شماره ثبت در ارشاد: 83160

رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

مفهوم عقلانیت در اقتصاد، به زبان ساده


در علم اقتصاد اکثر نظریه‌ها، پیرامون تحلیل و بررسی رفتار کارگزان، خانوارها، سرمایه‌گذاران، مصرف‌کنندگان، تصمیم‌سازان، سیاست‌گذاران.. و مدل‌سازی این رفتارها شکل گرفته است.


وقتی بتوان با استفاده از علوم دیگر به‌خصوص ریاضیات این رفتارها را به‌صورت مدل درآورد آن‌گاه تصمیم‌سازی در مورد آن بسیار امکان‌پذیرتر می شود.


می‌توان بررسی کرد مثلا اگر فلان متغیر را زیاد کرد چه اثری روی درآمد و رفاه خانوارها دارد.


اما ‌این نظریه‌ها بر یک اصل مهم استوارند. در تمامی‌تئوری‌ها فرض بر این است که رفتار کارگزاران اقتصادی ( مصرف‌کننده، تولیدکننده، بنگاه‌ها، سرمایه‌گذار و..) عقلانی است.


البته از آن‌جایی که رفتار عقلانی در هر زمینه‌ای می‌تواند متفاوت باشد و تعریف مختص خود را داشته باشد، در این مقاله به بررسی مفهوم عقلانیت در اقتصاد می‌پردازیم.

مفهوم رفتار عقلایی در اقتصاد


رفتار عقلایی (منطقی) یا rational به فرآیند تصمیم‌گیری ما اشاره دارد؛

فرآیندی که مبتنی بر انتخاب‌هایی است که منجر به سطح مطلوب سود یا مطلوبیت برای یک فرد می‌شود.

فرض رفتار عقلانی بیانگر این است که مردم ترجیح می‌دهند در مقابل فرصت‌هایی که برای آن‌ها پیش می‌آید، به گونه‌ای رفتار کنند که بیشترین سود ممکن به آن‌ها برسد. یا اگر می‌خواهند شرایط برای آن‌ها مطلوب شود، طوری انتخاب کنند که وضعیت مطلوب‌تری نصیب آن‌ها شود.

نظریه انتخاب عقلانی
  • بیشتر نظریه‌های کلاسیک اقتصادی بر این فرض استوار است که همه افراد شرکت‌کننده در یک فعالیت، رفتار منطقی دارند.
  • رفتار منطقی به فرآیند تصمیم‌گیری اشاره دارد که مبتنی بر انتخاب‌هایی است که منجر به سطح مطلوب سود یا مطلوبیت می‌شود.
  • نظریه انتخاب عقلانی یک نظریه اقتصادی است که رفتار عقلانی را از طرف افراد را تبیین می‌کند.
  • رفتار منطقی ممکن است شامل بیشترین سود مالی یا مادی نباشد ، زیرا گاهی اوقات رضایت دریافت شده ممکن احساسی یا غیرپولی است.

نظریه انتخاب عقلانی چیست؟ | به زبان ساده


به زبان ساده فرض اصلی تئوری انتخاب منطقی این است که مثلا مردم به طور تصادفی محصولات را از درون قفسه‌های فروشگاه انتخاب نمی‌کنند.

انتخاب عقلانی


بلکه آنها از یک فرایند تصمیم‌گیری منطقی استفاده می‌کنند که با در نظر گرفتن بودجه خود، هزینه‌ها و مزایای گزینه‌های مختلف، کالایی را انتخاب کرده و وارد سبد مصرفی خود می‌کنند.

چه کسی تئوری انتخاب منطقی را بنیان نهاد؟


آدام اسمیت، که ایده “دستی نامرئی” برای حرکت در بازارهای آزاد در اواسط دهه 1770 را مطرح کرد ، معمولاً به عنوان پدر تئوری انتخاب منطقی شناخته می‌شود. اسمیت در کتاب خود “تحقیق درباره ماهیت و علل ثروت ملل” ، که در سال 1776 منتشر شد ، از نظریه دست نامرئی بحث می‌کند.

آدام اسمیت


او دست نامرئی بازار را که موجب انجام معامله بین طرف‌های اقتصادی با سود مطلوب هر دو طرف (تولیدکننده و مصرف‌کننده) نتیجه انتخاب منطقی افراد در سیستم اقتصادی می‌داند.

اهداف اصلی نظریه انتخاب عقلانی چیست؟


هدف اصلی نظریه انتخاب عقلانی توضیح این است که چرا افراد و گروه‌های بزرگتر بر اساس هزینه‌ها و پاداش‌های خاص ، انتخاب‌های خاصی را انجام می‌دهند.


مشخصا وقتی یک سرمایه‌گذار، تصمیم‌ساز یا سیاستگذار اقتصادی این موضوع را بداند، براحتی می‌تواند رفتار مردم را مدل کند و چرخه‌های سودمند اقتصادی بوجود آورد.


طبق نظریه انتخاب عقلانی ، افراد از منافع شخصی خود برای انتخاب‌هایی استفاده می‌کنند که بیشترین سود را برای آن‌ها به‌همراه داشته باشد.
افراد گزینه‌های خود را می‌سنجند و انتخابی می‌کنند که فکر می‌کنند بهترین خدمت را به آن‌ها خواهد کرد.

تئوری انتخاب منطقی در روابط بین‌الملل چیست؟


دولت‌ها ، سازمان‌های بین‌دولتی ، سازمان‌های غیردولتی و شرکت‌های چند ملیتی همه از انسان‌ها تشکیل شده‌اند.
برای درک عملکرد این موجودات ، باید رفتار انسان‌هایی را که آنها را اداره می‌کنند درک کنیم.

روابط بین الملل


نظریه انتخاب منطقی به توضیح چگونگی تصمیم‌گیری رهبران و سایر تصمیم‌گیرندگان مهم سازمان‌ها موسسات کمک می‌کند. تئوری انتخاب منطقی همچنین می‌تواند تلاش کند اقدامات آینده این بازیگران را پیش‌بینی کند.

نقاط قوت تئوری انتخاب عقلانی چیست؟


مشخصا وقتی یک سرمایه‌گذار، تصمیم‌ساز یا سیاستگذار اقتصادی این موضوع را بداند، براحتی می‌تواند رفتار مردم را مدل کند و چرخه‌های سودمند اقتصادی بوجود آورد.


یکی از نقاط قوت نظریه انتخاب عقلانی ، تطبیق‌پذیری کاربرد آن است.


می‌تواند در بسیاری از رشته ها و زمینه‌های مختلف تحصیلی اعمال شود.


همچنین مفروضات منطقی و منطقی قانع‌کننده ای ارائه می‌دهد.


این تئوری همچنین افراد را به تصمیم‌گیری های اقتصادی مناسب ترغیب می‌کند.


با اتخاذ تصمیمات اقتصادی مناسب ، امکان دستیابی فرد به ابزارهای بیشتری وجود دارد که به آن‌ها امکان می‌دهد در آینده بیشتر ترجیحات خود را به حداکثر برسانند.

منبع


چالش عقلانیت در نظریه‌های اقتصادی


تعیین این‌که رفتار عقلانی یک فرد، خانوار، جامعه می‌تواند کلید موفقیت یا عدم‌توفیق یک نظریه اقتصادی قرار گیرد. اگر شما به‌عنوان یک سیاست‌گذار بخواهید تصمیم مهم اقتصادی بگیرید باید بدانید رفتار عقلانی دقیقا یعنی چه؟


مثلا در اقتصاد گفته می‌شود هر چه قیمت کالایی بالاتر رود تقاضا برای آن کم می‌شود، اما چرا همچنان برای خودروهای با کیفیت پایین داخلی، در حالی که قیمت آن بیش از 2 برابر شده، چنان تقاضایی وجود دارد که برای خرید آن‌ها قرعه‌کشی می‌شود.

چالش عقلانیت در نظریه‌های اقتصادی


این قبیل مسائل موجب شده تا فرض عقلانیت در برخی نظریه‌ها زیر سوال برود و امکان پیش‌بینی نظریه‌ها کاهش یابد. به همین دلیل امروزه شاخه‌ای از اقتصاد تحت عنوان اقتصاد رفتاری برای بهینه کردن امکان پیش‌بینی نتایج، پا به عرصه ظهور گذاشته است.


جایی که بررسی می‌شود باید در فرآیند تصمیم‌سازی اقشار جامعه اقتصادی تاثیر و تاثرهای احساسی را در نظر گرفت.

اقتصاد رفتاری


اقتصاد رفتاری روشی برای تجزیه و تحلیل اقتصادی است که بینش‌های روانشناختی را برای تبیین رفتار انسان در ارتباط با تصمیم‌گیری اقتصادی در نظر می‌گیرد.


طبق نظریه انتخاب عقلانی (سنتی) ، فرد عاقل دارای کنترل خویشتن است و تحت تأثیر عوامل عاطفی قرار نمی‌گیرد.


با این حال ، اقتصاد رفتاری تأیید می‌کند که افراد احساساتی هستند و به راحتی حواسشان را پرت می‌کنند و بنابراین ، رفتار آنها همیشه از پیش‌بینی مدل‌های اقتصادی پیروی نمی‌کند.


برای مثال نگاهی به رفتار مردم در بورس کشور کنید. اگر بر پایه نظریه عقلانی باشد هر شخصی برای سرمایه‌گذاری در این بازار، ضمن شناخت بورس، آگاهی از فرآیندهای آن، انواع متغیرهای آن، به بررسی وضعیت مالی شرکت‌ها پرداخته، روند گذشته آن‌ها را بررسی می‌کند، مطالعه می‌کند که با وضعیت کنونی چنانچه سرمایه به آن تزریق شود چه سود و درآمدی خواهد داشت و سپس من به‌عنوان سرمایه‌گذار چه عایدی خواهم داشت؟

اقتصاد رفتاری
آیا همواره در تصمیم‌سازی مالی و سرمایه‌گذاری رفتار شما منطقی است؟


اما آیا رفتار مردم اینچنین بود؟ تبلیغات بی‌پشتوانه، و موجی احساسی از سودای کسب درآمد میلیاردی، کسانی را که همچنان شناختی از بازار و ریسک فراوان آن نداشتند بر آن داشت تا حتی ماشین و خانه خود را بفروشند و وارد بورس کشور شوند.

اقتصاد رفتاری بیان می‌کند، عوامل و عواطف روانشناختی بر اعمال افراد تأثیر می‌گذارد و می‌تواند آنها را به تصمیماتی سوق دهد که به نظر نمی‌رسد کاملاً منطقی باشند.

اقتصاد رفتاری در تلاش است تا توضیح دهد که چرا مردم تصمیمات خاصی در مورد چقدر برای پرداخت یک فنجان قهوه ، ادامه تحصیل در دانشگاه یا سبک زندگی سالم و میزان پس‌انداز برای بازنشستگی تصمیم می‌گیرند ، از جمله تصمیماتی که اکثر مردم مجبور هستند در مقطعی از زندگی خود ایجاد کنند.

سرمایه‌گذاران همچنین ممکن است اساساً بر اساس احساسات تصمیم‌گیری کنند ، به عنوان مثال ، سرمایه گذاری در شرکتی که صرفا یک سیاستمدار گفته در مورد آن احساسات مثبتی دارد ، حتی اگر مدل‌های مالی نشان دهند که سرمایه‌گذاری عاقلانه نیست.

مرتضی زارع

منبع

نظر شما