یکی از علتهایی که افراد نسبت به افزایش بیشتر مالیات به منظور دریافت خدمات بیشتر، بیرغبت هستند این است که بسیاری از مردم در آمریکا (و نیز در بریتانیا و بسیاری از کشورهای در حال توسعه) نسبت به هرگونه مداخله از سوی حکومت مشکوک هستند.
دست کم از زمان ریگان، این نغمه در گوشمان خوانده شده که «در این بحران حاضر، دولت نه راه حل مسئله ما بلکه خود مسئله است.»
نگرش مردم آمریکا در مورد مالیاتهای دولت
در سال 2015، تنها 23 درصد آمریکاییها گمان میکردند میتوانند «همیشه» یا «اغلب اوقات» به دولت اعتماد کنند. 95 درصد آنان نظر منفی به دولت داشتند!
20 درصد فکر میکردند دولت ابزاری برای بهبود برابری فرصتها میان فقیر و غنی ندارد و 32 درصد گمان میکردند پایین آوردن مالیات بر افراد ثروتمند و شرکتها به منظور تشویق سرمایهگذاری راه بهتری برای بهبود برابری فرصتها باشد تا افزایش مالیات در جهت تأمین مالی برنامههای بیشتر برای فقرا.

شک و تردید بنیادی پیرامون اقدامات دولت شاید بزرگترین محدودیت در زمینه کمک به نیازمندترین افراد باشد، و به دلیل این که بسیاری از این افراد خودشان چنین دیدگاههای صریحی دارند، متناقض نما به نظر میرسد.
چگونه تعریف مالیات عادلانه، سینگ بادال را از صحنه سیاست در هند حذف کرد؟ | مقاومت همیشگی در برابر مالیات!
منپریت سینگ بادال ، وزیر جوان باهوش ایالت پنجاب هند، شغل سیاسی خود را صرفاً بر سر این مسئله به خطر انداخت.
کشاورزان پنجاب برق رایگان دریافت میکنند و آب زیرزمینی نیز مجانی است، نتیجه این شده که همه زمین خود را بیش از حد آبیاری میکنند و پیامدش آن بوده که سطح آبهای زیرزمینی آنقدر سریع در حال پایین آمدن است که ظرف چند سال آبی برای پمپاژ در کار نخواهد بود. به نفع همگان است اکنون مصرف آب را کاهش دهیم.

راه حل بادال این بود که به هر فرد مقدار معینی پول بدهیم تا جبران خسارت آنها بشود، و سپس هزینه برق را از آنان بگیریم.
بنابراین آب بیشتری نسبت به نیازشان پمپ نمیکنند، چون هزینه پرداختی عامل بازدارنده در برابر زیادی پمپاژ کردن است.
از دیدگاه منطق اقتصادی این موضوع نیازی به فکر کردن ندارد با این حال یک خودکشی سیاسی شد.
تدبیر بالا که در ژانویه سال 2010 معرفی شد، 10 ماه بعد برچیده شد و بادال شغل وزیر مالیه را از دست داد و در نهایت وادار به ترک حزب سیاسی خود شد.
بازگشت بادال به دولت در سال 2018
واضح است که کشاورزان در مورد دریافت پول اعتماد نداشتند و انجمنهای قدرتمند کشاورزان اساسا با این تدابیر مخالفت کردند. با شگفتی تمام بادال در سال 2018 به دولت برگشت و تصمیم گرفت دوباره تلاش کند.

این بار طرح را اینگونه مطرح کرد که ابتدا به حساب بانکی تمام کشاورزان مستقیماً مبلغ 48 هزار روپیهای (معادل با 2823 دلار، با احتساب تفاوتهای برابری قدرت خرید) واریز شود و به جای گرفتن هزینه برق از آنان، هزینه برق مصرفی از همین حساب کم شود.
این یارانه به نحوی محاسبه شده است که با نرخ فعلی، کشاورزی که کمتر از 9 هزار واحد برق مصرف میکند، سود میبرد (دولت میانگین مصرف را بین 8 تا 9 هزار واحد برآورد میکند).
ایده آن بود که کاملاً روشن سازیم این کار مالیات پنهانی و شیوهای فریبکارانه برای گرفتن پول از کشاورزان نیست.
این بار دولت آهسته حرکت کرد. آنها با یک برنامه آزمایشی کوچک شروع کردند، و اکنون آزمایش تصادفی کنترل شده بزرگتری را برای ارزیابی تأثیر این الگو بر مصرف آب و رفاه کشاورزان برنامهریزی میکنند.
هنوز هم کشاورزان بدگمان هستند. اتحادیه کشاورزان این ادعا را تکرار میکند که «دستورکار واقعی دولت قطع یارانه برق برای کشاورزی است.»
چرا افراد تا این حد به (مالیات) دولت بدگمان هستند؟
بدون شک بخشی از این مسئله ریشه تاریخی دارد. در هند، مردم نمونههای بسیاری دیدهاند که در آنها دولت زیر تعهد خود زده است.
در آمریکا آشکارا یک ایدئولوژی خوداتکایی وجود دارد، حتی به رغم اینکه طی سالیان متمادی به میزان قابل توجهی مبتنی بر خیالات بوده است.
ایالتهای آمریکا که ساکنانشان بالاترین غرور را نسبت به خودمختاری دارند، وابستهترین ایالات از نظر دریافت یارانههای فدرال نیز هستند (میسیسیپی، لوئیزیانا، تنسی و مونتانا در صدر فهرست کمکهای فدرال برحسب سهم از درآمد قرار دارند).

همچنین همانطور که پیشتر بیان کردیم، تا حدودی این موضوع به بیاعتمادی فرادستان ربط دارد.
برنامههای دولتی به مثابه شیوه فرادستان برای یارانه دادن به همه جز (مردان؟) سفیدپوست سختکوش نگریسته میشوند. اما آنچه اوضاع را خرابتر میکند پسزمینهای از پرحرفی مبهم از اقتصاددانان درباره اتلاف در دولت وجود دارد.
هر جا دولت دخالت میکند انحراف بوجود خواهد آمد!؟
کافیست در اتاقی پر از اقتصاددانان به مداخله دولت اشاره کنید بیتردید صدای هرهر خنده را خواهید شنید.
بسیاری و شاید حتی اغلب اقتصاددانان، باور دارند انگیزههای دولت همیشه به انحراف کشیده شده و نتیجه این که مداخلات دولتی، در حالی که غالباً لازم هستند، معمولا ناشیانه یا فساد زا هستند.
اما نامناسب نسبت به چه چیزی؟
مسئله این است که بسیاری از کارهایی که دولت انجام میدهد جانشین ندارد (گرچه البته بسیاری از دولتها کارهای بیشتری نسبت به آنچه باید بکنند، انجام میدهند، مانند اداره خطوط هوایی در هند یا کارخانه سیمان در چین).
زمانی که طوفانی رخ میدهد، وقتی مستمندی نیاز به مراقبتهای پزشکی دارد، یا هنگامی که صنعتی تعطیل میشود، معمولاً «راه حل بازاری» وجود ندارد.

بخشی از وجود دولت برای حل مسائلی است که هیچ نهاد دیگری نمیتواند به گونهای واقع بینانه از پس آنها برآید. برای اثبات اتلاف در دولت، باید نشان داد که شیوه سازماندهی بدیلی برای همان فعالیت وجود دارد که بهتر جواب میدهد.
اخذ مالیات | دولتها باید چگونه رفتار کنند؟
در این که دولتهای اغلب کشورها منابع را تلف میکنند شکی نیست. تعدادی از مطالعات در کشورهایی نظیر هند، اندونزی، مکزیک و اوگاندا دریافتند که ایجاد تغییراتی در شیوه انجام کارها توسط دولتها به بهبودهای قابل توجه منجر میشود.
برای مثال، در اندونزی توزیع کارتی که نشان میدهد شخص واجد شرایط برنامهای است، میزان یارانه دریافتی فقرا را 26 درصد افزایش داد.
وقتی آنان فهمیدند واجد شرایط چه چیزی بودند، بهتر قادر به حمایت طلبی برای خود بودند. از سوی دیگر، در درون بنگاههای خصوصی نیز اتلاف عظیمی وجود دارد، پس شاید مدیریت خوبِ منابع دشوارتر از چیزی باشد که گمان میکنیم.
اقتصاد خوب برای روزگار سخت/ آبیجیت بنرجی و استر دوفلو
ترجمه جعفرخیرخواهان و امیر شاملویی