میلتون فریدمن(Milton Friedman) موسس مکتب پولی یا مانیتاریسم و بزرگترین اقتصاددان سدهی بیستم در کنار کینز است. پولیون به رهبری «فریدمن» به پژوهش درباره علل ایجاد بحرانهای ادواری در اقتصاد پرداختند بدون آنکه اصول «قانون سه» را زیر سوال ببرند.
بر پایه این دیدگاه، بروز بحران و بیکاری، تنها به دلیل نارسایی نظام سرمایهگرایی نیست بلکه بهخاطر ایجاد موانع و قیدوبندهایی است که ناشی از ابزار درونی نظام است.
از نگاه پولیون، اتخاذ سیاستهای پولی «فدرال رزرو» و مدیریت نابخردانهی دولت، عامل بروز بحران دهه ۱۹۳۰ بوده است، نه نارساییهای نظام بازار و بیثباتی اقتصاد خصوصی.
فریدمن با توجه به دفاع از اقتصاد بازار، قانون سه و سیاستهای پولی در نظام سرمایهگرایی، اصول مکتب پولی خود را بنیان نهاد که عبارتند از:
- آزادی فعالیتهای اقتصادی
- سیاست آزادی کسبوکار
- حاکمیت بازار آزاد
- دفاع بی قیدوشرط از انگیزشهای سود و سرمایهگذاری
- عدم مداخلهی دولت در اقتصاد
اندیشههای اقتصادی فریدمن:
- فریدمن یکی از طرفداران نظام بازار آزاد است، از اینرو وی را یک کلاسیک معاصر میدانند.
- فریدمن با توسل به نظریهی مقداری پول، تفسیر تازهای از آن ارائه کرد بههمین خاطر او را یک
نئوکلاسیک میخوانند.
فریدمن بنیانگذار مکتب پولی
او با توجه به نوع سیاستهای لازم و مناسب جهت برقراری تعادل اشتغال کامل و تداوم آن، دارای نظریههای پولی مهمی است. از اینرو وی را بهعنوان موسس مکتب پولی یا «مانتاریسم» میشناسند.

فریدمن بزرگترین مدافع آزادیهای فردی برای تصمیمسازیهای اقتصادی است.
آزادی سیاسی و آزادی اقتصادی
از نگاه او اقتصاد از سیاست جدا نیست و سرمایهگرایی شرط لازم برای برقراری آزادیهای سیاسی است. بههمین خاطر، «آزادی سیاسی» نمیتواند بدون «آزادی اقتصادی» پابرجا بماند. او در ارتباط با نقش دولت در اقتصاد معتقد است که این نقش در یک جامعهی آزاد، تجهیز ابزارهای لازم برای تغییر شکل و ایفای نقش میانجی است.
از دید فریدمن، هنگامی که در مفهوم قوانین بین افراد جامعه اختلاف نظر پیدا میشود، دولت باید آن عده از افراد را که از قوانین اجتماعی سرباز میزنند، به پذیرش مقررات مجاب کند.

او معتقد است دولت باید آن وظایفی را بر دوش بگیرد که از توان بازار خارج است و این وظایف، بیشتر اعمال قوانین گوناگون و ایفای نقش میانجیگری است.
از دیدگاه فریدمن، مقررات و ضوابطی چون قانون مالکیت، انعقاد قراردادها، چاپ اسکناس و… قوانینی هستند که نظام سرمایهگرایی به آنها نیاز دارد.
وظایف دولت از نگاه فریدمن:
انحصار فنی: انحصار فنی بدین معناست که در برخی اقدامات اقتصادی، کارایی دولت از بخش خصوصی در بازار رقابتی بیشتر است مانند سرمایهگذاری در تاسیسات برق و تلفن که مستلزم صرف هزینههای سنگین است و بخش خصوصی گرایشی به سرمایهگذاری در این حوزهها ندارد.
برنامههای رفاهی و بهداشتی: مانند مبارزه با آلودگیِ محیطزیست و انجام خدمات بهداشتی مانند واکسیناسیون و… مراقبت از کودکان عقب مانده و نگهداری از افرادی که برای جامعه خطرناک هستند
منبع : کانال درباره آزادی