سوئیس و افزایش مالیات
یکی از بهترین مثالها مربوط به سوئیس است. در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 میلادی، سوئیس از نظام پرداخت مالیات بر اساس درآمد دو سال گذشته، به سوی نظام استانداردتر «پرداخت به محض دریافت» تغییر کرد.
در نظام قدیمی، مالیاتهای مربوط به سال 1997 و 1998 مبتنی بر درآمد اکتسابی در سال 1995 و 1996 و مالیاتهای مربوط به سال 1999 و 2000، مبتنی بر درآمد اکتسابی در سال 1997 و 1998 بود و به همین ترتیب، نظام نوین همانند آمریکا عمل میکند: مثلاً مالیات برآوردی سال 2000، در سراسر سال جمعآوری شده و سپس در ابتدای سال 2001 مالیاتدهنده اظهارنامه مالیاتی را پر کرده و بدهی مالیاتی تعدیل میشود. برای گذار به نظام نوین در سوئیس، باید معافیت موقت مالیاتی وجود میداشت.
1997 آغاز فرآیند مالیات بر درآمد در سوئیس
کانتونِ تورگائو در سال 1999 گذار (مربوط به نظامهای مالیاتی) را انجام داد. در سال 1997 و در سال 1998، مالیاتدهندگان مالیات بر درآمد اکتسابی در سالهای 1995 و 1996 را پرداخت کردند. در سال 1999، آنان شروع به پرداخت مالیات مبتنی بر درآمد در سال 1999 کردند.
برای اجتناب از مالیاتستانی مضاعف از مردم، هیچ مالیاتی بر درآمد به دست آمده در سال 1997 و 1998 وضع نشد: این سالها، سالیان معافیت موقت مالیاتی بودند.
سوئیس جایی که افزایش یا کاهش مالیات تاثیری در رفتار نیروی کار ندارد!
کانتونهای سوئیس در سالهای متفاوت بین 1999 و 2001 گذار مالیاتی را طی کردند، بنابراین افراد مختلف معافیتهای موقت مالیاتی را در سالهای متفاوت، بسته به محل زندگیشان دریافت کردند. این تخفیف مالیاتی موقتی بوده و همه از پیش باخبر بودند. بنابراین در حالی که مردم تصمیم میگرفتند که آیا (و چقدر) در آن سال خاص کار کنند، از پیش میدانستند که هیچ مالیاتی نمیپردازند.
این رویداد فرصت مناسبی بود تا ببینیم آیا پایینتر آوردن نرخهای مالیاتی موجب تفاوت در تمایل افراد به کار کردن میشود یا خیر؛ ما میتوانیم عرضه نیروی کار را پیش، هنگام و پس از معافیتهای موقت مالیاتی مقایسه کنیم. پاسخ این است که به هیچ وجه تغییری حاصل نشد. مطلقاً هیچ تأثیری بر اینکه آیا افراد تصمیم به کار کردن گرفتند یا خیر و نیز تأثیر بر ساعات کار کرده وجود نداشت.
ما در پیمایشی، از برخی پاسخدهندگان پرسیدیم آیا در صورت افزایش مالیاتها، دست از کار میکشند یا کمتر کار میکنند. هفتاد و دو درصد میگفتند قطعاً دست از کار نمیکشند و 60 درصد گفتند همانند پیش کار خواهند کرد.
این موضوع با دادهها بسیار سازگار است. ما همچنین از سایر پاسخدهندگان پرسیدیم که در مورد یک فرد معمولی طبقه متوسط چگونه فکر میکنند. در این مورد، 35 درصد از مخاطبان باور داشتند که فرد معمولی طبقه متوسط همانند گذشته کار میکند و 50 درصد باور داشتند که از کار دست میکشد. بنابراین، آمریکاییها هنگام قضاوت در مورد خود درست میگویند اما هنگام پیشبینی رفتار دوستان و همسایگانشان زیادی بدبین هستند.
لیونل مسی، کریس رونالدو و مالیات
یکی از روشهایی که ثروتمندان نسبت به افزایش مالیات واکنش نشان میدهند، یافتن شیوههایی برای نپرداختن مالیات است.
غیبت سقف حقوق در فوتبال اروپا و حقوقهای نجومی منتج از آن، موجب میشود بازیکنان به فرار مالیاتی تشویق شوند. در سال ۲۰۱۶، لیونل مسی (که در سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۰۰ میلیون یورو پول درآورده بود) در سه مورد فریب دادن مقامات مالیاتی به مبلغ 1/4 میلیون یورو گناهکار شناخته و محکوم به حبس تعلیقی شد.
در ژوئیه ۲۰۱۸ نیز دولت اسپانیا و کریستین رونالدو توافقی امضا کردند که به موجب آن رونالدو موافقت کرد جریمه ۱۹ میلیون یورویی پرداخت کرده و محکومیت زندان تعلیقی بگیرد. او متهم به چهار مورد تقلب مالیاتی به ارزش 7/14 میلیون یورو شد، که به دلیل استفاده از شرکتهای کاغذی خارج از اسپانیا به منظور پنهان کردن درآمد حاصل از حقوق پخش تصاویر وی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ بود.
افزون بر این، بسیاری از آنان که واقعاً تقلب نمیکنند، به دنبال مالیاتهای کمتر در اطراف و اکناف میگردند.
پولدارها تمایلی برای دادن مالیات ندارند
مطالعهای با مقایسه کشورهای اروپایی که مالیاتها را در نقاط زمانی مختلف بالا یا پایین بردند، نشان داد که هنگام افزایش ۱۰ درصدی نرخ مالیات در هر کشور، تعداد بازیکنان خارجی آن ۱۰ درصد پایین میرود.
در سال ۲۰۱۸ میلادی، رونالدو اسپانیا را به مقصد ایتالیا ترک کرد تا صورتحساب مالیاتیاش را کمتر کند. افشای اسناد موسوم به پاناما، که تلاشهای شرکت حقوقی پانامایی موساک فونسکا به نفع طبقه ثروتمندان جهان در ایجاد صدها هزار شرکت کاغذی به منظور فرار مالیاتی آنان را آشکار کرد، به درستی نشان داد فرارهای مالیاتی چقدر فراگیر شدهاند.
در فهرست اسامی نخستوزیران سابق ایسلند، پاکستان و بریتانیا دیده میشد. حتی در اسکاندیناوی که به صداقت مشهور است، بهطور متوسط ۳ درصد از مالیاتهای شخصی مشمول فرار مالیاتی میشوند، اما افراد بسیار ثروتمند متخلفان بسیار جدیتری هستند. یک بررسی برآورد کرد افراد 01/0 درصد بالای توزیع ثروت در کشورهای نروژ، سوئد و دانمارک از پرداخت ۲۵ تا ۳۰ درصد مالیاتهای شخصی که مدیون هستند، فرار میکنند.
اگر مالیاتها خیلی بالا برود، فرار مالیاتی نیز زیاد خواهد شد. پرسش این است که تا چه میزان؟ در کوتاهمدت، پاسخ قطعاً مهم خواهد بود.
اقتصاد خوب برای روزگار سخت/ آبیجیت بنرجی و استر دوفلو
ترجمه جعفرخیرخواهان و امیر شاملویی