اینکه آیا چین به سمت دموکراسی خواهد رفت یا نه، سوال مشکلی است ولی باید ببینیم آیا دادههای اقتصادی به ما در درک بهتر موضوع کمک میکنند یا نه؟
تایوان، کرهجنوبی و ژاپن تجربه دموکراسی با رشد اقتصادی | شاخص درآمد سرانه
یک دلیل اینکه بعضیها فکر میکنند چین به سمت دموکراسی خواهد رفت نگاه به همسایهگان این کشور است. مثلاً اگر به تایوان در شکل-1نگاه کنیم که بیشتر مردمش از قومیت چینی هستند با افزایش ثروت تایوان، این کشور به مرور به سمت دموکراسی حرکت کرد.
این داستان در مورد کره جنوبی و همچنین ژاپن که در این نقشه (شکل-1) دیده میشود نیز صدق میکند.

در آسیای شرقی ما شاهد این الگوی معمول حرکت از ثروت بیشتر به سمت دموکراسی هستیم، هر چند نه برای همه کشورها:
- اگر به کره جنوبی نگاه کنیم زمانی که فرآیند دموکراسی در آن آغاز شد، میبینیم که درآمد سرانه حدود ۱۲ هزار دلار داشت این رقم بر مبنای برابری قدرت خرید دلار آمریکا در سال ۲۰۱۰ است
- و اگر به تایوان نگاه کنیم وقتی فرایند دموکراسی در آن آغاز شد میبینیم درآمد سرانه حدود ۱۴ هزار دلار داشت برای مقایسه بر مبنای دادههای سال ۲۰۱۰ چین دارای درآمد سرانه ۷۵۰۰ دلار بر مبنای برابری قدرت خرید است.
پس در یک نگاه این گونه است که با افزایش این رقم چین هم مشابه کره جنوبی و تایوان دموکراتیکتر خواهد گشت اما جنبه دیگر مسئله که به نابرابری است میگوید احتمالاً چین دموکراتیک نخواهد شد.
آیا چین به دموکراسی خواهید رسید؟ آمار اقتصادی چگونه این مسئله را ارزیابی میکنند | شاخص ضریب جینی (نابرابری اقتصادی)
اقتصاددانان میزان نابرابری را با شاخص آماری به نام ضریب جینی اندازه میگیرند در سال ۲۰۱۰ ضریب جینی چین برابر چهل و هشت دهم درصد بود.
- ضریب یا شاخص جینی (Gini index) معیاری برای اندازهگیری توزیع درآمد (یا ثروت) در یک جمعیت است.
- در تحلیلهای اقتصادی بهعنوان متری برای اندازهگیری نابرابری درآمدی بین بخشهای مختلف جمعیت بکار گرفته می شود.
- این شاخص توزیعدرآمد یا به عبارتی توزیع ثروت در میان یک جمعیت را بررسی میکند.
- ضریب جینی اعدادی بین صفر تا ۱ را به خود میگیرد که صفر (0%) نشاندهنده برابری کامل و ۱ (100%) نشاندهنده نابرابری مطلق است.
- شاخص یا ضریب جینی از منحنی لورنز برگرفته شده است.
- منحنی لورنز با دو محور به نمایش درمیآید. محور افقی بیانگر درصد تجمعی خانوارها یا افرادی است که دریافتکننده درآمد هستند.محور عمودی بیانگر درصد درآمد تجمعی یا ثروت تعلق گرفته است.
این مقدار نشاندهنده میزان بالای نابرابری درآمدی است. کشورهایی دارای نابرابری بالا با احتمال کمتری دموکراتیک میشوند .
نابرابری درآمد در چین | مانعی در مسیر دموکراسی
در مورد چین میتوان اینطور تحلیل کرد که مقدار زیادی از نابرابری از مقایسه بخش شهری و روستایی است و اینکه مردمیدر شهرها زندگی میکنند ثروتمندتر و مردم روستایی فقیرتر هستند.
اما اکثریت مردم چین در روستاها زندگی میکنند، شاید مردم شهرنشین چین فکر میکنند در سیستم غیردولتی وضعیت بهتری میتوان داشته باشند و بترسند درصورت دموکراتیک شدن کشور نسبت به فقرا قدرتشان کم شود؛ در نتیجه طبقه متوسط در شهرهای چین شاید تمایلی به دموکراسی نداشته باشند.
برای درک بهتر رابطه درآمد دموکراسی میتوان به دادههای سیستماتیک نگاه کرد. خواندن این گراف در ابتدا کمی مشکل است اما منبع آن را در انتها معرفی میکنیم تا نگاه دقیقتری به آن بیاندازید.
رابطه رشد اقتصادی با شاخصهای دموکراسی
در اینجا میبینیم رابطه مثبتی بین رشد اقتصادی روی محور افقی و شاخصهای دموکراسی روی محور عمودی وجود دارد.
میبینیم که خط همبستگی به طور واضح صعودی است به هر صورت اما این فقط همبستگی است و ثابت نمیکنند که به دموکراتیک شدن کشور میانجامد.
نمودار شماره 1- رابطه رشد اقتصادی با شاخصهای دموکراسی

میتوان این دادهها را به صورتی متفاوت مطابق نمودار شماره 2 مرتب کنیم و سوالی موشکافانهتر بپرسیم.
رابطه نرخ رشد اقتصادی با شاخصهای دموکراسی
اگر نرخ رشد اقتصادی کشوری افزایش یابد که در اینجا روی محور افقی میبینیم آیا فرآیند حرکت به سمت دموکراسی که در اینجا روی محور عمودی میبینیم نیز افزایش مییابد ؟
نمودار شماره 2- رابطه رشد اقتصادی با تغییرات شاخص دموکراسی

اگر رشد به دموکراسی میانجامد انتظار میرود که افزایش نرخ آن نیز باعث دموکراسی بیشتر گردد .
اما وقتی این اعداد نگاه میکنیم خط صاف میبینیم یعنی افزایش نرخ رشد اقتصادی به افزایش احتمال دموکراسی نمیانجامد
به طور ایدهآل ما دوست داریم یک تئوری کلی داشته باشیم که در این ۲ نمودار توضیح دهد.
نمودار اول شکل صعودی دارد همانطور که گفتم ما نیز تئوری داریم که نشان دهد:
در درازمدت رشد اقتصادی و دموکراسی همبستگی دارند؛
ولی مطابق با نمودار شماره 2:
در کوتاهمدت افزایش نرخ رشد، احتمال حرکت به سمت دموکراسی را بیشتر نمیکند.
در تحلیل رشد اقتصادی و حرکت به سمت دموکراسی، “2” احتمال کلی وجود دارد
یک احتمال این است که جامعه در درازمدت دو مسیر پیشرو دارد:
در یک مسیر شانس بیشتر رشد اقتصادی و همچنین دموکراسی دارد. اینها ممکن است به دلیل نهادهای خوب، اعتماد یا دورههای پایدار صلح باشد.
در مسیر دیگر احتمال رشد اقتصادی کمتری شانس پایینتر دموکراسی وجود دارد و در طول زمان هر جامعه یکی از این دو مسیر را طی میکند و این یعنی در دراز مدت رشد اقتصادی و دموکراسی هم بستگی دارد اما در کوتاه مدت رشد اقتصادی به خودی خود باعث افزایش دموکراسی نمیشود.
ما نمیدانیم که آی این مدل درستی برای فرآیند مذکور است یا نه؟ اما مدلی است که ظاهرا با بسیاری از دادههای موجود همخوانی دارد.
اگر به سوال اولیه خود برگردیم این که آیا چین به سمت دموکراسی خواهد رفت یا نه به عنوان اقتصاددان ما جوابها را نمیدانیم اما به طور کل دادهها به ما میگویند که دموکراتیک شدن ضرورتاً روی نمیدهد.
ژاپن کره جنوبی و تایوان در زمان دموکراتیک شدن میزان برابری بالایی داشتن که چین ندارد برای بررسی دقیقتر آن گراف، آمارو ارقام و بیان شده را و همچنین تحلیل جالب مسئله من مقاله درآمد و دموکراسی را توصیه میکنم.