بحران کرونا شاید بستری برای راستیآزمایی ساختار اقتصادی و فرم تصمیمسازی کشورها برای مقابله با بحرانهای حاد باشد. چالشی که از چرخ معیوب برخی کشورهای پیشرفته پرده برداشت و برخی دیگر که کمتر دیده میشدند را در نظم جهانی بازتعریف کرد. کرهجنوبی و تایوان از جمله کشورهایی بودند که نشان دادند چه قدرت استراتژیکی در کنترل بحرانهای جهانی از این دست دارند. اما نمایش چین، اگرچه چندان ضعیف نبود اما در قامت معرفی چین بهعنوان غول اقتصادی که بتواند، سکان نظم جهانی را در دست بگیرد نبود.
در مقاله حاضر که توسط جناب مصطفی بوشهری ترجمه و تلخیص شده است به واکاوی این موضوع پرداخته شده است، که بحران کرونا و فرم مدیرتی چین نشان داد پس از این بحران چین رهبر بعدی جهان نخواهد شد و کشورهای اندکی مدل و پیام آن را خریدارند.
بحران کرونا بستری برای معرفی قدرت کمونیست بود؟
پس از گسترش بیماری کرونا در چین عدهای پیشبینیهایی صلب و عجولانه از آینده چین کردند؛ عدهای آن را «لحظۀ چرنوبیل» برای چین دانستند و صحبت از «آغازِ پایانِ حزب کمونیست چین» و پیامدهای ژئوپلتیکی آن نمودند.
اما به سرعت این پیشبینیها روند معکوس گرفت و با گسترش بیماری در اروپا و آمریکا شاهد پیشبینیهایی مبنی بر بازنظمیابیِ ژئوپلتیکی جهان و پیروزی چین بودیم.
چین نیز از این موقعیت استفاده کرد و با ایجاد پویشی بینالمللی بر ناکامیهای حکمرانی دموکراتیک تاکید کرد و خود را به مثابۀ رهبری جهانی در واکنش به این بیماری معرفی نمود.
اما بعید است این قمار چین بتواند در گام بلندش در خیزش موفق شود. چین دچار محدودیتهایی واقعی در بهرهگیری از بحران کنونی است.
پتانسیل چین در کنترل کرونا اغراقآمیز است
بهنظر میرسد ارزیابی قدرت آمریکا و چین در مدیریت بحران کرونا، با تورش فراوان همراه بوده است.
در بیان پتانسیل چین در بهرهگیری از بحران بیشازحد اغراق شده است و توانایی آمریکا در رهبری جهان پس از بحران، حتی باوجود اقدامات اولیۀ نادرستش، نیز بیشازحد دستکم گرفته شده است.
چین رهبر جهان نخواهد شد!
هرچند واکنش آمریکا به این بجران عمیقاً معیوب بود اما قدرت این کشور- فارغ از آنکه چه کسی رییسجمهور است- متکی به مجموعهای از ظرفیتهای مادی و مشروعیت سیاسی است و نشانههای اندکی مبنی بر جایگزینی چین وجود دارد.
تحلیلهای نقطهای از نحوه مدیریت کشورها در بحران کرونا
در میانۀ بحرانی جهانی، فشارها برای پیشگویی و پیشبینی پیامدهای بلندمدتِ استراتژیک فراوان است. مشکل نتیجهگیریهای زود و اولیه این است که اغلب نادرست از آب درمیآیند: تحلیلگران بر پیامدهای فوری رویدادهای اخیر تمرکز دارند و ویژگیهای ساختاری نظم جهانی را در نظر نمیگیرند.
حتی با اینکه آمریکا در بحران کنونی دچار لغزش شده است اما چین نیز با چالشهایی در داخل و خارج مواجه است که ناشی از انتخابهایش در حکمرانی اقتصادی و سیاسی در داخل و خارج از مرزهایش است.

شواهد اندکی وجود دارد که امروزه مدل اقتدارگرایانۀ چین جذابتر از هنجارهای دموکراتیکِ کشورهای همسایۀ چین، مثل تایوان و کرهجنوبی، باشد. کرهجنوبی و تایوانی که حتی عملکرد بهتری هم از چین و هم از آمریکا داشتند.
بحران کرونا و سنجش قدرت کشورها
عملکرد بهتر آمریکا از چین در بحران کرونا | نظرسنجی
چندین دولت اروپایی به علت معیوببودن تجهیزات ارسالی و کیتهای تشخیص چین آنان را رد کردند.
در نظرسنجی پیو بین می و اکتبر 2019 از شش کشور آسیایی، اکثر پاسخدهندگان در قیاس با چین و آمریکا نسبت به آمریکا نظر مثبتتری داشتند.

اکنون با توجه رکود جهانی و کاهش تقاضا در اروپا و آمریکا، رشد چین نیز با چالش بزرگی مواجه است زیرا که بخش بزرگی از رشد این کشور ناشی از تقاضای خارجی است.
فارغ از آنکه آمریکا چه بکند یا نکند، بسیار بعید است که قرن بیست و یکم را «قرن چین» بنامیم. باتوجه به حکمرانی کارآمد و باکفایت کشورهای آسیایی در هفتههای اخیر و نیز مشارکتهای اساسی و فزاینده این منطقه در ابتکار جهانی، بهرهوری و رشد، احتمالِ اینکه قرن بیستویکم «قرن آسیا» نام گیرد بیشتر است.
منبع: فارن افیرز
تلخیص و گزارش از: مصطفی بوشهری