تراژدی منابع مشترک | به زبان ساده
اصولا در تاریخ زندگی انسان، اقتصاد زمانی پا به عرصه وجود گذاشت که بشر متوجه شد از همه منابع به وفور وجود ندارد و در استفاده از آنها محدودیت دارد. وقتی موضوع کمیابی منابع به چالشی برای بشر بدل شد، او آموخت که برای ادامه زندگی خود نیازمند تخصیص درست منابع است. علاوه بر این انسان نمیتوانست همه منابع را خود بهدست آورد. بنابراین کمیابی و تقاضا برای منابع، مبادله افراد و اقوام را بهوجود آورد.
امروزه نحوه استفاده درست از منابع، فاصله اقتصادی کشورهای مختلف را توضیح میدهد. هر کشوری که بتواند از منابع استفاده بهتری کند و محصول بهتری روانه بازار کند، بهطبع درآمد بیشتری خواهد داشت و اقتصاد آن کشور هم توسعه خواهد یافت.
در این میان کشورهای زیادی هستند که به خامفروشی یا صادرات منابع با ارزش افزوده پایین (با حداقل دستکاری برای بالاتر رفتن ارزش اولیه منابع) عادت کردهاند. در این کشورها علاوه بر حیف و میل منابع و روی کار آمدن افراد غیر متخصص در استفاده از منابع، پولهای حاصله از صادرات انواع ذخایر معدنی، اغلب صرف تولید و اشتغال نمیشود، اقتصاد چنین کشورهایی به فروش منابع اعتیاد پیدا کرده است. در این میان در فقدان صنعت، بهطبع سطح اشتغال پایین خواهد بود، وقتی اشتغال کم باشد درآمدهای صادرات منابع نمیتواند بین مردم توزیع (پخش) شود (به زبان ساده وقتی مشاغل در جامعه زیاد باشد، پرداخت حقوق و دستمزد افراد، همچون یک مکانیزم یا عملگر پول را بین مردم پخش میکند).
بنابراین در چنین کشورهایی فاصله طبقاتی بیداد میکند، عدهای آنچنان دارند که نمیدانند با آنچه کنند، و در مقابل بخش زیادی ازمردم روی خط فقر یا زیر آن در حال دست و پا زدن هستند!
آنچه خواهید خواند:
در این مقاله و مقاله “مفهوم نفرین منابع | به زبان ساده” به کالبدشکافی این موضوع خواهیم پرداخت. چرا منابع بزرگ و ارزشمند در برخی کشورها (که ثروت ملی محسوب میشود) بهجای توسعه اقتصادی کشور و بهبود رفاه و معیشت مردم به بیکاری، فساد و تورم بدل میشود؟ چه کسی مسئول چنین پیامدهایی است؟ چرا این منابع عظیم در برخی کشورها توسعه را رقم زده و در برخی دیگر آه و حسرت مردم؟
با این مقدمه کار را آغاز میکنیم که تجربه نشان داده هرچه منابع بیشتری در کشور وجود داشته باشد درجه فساد و ناکامیهای اقتصادی بیشتر است و برعکس (برخی اوقات فقدان منابع به توسعه کشورها کمک میکند) . البته لزوما این نظریه همواره صحیح نیست.
بعد از آن به بررسی چگونگی این رویداد یعنی ” هرز منابع و عدماستفاده در مسیر توسعه کشورها” در قالب دو نظریه مهم میپردازیم، یکی تئوری نفرین منابع (که در مقالهای جداگانه آماده شده) دیگری تراژدی منابع مشترک که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است.
وقتی بخواهید علل بوجود آمدن فقر، فساد، بیکاری و گرانی را در کشورهای ثروتمند (به لحاظ منابع نفتی و معدنی) بررسی کنید متوجه میشوید چگونه این دو نظریه بهم مرتبط هستند، بنابراین برای آنکه بهصورت کامل متوجه شوید تحت این شرایط چه اتفاقی برای کشورها میافتد هر دو مساله را با مثالهای ساده برای شما آماده و تقدیم حضور خواهیم کرد.
شاید این دو مقاله پاسخی برای یک سوال اساسی مردم کشور نیز باشد : چرا با داشتن این همه منابع طبیعی و ثروت خدادادی، کشور نمیتواند مسیر توسعه را طی کند؟
منابع کمتر، توسعه بیشتر!
تجربه نشان داده هر چه منابع کمتر باشد، وسواس و حساسیت انسان در استفاده از آن نیز بالاتر خواهد بود. شما نیز بسیاری مواقع این فرآیند را تجربه میکنید. مثلا وقتی بدهکار هستید یا وام می گیرید، الگوی مصرفی شما عوض میشود. استفاده از زمان و پول برای شما چهارچوب پیدا میکند، بسیاری خرجهای اضافی و اتلاف وقت را کنار گذاشته تا بتوانید به بهترین شکل از منابع مالی و هزینه فرصت خود استفاده کنید.
ژاپن یک نمونه بسیار عالی در زمینه توسعه کشورها از این مسیر است. سرزمینی که در مقایسه با کشورهای نفتخیز حوزه خلیج فارس، و بسیاری کشورهای آفریقایی به لحاظ برخورداری از منابع در سطح بسیار پایینی قرار دارد. اما همین فقدان منابع و میل به پیشرفت موجب شده در بسیاری زمینهها به بهترین شکل از منابع بهرهبرداری کنند.
تا جایی که بسیاری مواد اولیه خام راهی این کشور شده و پس از تبدیل شدن به کالاهای مختلف با قیمت چندین برابری به همان کشورها صادر میشود.
کشور ژاپن به یک کارخانه جهانی تبدیل شده است که ورودی آن مواد خام از سراسر جهان، و خروجی آن تولیدات مختلف برای انواع بازارهای جهانی است.
منابع ارزشمند | نفرین منابع یا توسعه اقتصادی!؟
در نقطه مقابل آنچه ذکر شد، اکثر اوقات وقتی حجم منابع در دسترس زیاد باشد امکان هرز منابع زیاد است. مثلا اگر برای خوردن غذا نان زیادی در منزل باشد همواره بخشی از آن به نانخشک بدل میشود. حال وضعیتی را در نظر بگیرید که برای خوردن غذا به هر نفر یک نان میرسد و همه گرسنه هستند، بدون شک مصرف نان بسیار بهینهتر خواهد بود و احتمالا چیزی از آن باقی نمیماند؛
یا زمانی که بنزین در کشور ارزان بود میزان مصرف در سطح بالایی قرار داشت و حتی واردات بنزین هم داشتیم . در حال حاضر که قیمت بنزین در مقابل درآمد خانوارها بسیار بالا است، کشور با مازاد بنزین و کمبود فضا برای ذخیره کردن آن مواجه شده است (حتی برخی اعتقاد دارند میتوان آن را صادر کرد)
در اینجا میتوان یک قانون را تبیین کرد:
کمیابی همچون قیمت بالا برای منابع و فراوانی به مثابه قیمت پایین آن خواهد بود.
همین عامل انگیزشی موجب شده تا در اکثر کشورهای ثروتمند بسیاری از منابع یهجای استفاده صحیح و کاربردی، حیف و میل شود یا علیرغم پتانسیل بالا نتواند نقش مهمی در اقتصاد کشورها داشته باشد
منابع غنی | فقر و فساد
اگر ناکامیها در توسعه ملل را بررسی کنیم، شاید هیچ یک برجستهتر از نفرین منابع نباشند! بدترین نتایج توسعه شامل: فقر، نابرابری و محرومیت اغلب در کشورهایی که دارای منابع طبیعی سرشار هستند، حاصل شده است. ذخایر غنی نفت و مواد معدنی به جای کمک به آزادی، توزیع درآمدهای ناشی از توسعه میان مردم و صلح اجتماعی، اغلب استبداد، بدبختی و ناامنی را برای مردم این کشورها رقم زده است.
منبع
مشاهداتی که به تفصیل در مقاله “نفرین منابع” به آن پرداختهایم نشان داده در کشورهای ثروتمند، فراوانی منابع، امکان بهرهبرداری از آن را حتی برای افراد غیرمتخصص نیز فراهم میکند. بنابراین در اکثر موارد در این کشورها کانالهای رانتی (دادن امتیاز به فرد یا گروهی بدون درنظر گرفتن عملکرد و شایستگی او) افراد کاردان و متخصص را کنار زده و سودجویان را راهی بهرهبرداری از منابع میکند. ارزش منابع بهقدری است که حتی افراد غیرمتخصص هم میتوانند از آن کسب درآمد ملی کنند، اما مسئله اصلی این است که بواسطه فقدان دانش و منفعتطلبی شخصی گروههای مختلف، این منابع نهایتا چگونه مصرف خواهند شد؟ آیا راهی تولید و اشتغال میشوند یا فقر و بیکاری و فساد را تحویل جامعه میدهند؟
شواهد تاریخی و اقتصادی بیشماری وجود دارد که نشان میدهد در کشورهایی که ثروت خدادادی در قالب منابع به وفور وجود دارد، فساد و عدم شایستهسالاری در استفاده از ظرفیتهای کشور، فقر، بیکاری و گرانی را نصیب مردم کرده است.
منابع غنی و توسعه
البته توجه داشته باشید این بیان که : فراوانی منابع در یک کشور حتما به حیف و میل منابع منجر میشود یا کمبود منابع لزوما توسعه یک کشور را در پی خواهد داشت، یک نظریه همیشه صحیح نیست. ما نمونههای موفقی مثل کانادا، نروژ یا حتی کشورهای گمنامی مثل بوتساوانا در آفریقا را داریم که علیرغم داشتن منابع نفت و گاز، یا فلزات و جواهرات گرانبها، توسعه اقتصادی مناسبی داشته و تولید، اشتغال و رفاه را به مردم خود هدیه کردهاند.
هدف اصلی تا اینجا بیان این موضوع بود که متاسفانه ثروت زیاد در قالب منابع خدادای، ممکن است انگیزههای افراد را از مصرف بهینه و در مسیر منفعت جمعی (ملی) منحرف کند. در ادامه متوجه تاثیر این موضوع در رقم خوردن تراژدی هنگام استفاده از منابع مشترک در کشور خواهید شد.
اهمیت انگیزه و نگرش افراد جامعه و مسئولان در توسعه یک کشور بسیار مهم است. هرچه شرایط بهگونهای باشد که ما ترجیح دهیم یا مجبور شویم از منابع درست و منطقی استفاده کنیم، بهطبع توسعه اقتصادی (حتی اجتماعی) کشور با سرعت بیشتری رقم خواهد خورد. استفاده درست از منابع میتواند توسعه کشور را برای سالهای سال، یا بهتعبری توسعه پایدار را به ارمغان آورد.
توسعه پایدار | استفاده صحیح از منابع
اگر شما بخواهید یک وام سنگین 10 ساله بگیرید مهمترین موضوعی که ذهن شما را مشغول خواهد کرد چیست؟ بله نحوه تامین منابع مالی ظرف این 10 سال؛
احتمالا شما قبل از گرفتن وام یک منبع پایدار برای اینکار در نظر گرفتهاید. مثلا بخش ثابتی از حقوق. اگر این کار را کنید قدرت برنامهریزی شما به مراتب بهتر خواهد شد. اما در نبود منابع پایدار، همواره بخش مهمی از فکر و ذهن شما درگیر این موضوع است و حتی نمیتواند در امور دیگر نیز بهدرستی تصمیم بگرید.
حال تصور کنید بخواهید در مورد آینده زندگی میلیونها خانوار تصمیم بگیرید:
چگونه میخواهید درآمد و اشتغال آنها را تا سالهای سال تامین کنید؟ شما باید بهدنبال استفاده مناسب از منابع موجود و در سطح بالاتر یافتن منابع پایدار باشید. اگر همه ابزار را بهکار گرفته و به جان منابع پایانپذیر فعلی بیفتید، ممکن است مثلا ظرف 100 سال آینده دیگر منبعی باقی نمانده باشد و به یکباره هر آنچه بر پایه این منبع برنامهریزی شده از پایه فرو ریزد.
کشوری که اینگونه سیاستگذاری کند در حقیقت نسل آینده خود را نادیده گرفته است.
این موارد به این دلیل بیان شد که به اهمیت وجود منابع ، جلوگیری از اتلاف و استفاده حداکثری از آن در طول زمان در اقتصاد کشورها پی ببرید. مسئلهای که زندگی حال و آینده یک کشور در گرو تصمیمسازی درست در مورد آن است.
به سراغ موضوع اصلی مقاله یعنی تراژدی منابع مشترک برویم، چرا تراژدی!؟
تراژدی منابع مشترک
تراژدی:
از میان انبوه مفاهیم و تعاریف این واژه، یک مفهوم برجستهتر از بقیه است. تراژدی غم و اندوه بیش از حد، ناشی از قدرتی است که ابدا انتظار شکست خوردن و ناکامی آن را ندارید.
مثلا مسابقه فوتبال ایران و استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998، همچنان بهصورت یک تراژدی در ذهن مردم این کشور ثبت شده است. در میان اوج حملات و تیمی که دو گل پیش بود و تمام تماشاگران و حتی ایرانیان بیننده بازی، استرالیا را قدرت بلامنازع در این بازی میدانستند به یکباره با دو گل در دقایق پایانی ناکامی بزرگی را موجب شد. آنها ابدا انتظار نداشتند که این قدرت ظرف 10 دقیقه از پای درآید!
منابع مشترک:
حال منابع مشترک را معرفی کنیم و سپس بررسی کنیم چرا این دو واژه در کنار هم به یک نظریه اقتصادی تبدیل شدهاند. مفهومی مهم که قدمت آن به بیش از 150 سال میرسد.
به زبان ساده همانطور که از نام آن مشخص است منابع مشترک، آن دسته از منابع هستند که بین چند نفر، گروه، شهر یا کشور بهصورت مشترک قرار گرفتهاند. مثلا در یک نگاه کلی، اقیانوسها و اتمسفر زمین منابع مشترک جهانی هستند. عملکرد هر کشوری (هر چند کوچک) میتواند در حجم و کیفیت این منابع تاثیرگذار باشد.
یا کشور ما دارای معادن نفت و گاز مشترک با کشورهای عربی همسایه نظیر عربستان عراق و بهطور خاص قطر است. بررسی همین موضوع خود غمنامهایست که از حوصله این مقاله خارج است.
در یادداشت پیشرو قصد داریم مفهوم این نظریه را تنها درون کشور را بررسی کنیم؛ به دیگر بیان منابع مشترکی که بین ما خانوارهای ایرانی وجود دارد. ببینیم چگونه استفاده از منابعی که باید موجبات درآمد و رفاه مردم را فراهم کند، به تراژدی در زندگی و نفع جمعی ما بدل شدهاند.
برای قرار دادن تراژدی در کنار منابع مشترک نخست با یک مثال معروف در این زمینه شروع کنیم. مثال ماهیگیر!
مثال ماهیگیر | مفهوم نظریه تراژدی منابع مشترک
همه ما میدانیم که جمعیت انواع ماهی در اقیانوسها و رودخانهها محدود است. این جمعیت محدود برای بازتولید و جایگزینی خود، نیاز به فرصت برای زادو ولد دارد.
یک دریاچه را در نظر بگیرید که بین چند روستا مشترک است و صید ماهی سالهای سال منبع درآمد خانوارهای اطرف آن بوده است.
منطقا اگر از تکتک ماهیگیران هر روستا بپرسید آیا دوست دارد بهحدی صید کند که سال آینده اثری از ماهیها در دریاچه نباشد (برای تامین معاش آینده خود هم که شده)، ابدا با این کار موافق نیست.
حال ببینید ماهیگیری این افراد از یک منبع مشترک چگونه به یک تراژدی تبدیل میشود؟
وقتی استفاده غیراصولی به تراژدی بدل میشود
چهارچوب را خیلی ساده در نظر بگیرید. هر دو ماهی قادرند یک ماهی دیگر تولید کنند. در ابتدا دریاچه 12 ماهی دارد و کلا سه ماهیگیر روزانه از آن ماهی میگیرند. حیات پایدار جمعیت ماهی و فرآیند ماهیگیری روستایینان چگونه امکان پذیر است؟ بهدیگر بیان هر ماهیگیر باید چند ماهی بگیرد تا در جمعیت ماهیهای دریاچه روند کاهشی پیش نیاید؟
جواب بهینه عدد یک است. یعنی حفظ پایدار این منبع مشترک (ماهی) زمانی اتفاق میافتد که ماهیگیران با هم قرار بگذارند هر کدام روزانه تنها یک ماهی صید کنند (چگونه؟)
اگر هر ماهیگیر تنها یک ماهی بگیرند، در انتهای روز 8 ماهی باقی میماند، 4 جفت ماهی باقیمانده، 4 ماهی جدید تولید میکنند و مجدداد جمعیت 12 نفری آنها تجدید میشود.
تراژدی:
فرض کنید یک روز ناگهان یکی از ماهیگیران بر خلاف روال تعیین شده دو ماهی از دریاچه صید کند، دیگران با دیدن این صحنه تحریک میشوند تا آنها نیز صید خود را افزایش دهند. ممکن است چند روز بعد (3روز) وقتی که سه ماهیگیر در کورس رقابت منفعت شخصی خود هستند دیگر اثری از ماهی در دریاچه نیابند!
مفهوم تراژدی مناع مشترک
بله تراژدی منابع مشترک زمانی رقم میخورد که تمایل برای کسب منفعت شخصی در یک منبع مشترک، منفعت جمعی را مختل کرده یا از بین ببرد.
برای درک بهتر این نظریه و شناخت عمیقتر آن چند مثال ملموس در زمینههای مختلف در کشور را برای شما عزیزان گردآوری و (بهصورت تحلیلی) به زبان ساده تقدیم حضور میکنیم.
مثالهایی از تراژدی منابع مشترک در کشور:
هدف دورنما در بخش اقتصاد به زبان ساده بیان تئوری و نظریههای اقتصادی در قالب مثالهای ساده است تا براحتی مفهوم هر یک در ذهن شما عزیزان نهادینه شود. در وصف تراژدی منابع مشترک، همانطور که در مقدمه اشاره شد، کشورهایی که به لحاظ برخورداری از منابع طبیعی مختلف،غنی هستند بیشتر در معرض این پدیده قرار دارند؛ به همین دلیل (متاسفانه) مثالهای زیادی در این زمینه در کشور وجود دارد.
صنعت خودرو ایران | تراژدی منابع مشترک
صنعت خودرو ایران از پرچالشترین صنایع به لحاظ مصرف بالای منابع و بازدهی پایین است. صنعتی که در سایه حمایت از دولت سالهای سال، با قیمت بالا، کیفیت پایین، فاصله تکنولوژیک با روندهای جهانی به فعالیت خود ادامه داده و همواره نه تنها با مشکل تقاضا مواجه نبوده بلکه مازاد تقاضا هم داشته است!
در همین روزها (نیمه اول خرداد 99) برای خرید خودروهای دو شرکت خودروساز، ایرانخودرو و سایپا قرعهکشی انجام میشود. به جرات میتوان گفت تاکنون هیچ شرکت خودروسازی در جهان با چنین تقاضای تثبیت شدهای مواجه نبوده است.
به سراغ بحث اصلی خود برویم. این صنعت علی رغم بهکارگیری منابع مالی کلان، حتی در زمانی که نمیتواند بهخوبی حافظ جان هموطنان باشد،همه ساله تسهیلات ارزان قیمت هنگفتی را از چرخه اقتصاد کشور خارج میکند. تسهیلاتی که منابع مشترک همه کسانی است که قصد کارآفرینی در این کشور را دارند.
بدهی خودروسازان در آبان 97 | 157 هزار میلیارد تومان!
شهریور سال 98 وزیر صمت (در برنامه زنده تلویزیونی) اعلام کرد در زمان تحویل گرفتن وزارت صمت در آبان 97، مجموع بدهیهای این دو خودروساز (سایپا و ایران خودرو) به سیستم بانکی و قطعهسازان روی هم 157000 میلیار تومان بوده است (سایپا 80، ایران خودرو 79 هزار میلیارد تومان | منبع دنیای اقتصاد).
لحظهای تصور کنید اگر این تسهیلات در صنایع دیگری که کارآفرینان در آن نیازمند وامهای چند میلیارد تومانی برای کسبوکار خود هستند و میتوانند زمینهساز تولید و اشتغل در اقتصاد باشند، صرف شود آیا تخصیص منابع عادلانهتر نخواهد بود؟
منابع مالی ازران قیمت (وامها کمبهره) و حتی سایر انواع آن، یک منبع مشترک برای تخصیص بین کارآفرینان و مبتکران در صنایع مختلف است. چرا این حجم از منابع باید صرف صنایعی شود که نه تنها بازدهی ندارند بلکه بسیاری از استاندارهای کیفی و ایمنی برای متقاضیان را رعایت نمیکنند.
تمام توجیهات مسئولان و حامیان این دو خودرو ساز، در بحث اشتغال خلاصه میشود. اگر چنین است باز هم میتوان اثبات کرد صنعت خودروسازی ما یک غمنامه در استفاده از منابع مشترک است. بیایید صنعت خودروسازی کشور همسایه یعنی ترکیه را بررسی کنیم.
صنعت خودروسازی ترکیه و ایران | مقایسه عملکرد دولت
زمانی که ترکیه قصد پیوستن به اتحادیه اروپا را داشت نیازمند اصلاح زیرساختهای بسیاری صنایع از جمله خودروسازی بود. دولت ترکیه به فعالان حوزه خودروسازی یک فرصت 5 ساله جهت تطبیق خود با استاندارهای جهانی داد. پس از آن مقرر شد حمایت دولت در قالب اعطای وامهای ارزان قیمت و تعرفههای گمرکی روی خودروهای خارجی سلب شود.
اگرچه ظرف این 5 سال خودروسازان ترک موفق به تولیدات چشمگیر وطنی نشدند؛ اما همین رویه دولت موجب شد ترکیه محل ورود بسیاری از برندهای معروف خودروسازی جهان از رنو و فیات گرفته تا بنز و بیامدبلیو شود. خودروسازان دریافتند بهجای صرف هزینه هنگفت برای رسیدن به مسیری که دیگران سالها در آن تجربه دارند، میتوانند پلتفرمهای آنان را وارد کرده و با کمک نیروی کار وطنی اقدام به تولید خودروهای با کیفیت کنند.
خروجی این سیاست ایجاد اشتغال برای مردم ترکیه، تولید خودروهای با کیفیت و ایمن و البته قیمت مناسب، آشنایی نیروی کار با تکنولوژی روز دنیا و تربیت متخصصان بیشمار در این زمینه بوده است.
ترکیه در مونتاژ خودروهای خارجی به سطحی رسید که در سال 2016 با تولید نزدیک به 1.5 میلیون خودرو و صادارت 77 درصدی آماری خیرهکننده از خود به جای گذاشت. به زبان ساده از هر 100 خودرو تولیدی در ترکیه در سال 2016، 77 مورد آن روانه بازارهای جهانی شدند، تا جایی که به لحاظ موفقیت در بازارهای جهانی خودرو، ترکیه در کنار ژاپن و آلمان قرار گرفت.
این سیاست موجب شده تا با داشتن سرمایه انسانی مجرب، اکنون خود ترکیه پس از سالها تخصص در تولید انواع برند قصد تولید خودرو ملی با کیفیتی جهانی را داشته باشد.
تراژدی صنعت خودرو:
در کشور ما کسب منفعت دو خودروساز ، منفعت جمعی مردم کشور یعنی دسترسی به منابع مالی هنگفت به این دو شرکت، همچینی برخورداری از خودروهای با کیفیت و ایمن را از بین برده است. این همان مفهوم اصیل تراژدی منابع مشترک در صنعت خودرو کشور است.
محیطزیست، جنگلهای بلوط | تراژدی منابع مشترک
هر سال در فصل بهار دامنه زاگرس بهخصوص در بخش استانهای فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری و ایلام جلوهگر منظره بیبدیل جنگلهای بلوط است. درختانی با قدمت گاه 500 و حتی 2000 ساله که طی سالیان به عنوان یک منبع مشترک نزد ما به امانت گذاشته شدهاند.
بلوط خواص دارویی بیشماری بهخصوص برای سیستم گوارش دارد و نوع درخت آن به گونهای نیست که بتوان در هر جا آن را پرورش داد. درختی سرسخت، زیبا با طول عمر زیاد.
متاسفانه همانند مثال دریاچه و ماهیگیران، با بوجود آمدن تقاضا برای ذغال بلوط در جامعه، کسب منفعت شخصی عملا مجال بازتولید و جایگزینی را به درختان این منطقه نداده است و این جنگلها در مسیر نابودی گام برمیدارند.
در تصاویر زیر مشخص است که چرا هر ساله تراکم این درختان کمتر و کمتر میشود. سوداگران این حوزه در کورس منفعت شخصی و کوتاهمدت خود، منفعت ملی و بلندمدت کشور را با اره برقیهای بنزینی خود قلع و قمع میکنند.
ماه گذشته نیز خبر قطع وسیع درختان بلوط در جاده یاسوج-سیسخت منتشر شد. شنیدهها حاکی از این است که ظرف تنها یکسال گذشته بیش از 1000 راس درخت فقط در همین منطقه قطع و روانه کورههای ذغال سودجویان شده است (شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از صبح زاگرس)
هر چه منفعت شخصی این افراد بیشتر میشود بخش بزرگتری از منفعت جمعی عقیم میشود و از بین میرود. تا جایی که در پایان تراژدی نه برای اشخاص منفعتی مانده و نه جامعه
تراژدی منابع مشترک در بخش کشاورزی
سادهترین منابع مشترک کشور یعنی آب و خاک را در نظر بگیرید. بارهابارها در اخبار شنیدهاید که کشت بیاندازه محصولی خاص (مثلا سیبزمینی یا برخی صیفیجات) قیمت را بهقدری کاهش داده است که درآمد فروش این محصولات به اندازه هزینه حمل آنها تا بازار نیست. اما در همین زمینه در اقتصادهای پیشرفته نظیر ایالات متحده اطلاعات تولیدی کشاورزان ایالتهای مختلف جمعآوری شده و مشخص می شود هر منطقته چه نوع زراعتی داشته باشد تا منابع آب و خاک کشور بیشترین منفعت جمعی را به مردم جامعه برساند.
حال اگر اجرای چنین سیاستهای برای دولت دشوار است، چرا در کشور کمآبی چون ایران هنوز هم صادرات محصولاتی مثل هندوانه انجام میشود؟ آیا نمیتوان محدودیتی برای کشت این محصول تعیین و به جهاد کشاورزی استانها ابلاغ کرد؟
حتی اگر کنترل عرضه محصولات (مثل هندوانه) مشکل است اما میتوان سیاستی اتخاذ کرد که مثلا بهجای خودکفایی در گندم، مقداری از آن را از طریق واردات تامین کرد. به این عمل تجارت مجازی آب میگویند که برای مصونیت از مانبع آبی بکار میرود.
حفر چاههای غیرمجاز | تراژدی در کشور کمآب
اوج تراژدی بخش کشاورزی که در آن، سودای نفع شخصی عدهای، منفعت جمعی مردم کشور و حتی خود کشاورزان را به خطر انداخته بهرهبردای غیر مجاز از منابع آب زیرزمینی است. اگر در هیچ یک از موارد فوق دولت نمیتواند سیاستی بهینه اتخاذ کند، در پایینترین سطح میتواند جلو حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمه عمیق را بگیرد. فساد در این زمینه بیداد میکند، در حساسترین مناطق مشاهده میشود هر زمین بهصورت جداگانه در مناطق کمآب و در معرض خطر بیآبی، برای خود چاهعمیقی حفر کرده و در حال بهرهبرداری است. آیا نمیتوان بر این مناطق نظارت کرد و چاهها را پلمپ کرد؟ پس چرا تعداد چاههای غیرمجاز روز به روز در حال افزایش است؟ کار بهجایی رسیده که باغشهریهای اطراف کلان شهرها نیز اقدام به حفر چاه برای آبیاری درختان خود کردهاند.
اما این بهرهبرداری و نفع بردن کوتاهمدت ممکن است به خشک شدن بلندمدت منابع آب زیرزمینی منجر شده و منفعت کل جامعه از منابع آب و خاک را از بین ببرد.
در گفتگو با یکی از کشاورزان اطراف تختجمشید، در مورد حفر چاههای غیر مجاز و اثر آن بر منابع آبی منطقه پرسیدم.
او بیان کرد این منطقه سه چشمه دائمی داشت. اما منفعت شخصی افراد و رقابت در حفر چاه در منطقه، نخست باعث خشک شدن تمام چشمهها و دست آخر شور شدن همان منابع آب (چاه) نیز شد. بله این هم مثالی تاسفبار از تراژدی منابع مشترک در بخش کشاورزی
منابع معدنی ایران | تراژدی منابع مشترک
بسیاری از طرحهای توسعهای در حوزههای مختلف در کشورها نیازمند گذران سالهای زیادی بوده است. مثلا کره جنوبی از دهه 1970 اصلاحات مالی خود در یاریرسانی به کارآفرینان و صنایع کوچک را شروع کرد تا طی دهه دوم قرن بیستیکم به یک کشور پیشرو در تولید خودرو و ربات بدل شود.
کشور برزیل نزدیک به 15 سال وقت صرف کرد تا با اصلاح قوانین تجاری خود به سازمان جهانی تجارت (WTO) بپیوندد.
یا صنعت خودرو ترکیه کار خود را در سال 1960 آغاز کرد تا در 2016 به یکی از صادرکنندگان بزرگ جهانی تبدیل شود.
عدمآیندهنگری و اتلاف منابع
متاسفانه در تاریخ اقتصادی کشور، همواره دولتهای مختلف در راستای اجرای طرحهای کوتاهمدت و منفعت زودگذر (منفعتی برای همان دوره) بسیاری از منابع مشترک کشور را از مسیر نفع همگانی و بلندمدت خارج کردهاند. نفت بالای 100 دلار در کشور بهجای ذخیره و ایجاد زیرساخت صنایع کارآفرینان خیلی زود در کشور خرج شد و از آن تنها تورم و بیکاری به جای ماند.
افزایش بیش از حد نقدینگی از جمله ابزاری بوده که دولتها برای کسب منفعت در کوتاهمدت (حداقل در دوره خود) بکار گرفته، اما نهایتا آثار بلندمدت آن نظیر تورم و بیکاری را به دورههای بعدی منتقل کردهاند. جهت آشنایی با مفهوم نقدینگی به زبانی ساده و نقش آن در اقتصاد مقاله زیر را مطالعه کنید:
دورنمای اقتصاد پیشرو در تفسیر مفاهیم اقتصادی به زبان ساده
منابعی که اگر از دامنه منفعت کوتاه مدت دولت نهم و دهم خارج میشد شاید امروز به صنایعی پایدار و منبعی قابل اتکا در تحریمهای بینالمللی بدل میشد.
تراژدی در منابع سنگ کشور
در سال 96 بسیاری از مصاحبههای فعالان حوزه سنگ بهخصوص در اصفهان را دنبال میکردم. تراژدی این منابع که باید درآمد صادراتی آن در سطح کلان وارد چرخه اقتصاد کشور شده و بستر کسب درآمد خانوارها و مردم کشور باشد، در سیاستهای کوتاهمدت دولت و عدم آیندهنگری آن خلاصه میشود. فعالان این حوزه برای شرکت در نمایشگاهها و همایشهای بینالمللی باید از جیب خود هزینه کنند و حتی پس از یافتن بازار مناسب با حمایتهای مناسب مواجه نمیشوند. در حالی که مثلا ترکیه برای تجار صنعت سنگ خود، امکان حضور رایگان در تمای نمایشگاههای بینالمللی را فراهم کرده است.
اگر دولت آیندهنگر باشد متوجه میشود مثلا یک دهه حضور مستمر معدنداران کشور در چنین بازارهای میتواند آبستن جذب سرمایه خارجی (با معادن غنی سنگ کشور اصلا دور از انتظار نیست)، ورود تکنولوژی به این صنعت، فرآوری و تولید محصولات بیشتر باشد.
به همین دلیل است که ایران با دارا بودن یکی از غنیترین منابع سنگ تزئینی در جهان، در حالی که به لحاظ منابع بین 5 کشور اول دنیا قرار دارد اما در زمینه فروش به زحمت بین 20 کشور صادرکننده قرار میگیرد. بسیاری از محصولاتی که برخی تولیدکنندگان و معدنداران اعتقاد دارند نباید نام خامفروشی روی آنها گذاشت، پس از صادر شدن به ایتالیا یا چین مجددا فرآوری شده و با قیمتهای چند برابری برای استفاده در ساختمانهای لوکس کشور، وارد میشوند.
چرا تراژدی منابع مشترک اتفاق میافتد؟
اگر اثر فرهنگی جامعه را از این موضوع فاکتور بگیریم، نقش دولت در بروز تراژدی منابع مشترک بسیار پررنگ است. بهصورت خلاصه تراژدی منابع مشترک به دلایل زیر اتفاق میافتد:
- مصرف بیش از اندازه در نتیجه رقابت برای کسب منفعت بیشتر
- سرمایهگذاری پایین در مورد منابعی که میتوان بهرهبرداری مناسبی از آن کرد (مثل معادن سنگ)
- بالا رفتن هزینه استخراج بهدلیل فقدان تکنولوژی مناسب برای استخراج (نظیر آنچه در دولت دهم با اخراج شرکتهای خارجی در میادین گازی مشترک با قط پیش آمد و تا چندین سال عرصه رقابت را به قطر واگذار کردیم)
این دولت است که باید با بکارگیری تصمیمات موثر در هریک از این زمینهها، تراژدی منابع مشترک را به کسب درآمد ملی بدل کند.
لزوم اتخاذ سیاستهای موثر در کنترل رفتار مردم در قبال منابع مشترک
خواه و ناخواه بالاخره انگیزه کسب منفعت در افراد موجب بروز چنین پدیدههایی میشود. افراد دیگر نیز با دیدن این پدیده ممکن است دست به کار شوند و پس از مدتی لشکری از جنس منفعت شخصی، منفعت جمعی کشور را به مرز نابودی بکشاند.
مسئولیت دولت در قبال منابع
همانطور که در مقدمه توضیح دادیم تصمیمسازان مملکت باید منابع مشترک را کشف، و بهترین راه بهرهوری و استفاده از آن برای زمانهای طولانی را فراهم کنند. نباید برای تصمیمات کوتاهمدت و رهایی از چالشهای 4 و 5 ساله (چشمانداز برنامه های توسعه 5 ساله است) دولتها منابعی که باید سالها توسعه پایدار کشور را موجب شوند به غمنامه تاریخی برای مردم بدل کنند.
افردای که مسئولیت بهرهبرداری از این منابع را بهعهده دارند باید بدانند این منابع متعلق به همه افراد کشور است، و دولت باید در قالب نظارت به آنها لزوم کسب منفعت جمعی را دیکته کند.
هر کجا در هر صنعتی، مشخص شود کسب منفعت شخصی و کوتاهمدت فرصت توسعه کشور در آینده و نفع جمعی مردم را به مخاطره میاندزد، وظیفه دولت است تا با ارائه راهکار و سیاستهای مناسب رفتار بخش تولیدی را به سمت منفعت ملی کشور هدایت کند.
نقش دولت در جلوگیری از “تراژدی منابع مشترک”
اعتماد و تراژدی منابع مشترک
باید یادآوری کرد جدای از این که تراژدی منابع مشترک نهایتا به اتلاف منابع و حتی اتمام آن منجر میشود، مسئولیتی سنگین در قبال آیندگان بر گردن دولتهای فعلی دارد.
هر یک از این منابع در برههای از زمان ممکن است حافظ سلامت، اقتصاد و معیشت یک کشور باشد. منفعت دوره زندگی ما نباید آیندگان را از دسترسی به این منابع محروم کند. علاوه بر این توسعه پایدار نیازمند منابع پایدار است، پس استفاده صحیح از منابع مشترک، یک دیدگاه استراتژیک بلندمدت برای توسعه اقتصادی کشور است.
هلند به زمین پست معروف است، دورتادور آن را آب فراگرفته و منابع آب شیرین زیادی در این کشور وجود دارد. اما یک کشور سرآمد در استفاده بهینه از منابع آب است و حتی یکی از پیشگامان صادرات تجهیزات تصفیه آب به دنیا است (متخصصان حوزه آب برای حفظ این کشور در مقابل خطرات احتمالی ناشی از طغیان دریا، دانش خود را منحصر به کشف مصونیت نکردهاند و در همه حوزهها فعالیت میکنند.)
همین کشور منابع گاز سرشاری دارد که در حال حاضر ترجیح میدهد از منابع دیگر برای تامین انرژی استفاده کند و سهم آیندگان را به خورد منفعت جمعیت فعلی ندهد.
نقش اعتماد در استفاده صحیح از منابع
از جمله مسائل مهم که باید در پایان به آن اشاره کرد بحث” نقش اعتماد در جلوگیری از ترازدی منابع مشترک است.
وقتی استفاده بیرویه و غیر اصولی از منبعی با واکنش مناسب دولت مواجه نمیشود، همگان از ترس کاهش منفعت شخصی بهسرعت در کورس رقابت قرا میگیرند. نظارت دولت و واکنشهای بهموقع در مقابل چنین وقایعی، همچین استفاده صحیح خود دولت از منابع در دسترس، روح اعتماد را وارد کالبد بازارهای مختلف میکند و جلوگیری از تراژدی منابع مشترک را به یک فرهنگ ملی بدل میکند.
جهت بررسی لزوم برقراری اعتماد در جامعه بین مردم و دولت، همچنین نفش این عامل در توسعه اقتصادی کشور:
به امید روزی که در تمامی عرصهها منابع مشترک ملی در جهت منافع جمعی مردم عزیز کشور و آیندگان، به کار گرفته شوند
نگارنده: مرتضی زارع