اما در هرصورت وقتی چنین شکافی بین عرضه و تقاضا در جامعه وجود دارد قیمتها بهشدت بالا میروند)
اما یکی از راههای کاهش قیمت، کاهش تقاضا برای مصرف آن است.
مثلا اگر برای همین خودروها مردم تا چندین ماه تمایلی برای خرید نداشته باشند، تولیدکنندگان احتمالا قیمت را کاهش خواند داد و حتی شاید برای خرید به آنها وام نیز بدهند همانند آنچه در سال 94 اتفاق افتاد و دولت برای افزایش تقاضا و فروش خودروهای انباشت شده در پارکینگ شرکتهای خودروساز اقدام به پرداخت وام کرد.
به سراغ مسئله اصلی خود برویم.
سیاست انقباض پولی و تورم
حال که با رابطه تقاضا و قیمت آشنا شدید بیایید بررسی کنیم چگونه میتوان سیاستی اتخاذ کرد که قیمت کالا و خدمات در جامعه کاهش یابد. بر اساس مطالب بالا ما باید کاری کنیم تا حجم پول در جامعه کم شود وقتی میزان پول در دست مردم کاهش یابد الگوی مصرفی یا تمایل آنها برای خرید و مصرف کالاها کاهش مییابد. پس از آن با کاهش تقاضا در جامعه قیمتها نیز رفتهرفته پایین خواهند آمد.
برای کاهش حجم پول در جامعه، کافی است شما قیمت پول را بالا ببرید. مثلا رئیس بانک مرکزی اعلام کند از هفته آینده سود سپردههای بانکی 40% خواهد شد.
افزایش نرخ بهره و منقبض شدن پول
بهطبع وقتی نرخ بهره بالا رود، بسیاری راغبند که پول خود را از بازارهای پرریسک روانه بانکها کنند. از طرفی وقتی نرخ بهره سپرده بالا میرود نرخ بهره وام هم افزایش مییابد ( زیرا درآمد بانک حاصل تفاوت این دو مقدار است) حال آیا کسی میتواند مثلا با نرخ 45 درصد وام دریافت کند؟

بهطبع تحت چنین شرایطی تقاضا برای وام نیز بهشدت کاهش مییابد.
بنابران در سیاست انقباضی (با استفاده از افزایش نرخ بهره) هم جریان ورودی پول به جامعه کم میشود (کاهش درخواست وام) هم میزان ورودی پول به بانکها (افزایش تمایل برای سپردهگذاری) افزایش مییابد. هر دو عمل منجر به کاهش حجم پول در جامعه، کاهش تقاضا، و حتی کاهش تولید خواهد شد. این سیاست برای کنترل تورم و سطح قیمتها بکار گرفته می شود
سیاستهای پولی و کنترل تورم | جمعبندی
پایه سیاستهای پولی برای افزایش یا کاهش قیمتها در جامعه را اینگونه در ذهن بسپارید، وقتی تقاضا برای مصرف کالایی افزایش مییابد بهطبع قیمت آن افزایش مییابد، و اگر بخواهیم قیمت کالایی پایین بیاید باید کاری کنیم که تقاضا برای آن کم شود.

بنابراین اگر شما بخواهید قیمتها را در جامعه کنترل کنید، اهرم شما همان نرخ بهره خواهد بود.
افزایش تورم!
وقتی سیاست انبساطی اعمال کنید، یعنی شما میخواهید حجم پول در جامعه زیاد شود، در چنین شرایطی شما باید کاری کنید که مردم و فعالان اقتصادی بهراحتی بتوانند وام بگیرند، بنابراین شما باید نرخ بهره (قیمت پول) را کاهش دهید،

وقتی پول بیشتری در جیب مردم باشد یهطبع بیشتر خرج خواهند کرد و طبیعتا تقاضا در جامعه بالا میرود.
پس از آن حداقل در کوتاهمدت قیمتها کالاها و خدمات افزایش مییابد (تا زمانی که با افزایش تولید مجددا قیمتها پایین بیاید)
افزایش حجم پول موجب بالا رفتن تقاضا در جامعه میشود. با توجه به اینکه افزایش تولید کمی زمانبر است و نیاز به توسعه زیرساختها دارد، در کوتاه مدت تا آماده شدن محصولات جدید قیمت کالاها و خدمات افزایش مییابد.
چه زمانی تورم خوب است!
در اینجا شاید برای شما سوال پیش بیاید مگر افزایش تورم سیاست درستی است؟
تورمهای دو رقمی و خارج از چهارچوب حال حاضر کشور یک عامل مضر و در حقیقت آفت اقتصادی است اما همواره مقدار کمی تورم در اقتصاد مورد نیاز است.
در حقیقت کمی افزایش در قیمت کالا و خدمات، انگیزه لازم به تولیدکنندگان برای ادامه مسیر خود یا افزایش تولید را فراهم میکند،
از طرفی سرمایهگذارن و کارآفرینان را برای ورود به بازار و شروع کسبکار تحریک میکند.
کاهش تورم
اگر تورم در جامعه بالا باشد شما باید با یک سیاست انقباضی، حجم پول در جامعه را کم کنید تا تقاضای کلی مردم برای خرید کالا و خدمات کاهش یابد. با کاهش تقاضا در جامعه بهطبع قیمتها نیز کاهش مییابد.

بنابراین باید شرایط اخذ وام را سخت کنید یعنی نرخ بهره را بالا ببرید. وقتی این اتفاق بیفتد هم امکان ورود پول در قالب وام به جامعه کاهش مییابد، هم با افزایش نرخ بهره بانکی تمایل مردم برای سپرده کردن پول در بانک زیاد میشود. هر دو عامل حجم پول در جامعه را کوچکتر میکند.
سایر ابزارهای سیاست پولی:
در ابتدا به این مقدمه توجه کنید:
بهطور کلی برای کنترل تقاضای خرید برای یک کالا در بازار، شما دو راه پیشرو خواهید داشت :
- تغییر قیمت آن در بازار: وقتی قیمت کالایی را بالا ببرید بهطبع تقاضا برای خرید آن کم میشود. در مقابل وقتی قیمت آنرا کاهش دهید بخش بیشتری از جامعه توان خرید آنرا خواهند داشت و تقاضا برای آن افزایش مییابد.
- تغییر مقدار کالا در بازار: وقتی مقدار کالایی در بازار زیاد شود قیمت آن نیز شروع به کاهش میکند و با کاهش قیمت، افردا با قدرت خرید متفاوت امکان خرید آن را پیدا کرده و تقاضا برای آن نیز زیاد میشود.. اما زمانی که مقدار آن در بازار کاهش مییابد قیمت آن بالا خواهد رفت. مثلا به یادبیاورید چگونه تولید بی از حد سیبزمینی در کوشر قیمت آن را بهحدی کاهش داد که فروش کل محصول جبرانگر هزینه استخراج آن از زمین هم نبود. در ان زمان سیبزمین کیلویی 200، 300 تومان بود و کمتر کسی بود که بخواهد سیبزمینی بخرد و نتواند.
همچنین حتما در خاطر شما هست که در سال 1398، کمبود پیاز در بازار قیمت آن را چگونه از کیلویی 2500-3000 تومان تا 15000 هم افزایش داد.

با این مقدمه میتوان ابزارهای سیاست پولی را نیز بهخوبی تحلیل کرد. همانند مورد اول نرخ بهره، در حقیمت قیمت پول (کالای موردنظر) است. افزایش آن تقاضا برای پول (وام گرفتن) را کم میکند
و کاهش نرخ بهره، تقاضا برای آن را افزایش میدهد و بقیه ماجرا.
استفاده از حجم پول به جای نرخ بهره در سیاست پولی
در اکثر فرمهای استاندارد اقتصاد، اجرای سیاستهای پولی مبتنی بر این رویکرد یعنی تغییرات نرخ بهره است. اما در اقتصاد کشوری چون ما بهدلیل قوانین بانکداری اسلامی بدونربا، امکان تغییرات وسیع نرخبهره وجود ندارد.
بههمین دلیل در اکثر مواقع به جای استفاده از نرخ بهره (قیمت) برای شل و سفت کردن جریان ورودی پول به جامعه و کنترل رفتار تقاضا، از تغییر مقدار پول (با استفاده از ابزاهای مختلف) به اثرگذاری بر تقاضای جامعه و پیرو آن تولید، تورم و اشتغال پرداخته میشود.

دو مورد از ابزارهای متداول در زمینه کنترل حجم پول، کانال وامدهی بانکمرکزی (به بانکها) و استفاده از نرخ ذخایر قانونی است.
سیاست پولی | کانال وامدهی بانک مرکزی
از عنوان آن مشخص است که در این فرآیند بانک مرکزی به بانکها وام میدهد.
در این رویکرد دولت در شرایطی که نرخ بهره ثابت است با انجام فعالیتهایی حجم پولهای وام دادنی (قابل وام دادن) را در جامعه افزایش میدهد.
همانطور که گفته شد این رویکرد در کشور ما با توجه به بانکداری اسلامی و تغییرات کم نرخ بهره بسیار متداول است (در بیشتر اقتصادهای دنیا نرخ بهره مهمترین سیاست پولی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد است)
کانال وامدهی بانک مرکزی
فرض کنید دولت عواید زیادی از فروش نفت کسب کند و آن را در اختیار بانک مرکزی قرار دهد.
حال دولت درنظر دارد با یک سیاست انبساطی، این پول را برای افزایش تولید و اشتغال وارد جامعه کند.
(علاوه بر کاهش نرخ بهره،) دولت میتواند مقدار پول موجود در بانکها را نیز بیشتر کند. تا بانکها بهراحتی بتوانند به مردم وام دهند.

مثلا بانک مرکزی به بانکها میگوید من به شما 1500 میلیارد تومان وام 15درصد میدهم و شما میتوانید آن را در قالب وام 18 درصدی در اختیار مردم قرار دهید.
تحت این شرایط در حقیقت دولت از مسیر وامدهی بانک مرکزی به بانکها، میزان پول موجود در جامعه را افزایش میدهد، با افزایش حجم پول در جامعه، تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات افزایش یافته و در صورت مدیریت صحیح میتوان از تقاضای بوجود آمده تولید و اشتغال را افزایش داد.
افزایش حجم پول از مسیر وامدهی بانک مرکزی به سیستم بانکی کشور، به کانال وامدهی بانکمرکزی در سیاست پولی تعبیر میشود
بررسی دادههای بانک مرکزی نشان میدهد ظرف یک دهه گذشته همواره بیش از 50% از حجم کل پول کشور، ناشی از بدهی بانکها به بانک مرکزی است. این همان مسیر بزرگی است که پول از طریق آن وارد جامعه میشود
سیاست پولی | نرخ ذخایر قانونی
اگر ابزارهای سیاست پولی در کشور را بررسی کنید، یکی از مواردی که در جستوجوها مشاهده میکنید عبارت نرخ ذخایر قانونی است.
به زبان ساده بر اساس قانون بانکداری متعارف در جهان، بانکها موظف هستند همواره مقداری از سپردههای خود نزد بانک مرکزی، تحت عنوان ذخایر قانونی نگهداری کنند.
یکی از اهداف اصلی این قانون، مشخص شدن توان بانکها در زمان بروز بحرانها است. مثلا اگر به یکباره تعداد زیادی از افراد بخواهند پول خود را از بانک یا موسسه مالی بردارند ممکن است آن بانک نتواند جوابگوی همه باشد. در چنین شرایطی بانک مرکزی از این ذخایر برای پاسخگویی به تقاضا استفاده میکند.
مثلا اگر بانک مرکزی اعلام کند نرخ ذخایر قانونی 10% است، یعنی تمامی بانکها و موسسات مالی موظفند از محل سپردههای موجود در خزانه خود، 10% آن را نزد بانک مرکزی به امانت قرار دهند.
اما ذخایر قانونی یک کارکرد مهم دیگر دارند که امروزه بیشتر از هدف بالا مدنظر بانکهای مرکزی در اقتصاد کشورها است.
نرخ ذخایر قانونی ابزاری برای کنترل رفتار تقاضا
نرخ ذخایر قانونی میتواند همچون یک پدال جریان ورودی پول به جامعه (از مسیر بانکها) کنترل کند.
نرخ ذخایر قانونی و کنترل تورم
افزایش نرخ ذخایر قانونی ،حجم پول موجود در بانکها را کاهش داده، وجوه وامدادنی در بانکها کاهش یافته، مقدار پول کمتری وارد جامعه میشود. کمبود پول یعنی کمبود تقاضا و کاهش تورم در اقتصاد.

فرض کنید بانک مرکزی نرخ ذخایر قانونی را از 10% به 20% افزایش میدهد، بنابراین بانکها باید سپردههای خود نزد بانک مرکزی را دوبرابر کنند.
مثلا اگر کل سپردههای یک بانک 500 میلیارد باشد، در نرخ ذخایر قانونی 10% آن بانک باید 50 میلیارد از پولهای خود را به بانک مرکزی بدهد.
با افزایش نرخ به 20% ، میزان پولی که از دست بانک خارج شده و وارد خزانه بانک مرکزی می شود به 100 میلیارد میرسد.
حال درنظر داشته باشید که ذخایر بانکهای بزرگ در ارقام هزارمیلیاردی قرار دارند. چنین سیاستی وقتی در کل شبکه بانکی اعمال شود به یکباره چندصد یا چند هزار میلیارد تومان از شبکه بانکی خارج میشود. جدا شدن این بخش از پول بانکها یعنی کاهش توان بانکها برای وام دادن و ادامه ماجرا..
نرخ ذخایر قانونی و تولید و اشتغال
در طرف مقابل اگر بانکمرکزی نرخ ذخایر قانونی را کم کند، بهیکباره ملیاردها تومان از پول بانکها وارد خزانه آنها خواهد شد. بنابراین دست بانکها برای وام دادن بازتر خواهد شد. بعد از آن پول بیشتری وارد جامعه میشود و تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات افزایش مییابد. این فرآیند انگیزه لازم برای افزایش تولید و استخدام بیشتر نیروی کار فراهم میکند.
آشنایی با ابزارهای متداول سیاست پولی | جمعبندی
در اینجا شما با چهار ابزار بسیار مهم سیاست پولی یعنی، نرخ بهره، حجم پول، کانال وامدهی بانک مرکزی و نرخ ذخایر قانونی آشنا شدید.
این ابزارها را در دو دسته میتوان طبقهبندی کرد:
1. سیاستهای که با تغییر قیمت پول (افزایش یا کاهش نرخ بهره) حجم پول در جامعه را تغییر داده و بوسیله آن تقاضا، تولید، اشتغال و تورم را متاثر میکنند.
2. سیاستهای که بهصورت مستقیم با تغییر مقدار پول بر حجم تولیدات، قیمتها و بیکاری اثر میگذارند. دو مورد مهم در این زمینه کانال وامدهی بانک مرکزی (برای افزایش حجم پول) و نرخ ذخایر قانونی (هم میتواند برای کاهش استفاده شود هم افزایش) است.
مطالبی که در این مقاله مطرح شد بهصورت ساده چهارچوب تصمیمسازی سیاستگذاران برای اثرگذاری بر تولید، اشتغال و تورم با استفاده از ابزارهای پولی را نشان میدهد. اما اجرای این سیاستها در عمل نیازمند بررسی دقیق اطلاعات و ساختار اقتصادی کشور است.
نمیتوان انتظار داشت در اقتصادهایی که پول بدون نظم و منطق، در زمان های مختلف وارد اقتصاد شود منجر به افزایش تولید و اشتغال شود. بهزودی در مقالهای جداگانه نحوه اجرای این سیاست در کشور را زیر ذرهبین تحلیل قرار خواهیم داد.
نگارنده : مرتضی زارع