رشد سبز و توسعه پایدار
مفهوم رشد سبز در سال 2005 برای معرفی یک مدل جدید توسعه پایدار در کشورهای در حال توسعه آسیا به وجود آمد. نهادهای داخلی و بینالمللی که رشد سبز را ترویج میکنند، تاکید دارند که رشد سبز جایگزین توسعه پایدار، نیست، بلکه شیوهایی برای رسیدن به آن است.
در رشد سبز همانند توسعه پایدار، شیوههایی ارایه میشود که برای حفاظت محیط زیست نیازی به هزینههایی اضافی و کاهش رفاه اجتماعی نیست. با این حال، برخلاف توسعه پایدار، رشد سبز به طور مستقیم با مشکل رشد اقتصادی مواجه است.
توسعه پایدار مسایلی مانند سازگاری کلی بین رشد و حفاظت از محیط زیست و ارزیابی مجدد هدفهای اولیه اقتصادی، یعنی توسعه را مد نظر قرار میدهد. رشد سبز نه تنها بر این سازگاری تاکید دارد، بلکه ادعا دارد که حفاظت محیط زیست میتواند به بهبود و ارتقای رشد کمک کند.
تفاوت بین رشد سبز و توسعه پایدار | گزارش زرواس ۲۰۱۲
بر پایه گزارش زرواس- 2012، تفاوتهای بسیاری بین مفهوم رشد سبز و توسعه پایدار وجود دارد. توسعه پایدار، یک بسته گستردهتر از هدفها را پوشش میدهد، در حالی که رشد سبز تنها رشد اقتصادی است که بر پایه استفاده از محیط زیست بنا شده و میتواند تاثیر جدی بر محیط زیست داشته باشد.
رشد سبز تنها یکی از راه حلهایی است که در برابر بحرانهای اقتصادی اخیر پیشنهاد شده است و در نتیجه با سایر اقدامهای اقتصادی یا اجتماعی همراه است. در حالی که توسعه پایدار یک جهت منطقی برای توسعه کشورها است.
نتیجه چنین تفکری، ایدهایی از یک نظم جهانی جدید است که فرض میکند تمدنهای بشری نباید از بین بروند، بلکه توسعه آنها باید به سوی فرهنگ سبز اصلاح شود. در نوامبر 2010 در گردهمایی گروه کشورهای گروه 20 در سئول رشد سبز به عنوان بخش جدایی ناپذیر از توسعه پایدار شناخته شد.
رابطه بین رشد سبز، اقتصاد سبز و توسعه پایدار
رشد سبز ابزار عملی برای دستیابی به هدفهای بی وقفه توسعه پایدار است. پرسشی که در این زمینه مطرح است این که چه نوع رابطهایی بین رشد سبز، اقتصاد سبز و توسعه پایدار وجود دارد؟
این اعتقاد همواره وجود دارد که ارتباط سه گانه اقتصاد سبز، رشد سبز و توسعه پایدار، به دلیل ماهیت و ساختارهای آنها مکمل یک دیگرند و در عین حال ارتباط متقابلی (همبستگی) بین آنها، وجود دارد.
در سطح جهانی، بحرانهای رکود اقتصادی و مالی سبب کاهش موقت تاثیرات انسانی بر محیط زیست شده است. انتظار میرود، بازگشت به مسیر رشد پویا، منجر به تشدید اعمال زیست محیطی در مقایسه با قبل از رکود اقتصادی خواهد شد.
اگر چه برخی از صاحب نظران رشد سبز و اقتصاد سبز را به عنوان علایم یا زیر شاخههای توسعه پایدار، معرفی کردهاند، اما در بسیاری از موارد، بین آنها باید تمایز قایل شد.
رشد سبز و توسعه پایدار
نقطه عطف برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین این سه واژه، موقعیتی است که پایداری و در نتیجه توسعه پایدار، هدف اصلی باشد. رشد سبز، به شدت با ایده اقتصاد سبز در افزایش رفاه عمومی اجتماعی و عدالت اجتماعی ارتباط دارد و در عین حال خطرات زیست محیطی و کمبودهای زیست محیطی را به طور قابل توجهی کاهش میدهد.
بیشتر بخوانید: توسعه پایدار | رویکردهای نوین “اقتصاد کم کربن”
فرض نخستین ایدهایی اقتصاد سبز و رشد سبز جایگزین مفهوم توسعه پایدار نیست، بلکه دستیابی به توسعه پایدار، باید بر پایه یک اقتصاد دقیق گرا و در حال رشد باشد.
ساختن اقتصاد سبز بر پایه فرضیههای راهبردی رشد سبز، یک عنصر جدایی ناپذیر از سیاستهای اقتصادی در مسیر توسعه پایدار باید باشد. روابط متقابل بین مفهوم اقتصاد سبز، رشد سبز و توسعه پایدار از دیدگاه بازخورد متقابل باید بررسی شود (شکل شماره 1).
رشد سبز یک مدل پیشنهادی برای دستیابی به توسعه پایدار
رشد سبز یک مدل پیشنهادی برای دستیابی به توسعه پایدار است و میتواند راه حلی برای مشکلات اقتصادی و زیست محیطی و ایجاد منابع جدید رشد از طریق شیوههای زیر باشد:
- افزایش استفاده موثر از منابع و داراییهای طبیعی، افزایش اثربخشی فعالیتها، کاهش میزان ضایعات و مصرف بهینه انرژی و اطمینان از استفاده موثر از منابع موجود.
- معرفی نوآوریها و شیوههایی برای استفاده از راه حلهای جدید برای حل مشکلات زیست محیطی.
- ایجاد بازارهای جدید با تحریک تقاضا برای فنآوریهای سبز، کالاها و خدمات و ایجاد فرصتهای شغلی جدید.
- افزایش اعتماد سرمایه گذاران خارجی و بخش خصوصی داخلی با افزایش پیشبینی و ثبات فعالیتهای دولت در موضوع حفاظت از محیط زیست.
- راهبردهای رشد سبز باید به طور خاص بر مشکلات اجتماعی گوناگونی مانند حقوق صاحبان سهام تمرکز کنند که میتواند به طور مستقیم از راه حلهای استقرار یافته در کشور و یا در سطح بینالمللی پیگیری شود.
اقتصاد سبز | تامین سرمایههای طبیعی
اقتصاد سبز بخشهایی را که از سرمایههای طبیعی تامین میشوند، پوشش میدهد (کشاورزی، ماهیگیری، جنگلداری و مدیریت منابع آب). این بخشها تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد دارند، زیرا آنها مواد اولیه و حیاتی برای تولید هستند (نهاده اصلی تولید) و از سویی نقش کلیدی در درآمد و سطح زندگی جمعیت روستایی به ویژه در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته دارند. این موضوع به این دلیل است که درآمد بیشتر روستاییان این کشورها از منابع طبیعی تامین میشود و راهبردهای توسعه روستایی و ارتقای سطح زندگی آنها نقش پررنگی در توسعه دارد.
بخشهای اقتصادی مانند حمل و نقل، انرژی و تولید، پتانسیل زیادی برای صرفهجویی در انرژی و منابع طبیعی دارند. چنین صرفه جوییهایی، سبب ارتقا یا بهبود رشد اقتصادی و افزایش اشتغال میشوند.
استفاده موثر از منابع طبیعی معیارهای چند بعدی دارد (مانند انرژی، اثربخشی مواد اولیه و حیاتی و بهبود مدیریت زبالهها و ضایعات) که بهره برداری از آنها باید با دقت بسیار زیادی انجام شود، زیرا ممکن است برخی بعدهای آن، با یک دیگر در تضاد باشند.
۷ عامل در نماد رشد سبز
سبز شدن اقتصاد، منجر به سازگاری و بهبود محیط زیست میشود.
اثرات مثبت از جمله افزایش ثروت (تولید ناخالص داخلی)، افزایش تولید اقتصادی، افزایش اشتغال و کاهش فقر در ابعاد اقتصادی در بستر اقتصاد سبز و رشد سبز، افزایش و بهبود رفاه اجتماعی را به همراه دارد.
رویکردهای اجتماعی اقتصاد سبز و رشد سبز آنها با بهبود سطح کیفیت زندگی جوامع بشری و بعد زیست محیطی آنها به کاهش فشار بر محیط زیست و بهبود کارآمدی استفاده از سرمایههای طبیعی منتج میشود. اگر راهبردهای رشد سبز به درستی طراحی شده باشند، سبب حرکت کشورها، به طور پیوسته در مسیر توسعه پایدار میشود.
مزیت کلیدی ظهور مفاهیم رشد سبز و اقتصاد سبز این است که جهانیان را وادار به تلاش برای تبدیل مدل اقتصادی غیرپایدار به مدلها و روشهای سازگار با هدفهای توسعه پایدار میسازد.
مهم این است که نتیجه تلاشهای سازمانهای بینالمللی، گروههای متخصص و صاحب نظران (طرفدار و منتقد) منجر به توسعه اصول عملیاتی برای رشد سبز و اقتصاد سبز شده و امکان توسعه مجموعهایی از ابزارها و اقدامها برای سیاستهای ملی در سطح کشورها فراهم شود.
سید حسین سجادی فر، پژوهشگر اقتصاد آب و محیط زیست
محمد داودآبادی، کارشناس ارشد آب و فاضلاب