نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

آشنایی با مکاتب اقتصادی | مکتب کینز (بخش اول : انقلاب جان مینارد کینز)


مرتضی زارع کارشناس اقتصادی


اقتصاد کینزی، مجموعه‌ای از ایده‌های مطرح شده توسط جان مینارد کینز در نظریه عمومی‌ “اشتغال، بهره و پول” (1935-1936) و آثار دیگر، با هدف ارائه مبنایی نظری برای ایجاد اشتغال کامل در اقتصاد با بکارگیری نیروی دولت است.


همه ما می‌دانیم که نظریه‌های اقتصادی با درآمد، رفاه، آسایش، قدرت انتخاب مردم و.. سروکار دارد. این عرصه به‌خصوص در کشورهای پیشرفته جایگاه نوابغ علمی‌است.


کینز از جمله بزرگان اقتصادی است که ایده و نظریه او از زمان رکود بزرگ دهه 1930 تا دهه 1970، بر سیاست‌های اقتصادی به‌خصوص در جوامع غربی حکم‌رانی می‌کرد.


آن‌چه کینز در زمان “رکورد بزرگ” بیان کرد به‌قدری شگرف بود که عناوین “انقلاب کینزی” و “اقتصاد جدید” بر آن برچسب کردند.


ناجی دهه 1930 | جان مینارد کینز


در دهه 1930 رکود اقتصاد شدیدی در بریتانیا که در آن دوران پیش‌گام در اقتصاد صنعتی بود بوجود آمد. این رکود گریبان سایر اقتصادهای دیگر اروپا و نهایتا غول اقتصا دنیا ایالات متحده آمریکا را گرفت.

بیکاری شدید در دهه 1930 – صف متقاضیان کار در بریتانیا


وضعیتی را تصور کنید که تمایلی بین بنگاه‌های اقتصادی برای ورود به بازار و تولید وجود ندارد، بیکاری در جامعه زیاد است و سطح پایین درآمد مردم را به ستوه آورده است.

نظریه‌های قبلی اقتصاد نمی‌توانستند چاره‌ای برای این وضعیت ارائه دهند؟ آن ایده‌ها کار نمی‌کرد .

علی‌رغم بیکاری و پایین بودن قیمت نهاده‌های تولید و احتمالا نیروی کار ارزان، سرمایه‌گذاران نمی‌خواستند ریسک کنند و دررکود شروع به تولید کالایی کنند که ممکن بود در میان مردم با استقبال مواجه نشود.

سقوط بازار سهام و فرار سرمایه گذاران از بازار 1929- ایالات متحده


اقتصادانان گفته بودند در چنین شرایطی دست‌های نامرئی، صاحبان مشاغل را برای تولید بیشتر به درون بازار می‌کشد اما رکود دائما عمیق‌تر می‌شد.


جان مینارد کینز، اقتصاددان بریتانیایی، انقلابی را در تفکر اقتصادی رهبری کرد که این ایده رایج در آن زمان را که بازارهای آزاد به طور خودکار و بر پایه دست‌های نامرئی اشتغال کامل ایجاد می‌کند، به‌طور کلی واژگون کرد!


در این بحبوحه، اقتصادانی بریتانیایی به‌نام جان مینارد کینز نظریه‌ای ایراد کرد که در عمل به‌خوبی کار کرد و موتور خاموش شده اقتصاد غرب و متعاقبا آمریکا را مجددا به حرکت درآورد.


جان مینارد کینز


جان مینارد کینز در ۵ ژوئن سال ۱۸۸۳ در کمبریج زاده شد. استعداد قابلی در ریاضیات داشت. در میان پذیرفته‌شدگان دانشگاه در آن زمان یکی از 10 استعداد برتر ریاضی بود.


آنچنان روشن‌فکر بود که در دوره لیسانس رشته‌ تحصیلی خود را از ریاضیات به اخلاق تغییر داد. از طبقه خانواده متوسط بود و می‌توانسب تاثیر اقتصاد بر معیشت و رفاه مردم را درک کند.


همچنین در ادبیات کلاسیک، آمار و اقتصاد، صاحب نظر بود.
انعطاف‌پذیری مناسبی حداقل در زمان یادگیری و تحصیلات داشت و شاید همین خصیصه موجب بروز نبوغ او شد. در ابتدا او یک نئوکلاسیک بود اما بعدها به منتقد همین مکتب بدل شد.


آن‌چه کینز انجام داد او را به یکی از تاثیرگذارترین مشاهیر قرن 20 تبدیل کرد.


کینز یک اقتصاددان با اخلاق! | اگر حرف کینز خریدار داشت شاید جنگ جهانی دومی وجود نداشت!


او به عنوان یک ریاضیدان آموزش دیده بود، اما بر خلاف بیشتر اقتصاددانان که دیدگاه خشک و رادیکال دارند، به بازارها به عنوان پدیده‌های اجتماعی می‌نگریست.

او اصرار داشت، کسانی که اقتصاد خوانده‌اند، باید کنجکاو و از نظر فکری چابک باشند و به روان‌شناسی انسان و مسائل اخلاقی علاقه‌مند باشند.


کینز در تغییر عقیده اش مشکل چندانی نداشت، و تمایل داشت که این انعطاف فکری را به دیگران نشان دهد، اما سیاست‌مداران گاهی او را ساده لوح خطاب می‌کردند.


در پایان جنگ جهانی اول، به عنوان فرستاده خزانه‌داری بریتانیا در کنفرانس صلح پاریس، به شدت بر علیه تلاش اروپا برای برداشتن غرامت‌های فلج کننده از آلمان بحث کرد. استدلال او هم اخلاقی و هم عمل‌گرا بود.

او با حوصله به همکارانش توضیح داد: «اگر قرار است آلمان دوشیده شود، قبل از هر چیز نباید او را خراب کرد”
اما آلمان ویران شد و ترس کینز ثابت شد. مردم تحقیر شده آلمان تحت شرایط ریاضت اقتصادی با بدهی سرسام‌آور، رنج می‌بردند. این انگیزه‌ای بزرگ برای آلمان بود تا با تحقیرکنندگان از دری دیگر وارد بحث و جدال شود! از این رو طرح جنگ جهانی دوم را ارائه داد.


ایده کینز برای خروج از رکود چه بود؟ | مفهوم اقتصاد کینزی یا مکتب کینز


قیمت نهادها در شرایط رکود به مراتب از دوران رونق مناسب‌تر است. بیکاری و درآمد پایین کارگران را راغب می‌کند در دستمزدهای پایین‌تر نسبت به آن‌چه در زمان رونق مطالبه می‌کردند، به فعالیت در بنگاه‌های اقتصادی کند.


کینز متوجه شده بود، آن‌چه چرخ اقتصاد را متوقف کرده است فقدان تقاضای موثر است. تولیدکنندگان و سرمایه گذاران در طلب مشاهده تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات بودند.

آن‌ها ترسیده بودند و نمی‌خواستند سرمایه خود را در چنین بازاری قمار کنند. ممکن بود تقاضا برای آن‌ها وجود نداشته باشد و سرشان بی کلاه بماند.


دیدگاه کینز در ایجاد تقاضا در اقتصاد | به زبان ساده


ایده انقلابی کینز استدلال کرد که تقاضای کلی ناکافی می‌تواند به دوره‌های طولانی مدت بیکاری بالا منجر شود.


میزان تولید کالاها و خدمات در یک اقتصاد از مجموع 4 مؤلفه است:
مصرف، سرمایه‌گذاری، خریدهای دولتی (هزینه‌های دولت) و صادرات خالص (تفاوت بین آنچه یک کشور به کشورهای خارجی می‌فروشد و از آن‌ها می‌خرد).
هر گونه افزایش تقاضا باید از یکی از این چهار مولفه باشد.


AD = C + I + G + (X-M)


AD : تقاضای کل
C: مصرف
I: سرمایه‌گذاری
G: مخارج یا هزینه دولت
X: صادرات
M: واردات

مردم کمتر می‌خرند، تولیدکننده کمتر تولید می‌کند.


اما در دوران رکود، این عناصر مهم با کاهش هزینه‌های خود، تقاضای کل را کاهش می‌دهند. به عنوان مثال، در طول رکود اقتصادی، عدم اطمینان از آینده، اغلب اعتماد مصرف‌کننده را از بین می‌برد و باعث می‌شود آنها هزینه‌های خود را کاهش دهند، به‌ویژه در خریدهای اختیاری مانند خرید خانه یا ماشین.

این کاهش در مخارج توسط مصرف‌کنندگان می‌تواند منجر به کاهش هزینه‌های سرمایه‌گذاری یا انگیزه سرمایه‌گذاری توسط مشاغل مختلف شود، زیرا شرکت‌ها در پاسخ به تقاضای ضعیف برای محصولات خود باید استراتژی تولید خود را به‌صورت کاهشی تعدیل کنند.


دولت به عنوان سیاست‌گذار باید برای تقاضا کاری کند


این امر وظیفه افزایش تولید را بر دوش دولت می‌گذارد. بر اساس اقتصاد کینزی، مداخله دولت برای تعدیل رونق و رکود در فعالیت‌های اقتصادی باید بر تقاضای کل برای خرید کالاها و خدمات اثرگذار باشد تا به‌طبع آن سرمایه‌گذاران را راغب به تولید بیشتر کند.

تقاضای موثر نیازمند دخالت دولت است


حال دولت به‌عنوان تصمیم‌ساز اصلی چگونه می‌تواند تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات نهایی را بالا ببرد؟
بار دیگر به سراغ معادله شماره یک برویم:


AD = C + I + G + (X-M)


کینز بر اساس این معادله بیان کرد اگر دولت مخارج یا هزینه‌های خود (G) را افزایش دهد (شروع به اجرای طرح‌های عمرانی کند، زیرساخت‌های شهری، حمل و نقل، صنایع حیاتی کشور و..) پول از مجرای دستمزدها به خانوارها تزریق می‌شود و تمایل مردم برای خرج کردن را بالا می‌برد. (سیاست مالی)


همچنین کینز مطرح کرد که دولت برای وارد کردن بیشتر پول به جامعه می‌تواند مالیات خود را کاهش دهد. این‌گونه بخشی از درآمد مصرف‌کنندگان آزاد شده و بر تقاضای کل تاثیر مثبت می‌گذارد (سیاست مالی)


دولت برای افزایش تقاضا از مسیر سرمایه‌گذاری (I) می‌‌تواند از ابزارهای پولی خود در سیستم بانکی استفاده کند. اگر نرخ بهره پایین بیاید، پتانسیل و قدرت مردم و تولیدکنندگان برای گرفتن وام افزایش می‌یابد. این مسیر دیگری است که می‌تواند موجب ورود پول بیشتر به جامعه و افزایش تمایل مصرف‌کنندگان برای خرید کالا و خدمات مختلف شود (سیاست پولی)


در مقاله “آشنایی با مکاتب اقتصادی | مکتب کینز (بخش دوم : اصول مکتب کینزی)” به بررسی جنبه‌های دیگر نظریه کینز به زبان ساده می‌پردازیم.

خروج از نسخه موبایل