احتمالا درست در سرآغاز فرآیند خودکارسازی با نیروی هوش مصنوعی قرار داریم. این مفهوم که هوش مصنوعی دسته نوینی از فناوری است، پیشبینی آنچه ممکن است انجام دهد را دشوار میسازد.
آینده پژوهان در مورد «تکینگی » یعنی شتاب شگفتآور در نرخ بهره وری به واسطه ماشینهای بینهایت هوشمند، حرف میزنند، گرچه اغلب اقتصاددانان کاملا شک دارند نزدیک به مشاهده چنین چیزی باشیم.
با این حال، خوب میشود اگر گوردون چند سال بعد با ربات اسپات بازی کند، او زمان مهیجتری خواهد گذراند.

از سوی دیگر، در حالی که این موج خودکارسازیِ خاص، تازه در شروع کار خود قرار دارد، موجهای دیگری در گذشته وجود داشتهاند.
ماشین چرخریسی، موتور بخار، برق، تراشههای رایانهای و ماشینآلاتی که با کمک رایانه یاد میگیرند، همانند هوش مصنوعی امروز، همگی خودکار بوده و نیاز به انسانها را در گذشته کاهش دادند.
جایگزینی انسان با ماشن | نخستین اعتراض قرن 19، “لودیتها”
آنچه بعدا رخ داد تا حدود زیادی همان چیزی بود که میتوان انتظار داشت: خودکارسازی با جایگزینی ماشینها به جای کارگران در انجام برخی وظایف، اثر جایگزینی قدرتمندی دارد.
این کار، کارگران را زاید میکند و همان چیزی است که برای صنعتگران ماهر ریسندگی و بافندگی در سپیدهدم انقلاب صنعتی رخ داد. آنها با ماشینها جایگزین شدند و همان طور که خوب میدانیم، اصلا چنین چیزی را دوست نداشتند.

در آغاز قرن نوزدهم، لودیتها ماشینآلات را تخریب کردند تا به مکانیزه شدن بافندگی که زندگی آنان به عنوان «صنعتگران» ماهر را تهدید میکرد، اعتراض کنند.
واژه لودیت اکنون عمدتا به صورتی تحقیرآمیز و به منظور توصیف فردی به کار میرود که کورکورانه از پیشرفت سر باز میزند و مثال آنها اغلب به منظور رد کردن دغدغهها در مورد بیکاری ناشی شده از فناوری، مطرح میشود. با این همه، لودیتها اشتباه میکردند- مشاغل ناپدید نشدند و دستمزدها و شرایط زندگی امروز بسیار بالاتر از چیزی است که در زمان آنها بود.
با وجود این، ممکن است لودیتها کمتر از آنچه فکر میکنیم، مرتکب خطا شده باشند. در جریان انقلاب صنعتی، مشاغل خاص آنان در کنار مشاغل طیف گستردهای از صنعتگران از میان رفت. به ما گفته شده که در بلند مدت همه چیز درست میشود، اما بلند مدت واقعا خیلی طول کشید.
دستمزدهای حقیقی کارگران سطح پایین در بریتانیا بین سالهای 1755 تا 1802 تقریبا نصف شد.
گرچه سال 1802 از نظر حضیض سال خاصی بود، کارگران بین سالهای 1755 تا پایان قرن روندی نزولی را طی کردند و تنها در آغاز قرن جدید بود که این میزان بار دیگر شروع به افزایش کرد.
آنان در سال 1820، یعنی 65 سال بعد، به سطح دستمزد (حقیقی) سال 1755 برگشتند.
گذار سخت صنعتی در بریتانیا | قرن 19
این دوره پیشرفت چشمگیر فناوری در بریتانیا، دورهای با محرومیت شدید و شرایط زندگی بسیار دشوار نیز بود. رابرت فوگل ، مورخ اقتصادی، نشان داد که در این مدت در انگلستان، پسران در مقایسه با بردگان جنوب ایالات متحده به شدت دچار سوءتغذیه بودند.
ادبیات آن زمان، از فرانسیس ترولوپ گرفته تا چارلز دیکنز ، توصیف میکند در کنار میزان مشخصی از وحشت تمامعیار، چه بر اقتصاد و جامعه میگذشت. آن روزها واقعا زمانه دشواری بود.
میدانیم که در نهایت چرخشی در بریتانیا پدید آمد. حتی هنگامی که برخی کارگران شغل خود را از دست دادند، نوآوریهای صرفهجویی کننده در نیروی کار، سودآوری سایر نهادهها و از اینرو تقاضا برای کارگران تولید کننده آنها را بالا برد.
بهبودهای ایجاد شده در فناوری بافندگی، برای مثال ماکوی جان کی، تقاضای نخ را بالا برد و شغلهای افراد تولیدکننده آن را افزایش داد.
ثروتِ در حال شکوفایی کسانی که از این نوآوریها منتفع میشدند، تقاضای محصولات و خدمات جدید را در بسیاری از بخشها (بیشتر شدن مشاوران حقوقی، حسابداران، مهندسان، خیاطان سفارشی، باغبانان و سایر افراد) افزایش داد که همین امر مشاغل بیشتری پدید آورد.

به هر صورت، هیچ تضمینی برای این احیا شدن وجود ندارد. ممکن است با کاهش تقاضای نیروی کار در نتیجه این موج خودکارسازی و هوش مصنوعی، هیچ احیایی صورت نگیرد.
شاید بخشهایی که سودآورتر میشوند، به جای استخدام کارگران بیشتر، در فناوریهای جدید صرفهجوییکننده نیروی کار سرمایهگذاری کنند. همچنین ثروت جدید ممکن است به منظور خرید کالاهای ساخته شده در کشور دیگری به کار گرفته شود.
بررسی تاثیر خودکارسازی بر زندگی انسان | پژوهشها و نتایج
نمیدانیم این بار چه اتفاقی خواهد افتاد، زیرا هنوز بلند مدت بسیار دور را ندیدهایم، اما به نظر میرسد تاثیر موج فعلی خودکارسازی (که در سال 1990 آغاز شد و به ما چشماندازی بیش از 25 ساله ارائه میدهد) تاکنون منفی باشد.
در مطالعهای پیرامون تاثیر خودکارسازی، پژوهشگران میزان در معرض رباتهای صنعتی قرار گرفتن را در هر منطقه محاسبه کرده و گسترش رباتها در صنایع آن منطقه را به دست آوردند. سپس پژوهشگران تحول اشتغال و دستمزدها در نواحی با بیشترین تاثیرپذیری را با نواحی پذیرنده کمترین تاثیرات، مقایسه کردند.
این مطالعه با شگفتی نویسندگانش که پیشتر مقالهای با تاکید بر نیروهایی که باید منجر به احیا شوند، نوشته بودند، شواهد منفی کلانی یافت. افزودن یک ربات دیگر به منطقه جغرافیایی مورد بررسی، اشتغال را تا 2/6 کارگر کاهش داده و دستمزدها را نیز پایین میآورد.
اثرات اشتغال بیش از همه در بخش ساخت مشخص میشود و برای کارگران کالج نرفته، به خصوص آنان که وظایف یدی روزمرهای انجام میدهند، بسیار قدرتمند است.

به هر صورت، در اشتغال یا دستمزد سایر مشاغل یا مقاطع تحصیلی دیگر، هیچ گونه منافعی از بین نمیرود .
تاثیر خودکارسازی بر اشتغال
این آثار موضعی رباتها بر اشتغال و دستمزدها، یادآور اثراتِ بیشتر در معرض تجارت بینالملل قرار گرفتن است. آنها نیز به دلایل مشابهی شگفتآور هستند. هنگامی که وظایف فراوانی در یک صنعت خاص خودکار سازی میشوند، شاید انتظار داشته باشیم کارگران جایگزین شده درصدد یافتن شغل در کسب و کارهای نوینی برآیند که به منظور سود بردن از نیروی کار آزاد شده، به آن منطقه آمده یا به جای دیگری نقل مکان کردهاند.
علاوه بر این، نگران کننده است که خودکارسازیِ وظایف ساده منجر به استخدام مهندسان بیشتر به منظور نظارت بر رباتها نشود. این تبیین احتمالا مشابه علت آسیب دیدن کارگران کم مهارت در نتیجه رقابت با چین است؛ در اقتصادی چسبنده، بازتخصیص هموار، عملا تضمین شده است.

حتی در صورتی که تعداد کل مشاغل کاهش نیابد، موج فعلی خودکارسازی مایل به جایگزینی مشاغلی است که نیازمند برخی مهارتها است (کتابداران و حسابداران) و تقاضا را هم برای کارگران بسیار ماهر (برنامه نویسان نرمافزارهای ماشینآلات) و هم به طور کلی برای کارگران فاقد مهارت (مثلا مراقبان سگها)، که جایگزینی هر دوشان با ماشین دشوارتر است، افزایش میدهند.
همچنان که مهندسان نرمافزار ثروتمندتر میشوند، پول بیشتری برای استخدام مراقبان سگها دارند، که در طول زمان نسبتا ارزانتر شدهاند، زیرا برای آن دسته از افراد که تحصیلات دانشگاهی ندارند، شغل جایگزین اندکی وجود دارد.
حتی در صورتی که افراد شاغل بمانند، این موضوع منجر به افزایش نابرابری با دستمزدهای بالاتر در راس (جامعه) میشود و سایر افراد به شغلهایی هجوم میآورند که نیاز به مهارت خاصی ندارد؛ مشاغلی که دستمزدها و شرایط کاریش میتواند واقعا ناخوشایند باشد. این موضوع روندی که از دهه 1980 میلادی رخ داده است را تقویت میکند. کارگران فاقد تحصیلات دانشگاهی به طور روزافزون از مشاغلی با مهارت متوسط مانند منشیگری و کارهای اداری به وظایفی با مهارت کم مانند نظافت و انتظامات رانده شدهاند.
منبع : کتاب اقتصاد خوب در روزگار سخت | ترجمه امیر شاملویی و جعفر خیرخواهان