نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

چرا اخبار را دوست داریم؟

چرا اخبار را دوست داریم

چرا اخبار را دوست داریم

چرا اغلب در تلاشیم تا از اخبار مختلف آگاهی یابیم، چرا با آن‌که می‌دانیم بسیاری از این اخبار نقشی در وضعیت کنونی و آینده ما ندارد و حتی ممکن است حال و هوای ما را بدتر کند باز هم می‌خواهیم به اخبار گوش دهیم. از مسائلی آگاهی یابیم که نه به ما مربوط می‌شود نه کسی انتظاری از ما دارد که در مورد آن بدانیم، بی هیچ ضرورتی وقت خود را صرف پیگیری اخبار می‌کنیم.


اگرچه بسیاری از کارشناسان در نقد این رفتار، مقالات زیادی نوشته‌اند و مردم را ترغیب به تمرکز بر مسائل مهم زندگی و اهداف خود کرده‌اند اما همچنان مسئله دنبال کردن اخبار یکی از مسائل مهم در زندگی روزمره انسان است. در مقاله حاضر که به همت جناب آقای شایان اویسی گردآوری و نوشته شده است به‌صورت ریشه‌ای به بررسی دلایل گرایش انسان به این رفتار پرداخته شده است.

آیا همه اخبار برای ما مفیداند؟

آیا عموم اخباری که خودمان را مجبور به پیگیری آن کرده‌ایم نفعی برایمان دارد؟ یعنی دانستن آن‌ها اثر مستقیم بر روی زندگی و کار ما می‌گذارند؟ بی‌شک خیر، چرا که بسیاری از اموری را که دنبال می‌کنیم به هیچ روی نه اثری بر روی کار و زندگی ما می‌گذارند و نه نفعی برای ما دارند.

آیا اخباری که میبینیم و می‌خوانیم همواره متناسب با نیاز اطلاعاتی ما است؟


پس باید پرسید چرا بسیاری از اخباری که هیچ اثری در زندگی ما ندارند و گاه مضر هم هستند را دنبال می‌کنیم؟
در این نوشته هدف، یافتن پاسخ پرسش بالا و چند عاملی است که باعث شده بشر امروزی پیگیر اخباری باشد که در زندگی‌اش اثری ندارد.
آگاهی خصوصا دانستن اخبار یک ارزش و یک صفت ثروتمندان، سران مملکت و تحصیل‌کردگان است.


آگاهی از اخبار (غیرضروری) | پوشیدن لباس با برند فیک!


دانستن اخباری که افراد طبقات ممتاز بابت کار و شرایطشان دنبال می‌کنند همانند پوشیدن لباس‌های فیک از مارک‌های گران‌قیمت است.


ثروتمندان، صاحبان قدرت و اهل علم و فرهیختگان به دنبال اخباری هستند و چیزهایی می‌دانند که همچون پوشاکشان معرف طبقه آن‌هاست و گروه‌های مختلف اجتماعی سعی در یک تقلید ازین گروه‌ها دارند. به متن زیر توجه کنید که به ریشه پوشیدن لباس با برند فیک می‌پردازد.


«خب، بیایید لحظه‌ای درنگ کنیم و پیشینه‌ی کمدهای لباس را در نظر بگیریم، به ویژه چیزی که دانشمندان علوم اجتماعی آن را علامت‌دهی بیرونی می‌نامند، که در واقع شیوه‌ای است که ما با لباس پوشیدن به دیگران می‌گوییم که کی هستیم.
در گذشته قانون رومیان باستان شامل مجموعه مقرراتی می‌شد مرسوم به قوانین ضداسراف، که در طول سده‌ها عصاره‌اش در قوانین کمابیش هر کشور اروپایی رسوخ کرده ‌است. گذشته از دیگر موارد، این قانون الزام می‌کرد که هر کسی می‌تواند چه چیزی را بپوشد، آن هم بر اساس مقام و منزلتش…کسانی که برتر از جایگاه خود لباس می‌پوشیدند بی‌سروصدا اما سرراست به اطرافیان خود دروغ می‌گفتند»

(پشت پرده ریاکاری/دن آریلی/ص۱۰۳و۱۰۴)


دنبال کردن قیمت ماشین‌های لوکس و بهای اوراق قرضه، روی کار آمدن احزاب مختلف در کشورهای گوناگون و کشفیات و اختراعات پیچیده بی‌شک جز ابرسرمایه‌داران، چهره‌های سیاسی و متفکران و دانشمندان به کار هرکسی نمی‌آید اما بسیاری همچون لباس مارک‌دار فیک این اخبار را دانسته و بر ذهن خود می‌پوشانند.


اخبار و روزنامه | طبقه اشراف و ممتاز


ذات روزنامه و اخبار یک امر اشرافی و بورژوایی است. ریشه آن نیز برمی‌گردد به طبقات ممتاز جامعه که در رقابت‌های خود در تجارت نیاز به آخرین اخبار داشتند. همچون حکام سیاسی.


«شبکه‌های جدید(در آغاز رنسانس) قادر بودند نوآوری را رواج دهند. هم بازرگانان و هم دیپلمات‌ها ارتباط‌های بین‌المللی داشتند و پیک‌های آن‌ها باید از شرایط جاده‌ها آگاه می‌بودند.


از این رو شرکت فوگر شهر آگسبورگ در آلمان کنونی نامه‌های تجاری خود را با اطلاعاتی در مورد آنچه در جاهای دیگر رخ داده ‌بود، به طور مثال، وضع گمرک‌های جدید، شورش یا تهدید جنگ تکمیل می‌کرد. به تدریج معلوم شد که در جای دیگر، رویدادهای بزرگی رخ می‌دهد، به‌طوری که این اطلاعات تکمیلی پیوسته بزرگ‌تر شدند و صفحات بیشتری به آنها اختصاص داده ‌شد تا این خود هستی و نقشی مستقل یافتند. به این شکل روزنامه پا به عرصه وجود گذاشت»

(نواختر کهکشان گوتنبرگ/نینا برتون/ص۱۹و۲۰)


طرفداری و دنبال کردن اخبار


گاهی دنبال کردن اخبار بابت «فرهنگ طرفداری» است. کسانی که در بازی دخیل نیستند اما چون هوادار یک تیم هستند با دقت اخبار تیم را دنبال می‌کنند و از برد تیم خوشحال و با شکست آن ناراحت می‌شوند.

فرهنگ طرفداری و دنبال کردن اخبار، کانالی پر سود برای پوشش‌دهندگان اطلاعات آن حوزه از تبلیغات تا جذب مخاطب برای تثبیت سیاست‌های مدنظر!


رقابت‌های سیاسی، نظامی، ورزشی و… بین بازیگران اصلی در جریان است اما هواداران همچون بازیگران اصلی پیگیر داستان هستند و با برد و باخت محبوبشان خوشحال و ناراحت می‌شوند. بخش مهمی از انگیزه دنبال کردن اخبار به این دلیل است. اما ریشه آن در چیست؟


«میل به قدرت دو صورت دارد: آشکار در رهبران و پنهان در پیروان آن‌ها.
وقتی که مردم با میل از رهبری پیروی می‌کنند، منظورشان این است که آن گروهی که رهبر در راس آن قرار دارد قدرت بدست بیاورد و احساس می‌کنند که پیروزی رهبر پیروزی خود آن‌هاست. بیشتر مردمان توانایی رهبری و به پیروزی رساندن گروهشان را در خود نمی‌بینند و بنابراین سردسته‌ای را پیدا می‌کنند که به نظر می‌آید از شجاعت و توانایی لازم برای به دست آوردن قدرت بهره‌مند است»

(قدرت/برتراند راسل/ص۳۲)


ریشه دنبال کردن اخبار از کانال طرفداری


علاوه بر القا حس پیروزی و قدرت در حالت طرفداری، این فرهنگ مبنی بر اینکه فرد علاقه‌مند به دنبال کردن ماجرا و بازی‌های کسی یا تیمی است که هیچ نقش و اثری در بازی‌های آن ندارد اما حامی یک طرف بازی است ریشه در روان بشر هم دارد!


ذهن بشر از حالت سکون و بدون بازی در عذاب است. گاهی ذهن از بازی خسته می‌شود و گاه از نبود آن!


دنبال کردن یک بازی هم می‌تواند مانند انجام خود آن بازی هیجانات و احساسات را برای خروج ذهن از حالت بی‌بازی، بدون حضور مستقیم در بازی برانگیزد.

اخبار مسیری برای رهایی ذهن


«دوبو در تاملات خود در باب شعر و نقاشی، بر آن است که کلا آن حالت سستی و بی‌میلی کسل‌کننده‌ای که دافع همه فشارها و انفعالات است، بیش از هر چیز بر ذهن اثر نامطلوب دارد.


ذهن برای رهایی از این وضعیت دردناک، در پی هر مشغله و پیشه‌ای است:کار، بازی، نمایش و اجرا؛
یعنی هر آنچه محرک انفعالات است و توجه ذهن را از خود برمی‌گرداند. مهم نیست چه انفعالی باشد؛ اگر هم خوشایند، دردناک، غم‌انگیز و کسالت‌بار باشد همچنان بهتر از سستی ملال‌آوری است که از پی آرامش و آسودگی محض دست می‌دهد. محال است که بتوان، حداقل تا حدودی منکر رضایتبخش‌بودن این تبیین شد!


مثلا در یک قمارخانه، با وجود میزهای متعدد قمار، همه افراد به سمت میزهایی می‌روند که در آن‌ها بازی هیجان‌انگیزی در جریان است؛ حتی اشخاصی که در این میزها مشغول بازی هستند، ماهرترین بازیگران نباشند. مشاهده یا حداقل تخیل هیجات شدید، یعنی همان هیجاناتی که از باخت و برد سنگین ناشی می‌شوند، بیننده را به واسطه همدلی تحت تاثیر قرار می‌دهد و اندکی از همین هیجانات را به او منتقل و مشغولیتی موقت برایش فراهم می‌کند. این امر علاوه بر اینکه سبب می‌شود زمان برای بیننده آسان‌تر بگذرد، باعث تخفیف فشاری می‌شود که معمولا انسان غرقه در افکار و تاملاتش از آن رنج می‌برد»

(در باب معیار ذوق و تراژدی/دیوید هیوم/ص۵۲)


اعجازپرستی و علاقه انسان به اخبار


بشر بالذات علاقه به امر نو، عجیب و خارج از رویه و تکرار دارد. همان طور که هر کالایی بسته به کمی فراوانی‌اش ارزشمند می‌شود، اخبار هم به میزان کمیابی‌اش در تجربیات ما برایمان با ارزش است. علاقه به داستان‌های عجیب وقتی واقعیت هم داشته ‌باشند بیشتر می‌شود.
نام این میل را شاید بتوان «اعجازپرستی» نامید. اما قبل از ورود به این مبحث مهم باید به این بپردازیم که اعجاز چیست؟


مفهوم اعجاز


این یک مفهوم دینی است اما در فلسفه و علوم جدید هم از آن صحبت زیاد شده. هدف ما کمک گرفتن ازین مفهوم برای درک میل به یکسری اخبار است که هوادار زیادی دارد. اخباری که درون‌مایه اعجاز دارند جزو محبوب‌ترین اخبار هستند و شاید بتوان این ادعا را کرد که اهمیت هر خبر بسته به میزان اعجاز آن است. اما منظور ما از اعجاز چیست؟


بشر در زندگی خود تجربیاتی دارد و زندگی همواره پر است از تکرارهای طبیعت و اجتماع.
خروج رویدادها ازین ریتم تکرار را اعجاز می‌توان نامید. هر چه این رویدادها بیشتر از ریتم تکرار دور شوند میزان اعجاز آن‌ها نیز بیشتر است.

بارکلی فیلسوف بریتانیایی در قرن هجده میلادی تبیین جالبی از آن دارد.


«چون اعمال باری تعالی منظم و یکنواخت است جریان عادی طبیعت هر وقت به وسیله امری معجزه‌آسا منقطع می‌گردد مردم به وجود موثری از عالم بالا معترف می‌شوند اما مادام که به سیر طبیعی خویش ادامه می‌دهد در ما شگفتی و تفکری ایجاد نمی‌کند. نظم و بهم بستگی امور طبیعی هر چند دال بر کمال حکمت و قدرت و رحمت خالق عالم است انسان، به سبب انس و آشنایی دائم، آنها را معلول بلاواسطه عقلی مختار نمی‌داند به خصوص که تغیر و عدم ثبات در عمل را با اینکه نشانی نقص است، علامت آزادی و اختیار می‌شمرد»

(رساله در اصول علم انسانی/جرج بارکلی/ص۵۷)


معجزه و علاقه به اخبار


بارکلی فیلسوفی مدرن اما مومن است که با این حال از فلسفه قرون وسطی فاصله گرفته و با تبیین خودش سعی دارد خدا و معجزه را اثبات کند. اما آنچه از گفته وی برای ما اهمیت دارد نوع تعریف وی از معجزه است.

خروج از حالت تکرار و عادت. هم وطن و هم عصر وی دیوید هیوم نیز هرچند ایمان وی را ندارد اما در دنباله تفکر او تبیینی از معجزه دارد که مشابه نظر وی است و دقیقا همان چیزی است که این مقاله به آن نیاز دارد تا علاقه عمومی به دنبال یک سری از اخبار درک شود.


«هیچ چیزی معجزه محسوب نمی‌شود اگر که یک وقتی در سیر معمول طبیعت رخ بدهد.
این معجزه نیست که انسانی، که به ظاهر در صحت مزاج است به ناگهان بمیرد؛ بدین سبب که این نوع مرگ، گرچه نامعمول‌تر از هر نوع دیگری است، باز به کرات مشاهده شده که رخ ‌داده ‌است. اما این معجزه است که شخص مرده‌ای به حیات برگردد؛ بدین سبب که هرگز در هیچ عصر یا سرزمینی، مشاهده نشده ‌است. بنابراین برضد هر رویداد معجزه‌آسایی باید تجربه یک‌شکلی باشد، در غیر این صورت آن رویداد سزاوار آن عنوان نمی‌بود»

(کاوشی در خصوص فهم بشری/دیوید هیوم/ص۱۱۸)


منشا میزان علاقه مردم به اخبار


حال می‌توان گفت آنچه به میزان علاقه عمومی به اخبار می‌افزاید میزان اعجاز خبر و دوری از ریتم عادت زندگی است و حتی شاید بتوان اخبار را رویداد‌های دارای اعجاز نامید.


یکی از راه‌هایی که بین خبرگزاری‌ها و سینما برای جذب مخاطب بیشتر مشترک است اغراق نام دارد.
گاه که خبر بابت آنکه اعجاز کمی دارد خبرنگاران سعی می‌کنند با افزودن اغراق در روایت آن برایش مخاطب کسب کنند.


«می‌دانیم که دروغگویان در نقل ماجراهایشان، انواع خطر، درد، رنج، مریضی، مرگ، قتل، قساوت و همچنین شادی، زیبایی، نشاط و شکوه را اغراق‌آمیز می‌نمایند. این اغراق رمز و راز مضحکی است که در آن دروغگویان به کار می‌بندند تا سبب خشنود ساختن و جلب توجه همراهانشان شوند و آنها را به واسطه هیجانات و احساساتشان با چنین ماجراهای شگفت‌انگیزی آشنا کنند»

(در باب معیار ذوق و تراژدی/دیوید هیوم/ص۵۳)


در آخر می‌توان نتیجه گرفت دنبال کردن اخباری که اثری در زندگی ما ندارند سه انگیزه پشتشان است. اول تقلید از طبقات بالایی جامعه همچون تقلید از پوشاک و سبک زندگی آن‌ها. دوم عاملی به نام فرهنگ طرفداری؛ که فرد در یک بازی دخیل نیست اما همچون یک بازیگر برد و باخت یک طرف برایش مهم است و سوم میل به اعجاز و خروج از ریتم تکرار زندگی.

گردآورنده و نویسنده: شایان اویسی

خروج از نسخه موبایل