نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

تبهکاران آرمان‌گرا | شایان اویسی

همکاری تبهکاران و تروریست ها

همکاری تبهکاران و تروریست ها

آن‌چه در این مقاله می‌خوانید

در مقاله حاضر جناب آقای اویسی، بی‌قانونی در حوزه اقتصاد و سیاست را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهند. اویسی (بر پایه منابع مورد بررسی)، انجام اعمال غیرقانونی در اقتصاد را رفتاری تبهکارانه، و عدم‌رعایت قانون در سیاست را ریشه ظهور تروریسم می‌داند.

در این مقاله جذاب نشان داده می‌شود هر کجا هدف حمکرانی اقلیتی بر جامعه است، چگونه فعالیت‌های تبهکارانه اقتصادی با تروریسم در هم تنیده می‌شود و این دو چگونه یکدیگر را تغذیه می‌کنند. جهان تبهکاران و جهان تروریست‌ها زمین مشترکی دارد و اگر تامین مالی تبهکاران با دشواری روبه‌رو شود تروریسم تضعیف می‌شود.

جالب است بدانید در بسیاری از حکومت‌های به‌ظاهر دموکرات، عملا دموکراسی وجود ندارد. تعامل تنگاتنگ این دو گروه و ترکیب رفتار تبهکارانه با تروریسم است که حافظ ویترین دموکراسی است. دموکراسی که نتواند درچهارچوب قانون و بر پایه رای اکثریت بر مسند قدرت بشیند، برای کسب جایگاه یا حفظ جایگاه خود ناگزیرا دست به اقدامات تروریستی می‌زند تا بتواند قدرت خود را به دیگران دیکته کند.

تبهکاران آرمان‌گرا

شاید عنوان کمی نامأنوس باشد اما گویای یکی از پیچیده‌ترین و موثرترین عوامل تحولات سیاسی تاریخ بشر خصوصا از قرن نوزده میلادی تا کنون است.

اگر در سیستم اقتصادی بی‌قانونی اتفاق بیفته این یک رفتار تبهکارانه است اما در عرصه سیاست بر خلاف قوانین فتار کردن به‌مثابه تروریسم است.

اساسا هر نوع کسب و کار و و بدست آوردن مالی خارج از چارچوب قانونی، متعلق به جهان تبهکاران است و کارکرد بازار آن با تمام بازارهای عادی که با آن سروکار داریم متفاوت است و انسان‌هایی که در آن مشغول هستند نیز خلقیات و قوانین بین‌شان با مردم عادی و تجارت قانونی یکسان نیست.

این گروه اما افرادی مشابه خود در عالم سیاست نیز دارند. همانند فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی، فعالیت‌های سیاسی غیرقانونی نیز داریم. این افراد نیز نحوه مبارزات و تبلیغ سیاسی‌شان با نحوه عملکرد گروه‌های سیاسی قانونی متفاوت است! با وجود گسترش دموکراسی در جهان اما کماکان این دست گروه‌ها موجود و فعال هستند.

تروریسم در دل دموکراسی | بی‌قانونی در دموکراسی

این عقیده که دموکراسی بهترین پادزهر تروریسم است اخیرا مورد پذیرش همگانی قرار گرفته‌است. اما همچون بیشتر راه‌حل‌های تک‌بعدی این راه‌حل نیز بسیار ساده‌انگارانه است. حقیقت این است که تروریسم در دموکراسی‌های سراسر جهان روی داده ‌است. تروریسم در دموکراسی‌های بلوغ‌یافته‌ای مثل انگلستان، فرانسه، آلمان، هند، اسرائیل، ایتالیا، ژاپن و سریلانکا و همین طور در دموکراسی‌های جدید، شکننده یا نسبی همچون کلمبیا، پرو، روسیه، ترکیه و ونزوئلا رخ داده ‌است.

تروریسم در دل دموکراسی

تروریسم از سوی اقلیت‌ها به خدمت گرفته‌شده‌است (اگر آن‌ها در اقلیت نبودند، نیازی به توسل به تروریسم نداشتند) اقلیت بودن در داخل دموکراسی می‌تواند وضعیت ناراحت‌کننده‌ای باشد و تا زمانی که دموکراسی‌ها ثابت نکنند ابزارهای غیرخشونت‌آمیزی برای کاهش ناراحتی و عذاب اقلیت‌ها پیشنهاد می‌کنند، احتمال ندارد که جانشین قابل قبولی باشند.

(تروریست‌ها چه می‌خواهند/لوئیس ریچاردسون/ص۱۳۶)

بی قانونی در اقتصاد، تبهکاری | بی‌قانونی در سیاست، تروریسم

گروه اول (بی‌قانونی در اقتصاد) را معمولا تبهکار یا گنگ و گروه دوم (بی‌قانونی در سیاست) را معمولا شورشی یا تروریست می‌نامند.

ویژگی‌های این دو گروه

جایی که تبهکاری و تروریسم در هم گره می‌خورند

 تاریخ همواره شاهد اتحاد و همکاری این دو با هم بوده چرا که هر دو نیاز مبرم به یاری طرف مقابل دارند؛ تروریسم نیاز به تامین مالی دارد اما از لحاظ قانونی نشدنی است و تبهکاران نیاز به کمک نیروهای وفادار و مشروعیت مردمی و کمک نظامی دارند. و تمایز میان این دو بسیار سخت شده.

تروریسم و تبهکاری جزء جدانشدنی از یکدیگر

اگر زمانی مرز و تمایزی بین قاچاقچیان مواد، گروه‌های جنایی و گروه‌های تروریستی ترسیم می‌شد، این تمایز به طور فزاینده‌ای در حال محو شدن است. تروریست‌ها اغلب به اعمال تبهکارانه متوسل می‌شوند و جهت کسب درآمد، سلاح و مواد منفجره و انتقال افراد خود با مجرمان همکاری می‌کنند.

مجرمان نیز بی‌میل به استفاده از ترفندهای تروریست‌ها و خشونت گاه‌به‌گاه جهت رسیدن به پول ندارند…

 باندهای جنایی ترجیح می‌دهند در حیطه‌‌ها و فعالیت‌های خاصی تبهر یابند و در آن سوی مرزها با یکدیگر همکاری کنند…

تمام حلقه‌های این زنجیره توسط انگیزه‌ای مشترک به هم متصلند:سود و منفعت.

گروه‌های تروریستی همکاری کمتری از خود نشان می‌دهند، زیرا آن‌ها لزوما بر اساس انگیزه یکسانی عمل نمی‌کنند و هر کدام به دنبال دستیابی به مقاصد خاص خود هستند…

اگر نقطه اشتراکی در رویکرد گروه‌های تروریستی مختلف وجود داشته‌باشد، خصومت شدید یا احساس تنفر نسبت به کل جامعه است. این مسئله ریشه در شرایط سیاسی، مذهبی، فرهنگی، قومی و اقتصادی دارد که هر کدام بر پایه حس بیگانگی چنان شدیدی بنا شده‌است که کشتن یا کشته شدن در جهت مقاصد گروه را توجیه می‌کند.

(پاشنه آشیل سرمایه‌داری/ریموند بیکر/ص۱۶۸و۱۶۹)

تاریخچه همکاری تبهکاران و تروریست‌ها

جالب است بدانیم اتحاد تبهکاران و تروریست‌ها به عنوان یک تز و تئوری در قرن نوزدهم میلادی توسط آنارشیست‌ها و کمونیست‌های روس ارائه شده‌بود. این گروه‌ها جهت مقابله با پلیس تزاری و نیروهای سرکوب‌گر، تامین منابع مالی جهت انجام فعالیت سیاسی و تبلیغی و وارد کردن حداکثر ضربه به آن به فکر کمک گرفتن و سازماندهی این گروه‌ها افتادند. یکی از این تئوریسین‌ها شخصی به نام نچایف بود.

رساله معروف این فیلسوف (نچایف) آنارشیست، تحت عنوان اصول ایمانی انقلابی تاثیر عمیقی به ویژه بر روی لنین و استالین گذاشت تا آن جا که می‌توان این دو را زاده‌ی این اصول تلقی کرد.

 نچایف توصیه کرده ‌بود با دوباره سازماندهی کردن دنیای راهزنان و تبهکاران آن‌ها را به یک نیروی ویرانگر بخش‌ناپذیر برای کشتن پلیس‌ها به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن تبدیل کند.

دیگر آنارشیست معروف روس، باکونین نیز در رویای این بود که راهزنان و تبهکاران را به انقلابیون بی‌رحم مبدل کند. لنین سازماندهی منظم از خودگذشتگی انقلابی و بی‌رحمی گنگسترمآبانه را از گروه اراده‌ی خلق به عاریه گرفته ‌بود. این‌ها از جمله ویژگی‌هایی بودند که استالین تجسم‌بخش عینی‌شان بود

(استالین جوان/سایمن سیبینگ مانتیفوری/ص۱۲۹و۱۳۰)

شخص دیگری که هم‌فکر نچایف بود، تکاچف نام داشت. این دو شورشی روس، تاثیر عمیقی بر لنین و استالین گذاشتند و اساسا نقش موثری در موفقیت و تحقق انقلاب روسیه در ۱۹۱۷ داشتند.

 تکاچف به اراده انقلابی، فعالیت‌های سازماندهی شده‌ی توطئه‌گرانه و خشونت سیاسی معتقد بود، و تصور می‌کرد چنین اصولی با مارکسیسم سازگاری دارد. او ضمن ستایش روش‌های انقلابی دیکتاتورمآبانه اعلام کرد که هر آینه، انقلابیون به قدرت برسند ضرورتا باید دست به یک ترور فراگیر و گسترده علیه کشیش‌ها، پلیس‌ها و زمین‌دارها بزنند.

 اولیانف(لنین) حتی ستایش عمیق‌تری برای سیرگئی نچایف قائل بود، هرچند خیلی ابرازش نمی‌کرد.

نچایف برای اولیانف قهرمانی فوق‌معمولی به شمار می‌رفت. این توطئه‌گر کبیر سوسیالیسم دهقانی روسی همان کسی بود که به منظور متعهد کردن هر چه بیش‌تر پیروانش به آرمان انقلابشان، به آن‌ها دستور داده ‌بود یکی از یاران خویش را بکشند

(زندگی انقلابی سرخ؛ لنین/رابرت سرویس/ص۱۴۴)

نچایف| در راه انقلاب رعایت اخلاق بی‌معنی است

نچایف روس اساسا آنچه می‌گفت را عمل می‌کرد. وی دقیقا همانی بود که تئوریزه کرده ‌بود. و اعمالش بر اساس دکترینش بود.

لنین نچایف را قهرمان روسیه می دانست

 او(نچایف) فقط شعار این را نمی‌داد که اخلاقیات وجود ندارد، بلکه بر اساس این فرضیه عمل می‌کرد و می‌گفت در راه انقلاب (که او خود را تنها قاضی و داور آن می‌دانست) هر جنایتی، از قتل گرفته تا دزدی‌های کوچک، مجاز و مشروع و ستودنی است.

حتی شاید این اعتقاد آن‌قدرها برآشوبنده نبود. اما نچایف منطقش را باز هم پیش‌تر می‌برد. او این اصول را با همین قوت و شدت بر دشمنانش و بر به اصطلاح دوستانش به یکسان اعمال می‌کرد. او هر کسی را که می‌دید فریب می‌داد و زمانی که دیگر نمی‌توانست فریبشان دهد قدرت از او کاملا سلب می‌شد.

(تبعیدیان سودایی/ادوارد هلت کار/ص۳۲۰)

حکومت اقلیت | تروریسم و تبهکاری

جهان عرب بعد از احیای موج اسلام‌گرایی و ظهور القاعده، به طور وسیع درگیر اتحاد تروریسم و تبهکاری شد. چهره شاخص این زمینه یک سلفی تبهکار اردنی با نام مستعار ابومصعب الزرقاوی است که نام اصلی وی احمد فاضل نزال خلایله است.

ابومصعب الزرقاوی | از اوباش اردنی تا شیخ نامرئی

 او که در جوانی سابقه عضویت در گروه‌های تبهکار را دارد ناگهان رو به سوی خدا آورد و جنگ شوروی با افغانستان وی را دچار تحول کرد و اسلام‌گرا شد و به القاعده پیوست و پس از سقوط صدام به عراق رفت و بانی جنگ‌های داخلی شیعیان و سنی‌ها و البته اسلام‌گراها با آمریکایی‌ها شد و القاعده عراق را تاسیس کرد.

 بابت سابقه تبهکاری و آشنایی به مبانی آن وی توانست یکی از بزرگ‌ترین باندهای تبهکاری را در عراق ذیل نام القاعده جهت تهیه منابع مالی این گروه تهیه کند و همین باعث لطمه اقتصادی مردم بومی مناطق سنی‌نشین عراق گردید.

کسب و کارهای این قبایل توسط افرادی که به دنبال قاچاق کالاها و افزودن سیطره‌ی خود درین مناطق بودند مختل گردید. القاعده‌ی عراق حوزه نفوذ خود را می‌خواست با فعالیت مافیایی جنایتکارانه حفظ کند .

(گزارش از درون ارتش وحشت/مایکل ویس و حسن حسن/ص۶۷)

در ادامه نیز همین باعث همکاری قبایل سنی با آمریکا علیه القاعده عراق شد.

 افراد قبیله‌نشین اهل تسنن به خاطر منافع خودشان هم که شده تمایل داشتند تا مناطقی از کشورشان را از آنچه تحت عنوان مقاومت افتخارآمیز ضد آمریکایی آغاز شد، اما در عوض به تبهکاری تبدیل شد، خلاص کنند

(همان/ص۶۸)

درآمد حیرت‌انگیز القاعده عراق | روایت مایکل ویس

در ادامه نیز مایکل ویس روایت جالبی از منابع درآمدی القاعده عراق می‌گوید

 در سال 2006 دولت آمریکا پی برد که القاعده عراق و دیگر گروه‌های شورشی سنی سالانه بین ۷۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار از راه فعالیت‌های مجرمانه به دست می‌آوردند. (همان/ص۸۱)

درآمد سرسام آور اقاعده عراق از طریق فعالیت های مجرمانه

 و در صفحه بعد روش‌های درآمدی القاعده عراق تحت رهبری زرقاوی را ذکر می‌کند. اما حیرت‌آورترین بخش مطلب این است.

 منابع مالی القاعده عراق در آن زمان، بسیار بیش از دارایی‌های رهبری القاعده در پاکستان بود و این باعث شده ‌بود تا بن‌لادن رهبر این گروه با شرمندگی از زیردستان خود درخواست پول کند (همان/ص۸۲)

مصاحبه پائولو خوزه دو آلمیدا سانتوز پرتغالی عضو القاعده درباره بن‌لادن علت امر مذکور را افشا می‌کند. بن‌لادن به اصولی پایبند بود که زرقاوی لحظه‌ای به آن فکر هم نمی‌کرد. و دقیقا همین باعث شد رهبر از زیردستش طلب کمک مالی بکند.

 یک‌بار پیشنهاد شد برای افزایش منابع مالی (القاعده) وارد معامله مواد مخدر بشوند. می‌دانم که بن‌لادن پاسخ داد: ما مسلمانان پیام‌آور امید برای انسان‌ها هستیم و به هیچ‌وجه نمی‌توانیم از مواد مخدر -که در اروپا و غرب خانواده‌ها را نابود می‌کند- به منظور تحصیل پول استفاده کنیم.

(اسامه بن‌لادن/پیتر ال برگن/ص۱۷۵)

اساسا این را هم باید ذکر کرد هیچ تروریستی خود را ضداخلاق معرفی نمی‌کند زیرا اساسا خود این گروه‌ها پیام‌آور آرمانی هستند و بدون جذب هوادار قدرت و اثری ندارند.

تروریست‌ها و اصول اخلاقی | جذابیت برای توسعه گروه

 یکی دیگر از مشخصه‌های پذیرفته‌شده تقریبا جهانی تروریست‌ها اخلاقیات آن‌ها است. من (ریچاردسون) هرگز با تروریستی برخورد نکرده‌ام که خودش را ضداخلاق یا بی‌اخلاقی بداند بلکه کاملا برعکس است. وقتی به عنوان تروریست دست به اقدامی نمی‌زنند، کم‌وبیش اصول اخلاقی را در زندگی روزانه خودشان همچون بسیاری از ما به کار می‌بندند.

 علاوه‌بر این بیشتر تروریست‌ها تمام تلاش خود را می‌کنند و به هر کاری دست می‌زنند تا اقداماتشان را در زمینه‌های اخلاقی، هم در اعلامیه‌های عمومی و هم در نوشتارهای داخلی‌شان توجیه کنند

(تروریست‌ها چه می‌خواهند/لوئیس ریچاردسون/ص۶۸و۶۹)

تِز تکاچف و نچایف مبنی بر جذب تبهکاران، به کمونیست‌ها و بولشویک‌ها رسید و اسلام‌گراها هم به‌شدت بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کردند. سلفی‌های عراق همین رویه را پیش گرفتند.

 بوکا هم مثل زندان سواقه که زرقاوی در آن بود، به آکادمی تروریسم تبدیل شد. اسلام‌گرایان با سیستم تبلیغاتی خود توانستند عموم افراد جنایتکاری را که در زمان ورود به زندان، سکولار یا نیمه‌مذهبی بودند، به بنیادگرایان خشن تبدیل کنند.

 (گزارش از درون ارتش وحشت/مایکل ویس و حسن حسن/ص۹۲)

در آخر نیز لازم است این گفته‌بود جهان تبهکاران و جهان تروریست‌ها زمین مشترکی دارد و اگر تامین مالی تبهکاران با دشواری روبه‌رو شود تروریسم تضعیف می‌شود.

خروج از نسخه موبایل