” یک باور اشتباه،
حتی اگر همه به آن باور داشته باشند،
همچنان اشتباه خواهد بود. “
تا اواسط قرن شانزدهم میلادی همه مردم باور داشتند اجسام سنگین نسبت به اجسام سبک با شتاب بیشتری سقوط میکنند. تا اینکه آزمایشات تجربی که بیشتر، آن را به گالیله نسبت دادهاند نشان داد که چنین نیست و شتاب سقوط اجسام، ثابت اس
البته جمعآوری هزاران نمونه از باورهای اشتباه به ویژه باورهای اشتباه دیگران کار بسیار سادهای است ولی مشکل از آنجایی شروع میشود که بخواهیم به باورهای اشتباه خودمان پی ببریم چراکه ذهن ما ظاهرا” برای دیدن اشتباهات دیگران طراحی شده است که در آینده به این موضوع نیز خواهم پرداخت.
ولی این باورهای هزاران ساله چگونه به وجود آمدهاند؟
به مثال سقوط اجسام باز میگردم.
در طول هزاران سال انسآنهای خردمند یا Homo sapiens شاهد فرو افتادن آرام برگ درختان و پر پرندگان و سقوط پر شتاب سنگ و چوب بودهاند تا اینکه در سال 340 پیش از میلاد ارسطو نیز این ادعا را مطرح نمود که اجسام با آهنگی متناسب با وزنشان سقوط میکنند. به عبارت دیگر، یک انسان تاثیرگذار بر افکار دیگران و یک فرد مقبول اعلام نمود اجسام سنگینتر، سریعتر از اجسام سبکتر سقوط میکند.
مردم این فرضیه را به دو دلیل پذیرفتند:
- منطقی به نظر میآمد و ذهن آنها را به چالش نمیکشید.
- گفته ارسطو بود.
پس ترکیب ظاهر معقول و نظر صاحبنظران( افراد برجسته، بزرگان، …) دستورالعملی برای جانبداری شدید و محکم شده است و در آینده نیز چنین خواهد بود.
اما نکته سومی هم وجود دارد.
نکته سوم این است که همه ما بدون استثناء ذهنیتی داریم که از دریچه آن به موضوعات و محیط پیرامونمان نگاه میکنیم.
این ذهنیت خاص هر کدام از ما، برآیندی است از :
غلظت هر یک از واسطههای شیمیایی مغزمان، آموزشهای دوران کودکی، محیطی که در آن رشد کردهایم، نظرات و عقاید کسانی که در دوران رشد مقبول ما بودهاند، تجارب شخصی و دهها عامل دیگری که در هر لحظه، در حال تثبیت یا تغییر این فضای ذهنی اند.
باید بپذیریم که همگی ما، پیشداوریهایی در ذهن داریم و چالش پیش روی ما تشخیص، تحلیل و کنترل این پیشداوریها و پیش فرضهاست. اینکه فعالانه بکوشیم موضوعات و مفاهیمی که دانستن آنها برای ما اهمیت اساسی دارد (نه هر موضوعی که سر راهمان قرار میگیرد) را از نو ببینیم و از نو بفهمیم.
برای آغاز چنین رویکردی ابتدا با خود بگوییم:
آنچه باور دارم که نمیدانم،
به من آسیبی نمیرساند،
آنچه فکر میکنم که میدانم،
میتواند آسیبزا باشد.