شماره ثبت در ارشاد: 83160

رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

آشنایی با مکاتب اقتصادی | مکتب کینز (بخش دوم : اصول مکتب کینزی)

مرتضی زارع پژوهش‌گر اقتصادی


در مقاله “آشنایی با مکاتب اقتصادی | مکتب کینز (بخش اول : انقلاب جان مینارد کینز)” به توضیح چرایی و چگونگی شکل‌گیری نظریه کینز پرداختیم. در بخش دوم به واکاوی جنبه‌های مختلف اقتصاد جدید کینز و آن‌چه کینز در عمل ارائه کرد می‌پردازیم

درک اقتصاد کینزی | کینز در مقابل اقتصاد کلاسیک؛ چرا نظریه کلاسیک کار نمی‌کند!؟


بر اساس ساخت کینز از نظریه سنتی رایج یا به اصطلاح کلاسیک، اگر تقاضای کل در اقتصاد کاهش یابد، کاهش در تولید و تقاضا برای نیروی کار منجر به کاهش قیمت‌ها و دستمزدها می‌شود.

سطح پایین‌تر تورم و دستمزد کارفرمایان را وادار به سرمایه‌گذاری و استخدام افراد بیشتری می‌کند و باعث تحریک اشتغال و احیای رشد اقتصادی می‌شود. کینز معتقد بود که عمق و تداوم رکود بزرگ، یک نمونه عالی برای راستی‌آزمایی این نظریه است.


کینز در کتاب خود، نظریه عمومی‌اشتغال، بهره و پول و آثار دیگر، بر ضد نظریه کلاسیک خود استدلال کرد که در دوران رکود، نااطمینانی و بدبینی تجاری و برخی ویژگی‌های اقتصاد بازار، ضعف اقتصادی را تشدید می‌کند و باعث کاهش بیشتر تقاضای کل می‌شود.


تقاضا که نباشد نیروی کاری نیاز نیست، سرمایه‌ای بکار گرفته نمی‌شود


به عنوان مثال، اقتصاد کینزی این تصور را که برخی از اقتصاددانان دارند مبنی بر اینکه دستمزدهای پایین می‌تواند، وضعیت اشتغال را احیا کند، و اشتغال کامل را مجددا ایجاد کند مخالفت می‌کند:


در اقتصاد کلاسیک منحنی‌های تقاضای نیروی کار مانند هر منحنی تقاضای عادی دیگر شیب رو به پایین دارند. یعنی در دستمزدهای بالا تقاضا برای نیروی کار کمتر است؛ و وقتی دستمزدها پایین می‌آید کارفرمایان تمایل بیشتری برای بکارگیری نیروی کار جدید دارند.


در عوض کینز استدلال کرد که کارفرمایان نیروی کار را برای تولید کالاهایی که قابل فروش نیستند اضافه نمی‌کنند، زیرا تقاضا برای محصولات آنها ضعیف است. چرا باید با اضافه کردن دستمزدبگیران جدید برای خود خرج‌تراشی کنند؟

رکود اقتصادی و بیکاری


به طور مشابه، شرایط بد تجاری ممکن است باعث شود شرکت‌ها به جای استفاده از قیمت‌های پایین‌تر برای سرمایه‌گذاری در کارخانه‌ها و تجهیزات جدید، سرمایه‌گذاری سرمایه خود را کاهش دهند.

سرمایه‌داران بیم آن دارند که مبادا محصولات شرکت تولیدی آن‌ها با تقاضای مناسبی مواجه نشود.


این امر همچنین باعث کاهش هزینه‌های کلی (خرید کالا و خدمات) و اشتغال می‌شود.

زمینه‌های پیدایش مکتب کینز به اختصار:

۱- بحران بزرگ بین سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ همگان را در انتظار یک رویکرد اقتصادی جدید برای توضیح این وضعیت و ارائه راه‌حل کرده بود.
۲- نظریه‌ی نئوکلاسیک، توانایی توضیح برای این وضعیت بیکاری، کاهش سرمایه‌گذاری و سقوط سهام در جهان را نداشت؛
۳-ایده‌های کینز در عمل کار کرد، بیکاری و تولید را احیا کرد و به همین دلیل حداقل در کوتاه‌مدت مهر تایید از اکثر منتقدان گرفت.

نکات کلیدی نظریه کینز


اقتصاد کینزی بر استفاده از سیاست فعال دولت برای مدیریت تقاضای کل به منظور مقابله یا جلوگیری از رکود اقتصادی متمرکز است.


کینز نظریه‌های خود را در پاسخ به رکود بزرگ توسعه داد و به شدت از نظریه‌های اقتصادی قبلی که از آنها به عنوان «اقتصاد کلاسیک» یاد می‌کرد انتقاد کرد.


سیاست‌های مالی و پولی فعال، ابزار اولیه‌ای هستند که اقتصاددانان کینزی برای مدیریت اقتصاد و مبارزه با بیکاری توصیه می‌کنند.


حتما بخوانید:
مفهوم سیاست پولی | به زبان ساده

مفهوم سیاست مالی | به زبان ساده

مهم‌ترین اصول و عقاید مکتب کینزی:


عمل‌گرا:

نظریه کینز یک چهاچوب فکری اقتصادی بود که بسیار کاربردی و عمل‌گرایانه وارد ادبیات اقتصادی شد. این نظریه در همان معرفی اولیه خود، راستی‌آزمایی را در بزرگترین رکود اقتصادی تاریخ با موفقیت پشت سر گذاشت.


دیدگاه اقتصادی کلان: یک نظریه خرد برای مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان نبود، گویی یک ابزار سیاستی جدید را برای تاثیر بر متغیرهای بزرگ اقتصاد تولید، تورم، اشتغال، مصرف به تصمیم‌سازان معرفی کرده است.


تاکید بر تقاضا به عنوان سمت‌وسوی اصلی در اقتصاد:

این تقاضا است که عرضه را در اقتصاد به وجود می‌آورد. تقاضای بیشتر یعنی وجود فرصت برای تولید بیشتر کالا و خدمات، افزایش سرمایه‌گذاری در تولید، بالا رفتن تقاضا برای نیروی کار و اشتغال، و نهایتا افزایش درآمد ملی. بنابراین این تقاضا است که تولید، اشتغال و درآمد ملی را هدایت می‌کند.

اهمیت تقاضا در اقتصاد - اقتصاد کینزی


اقتصاد مختلط (همکاری بخش خصوصی و دولت) :

تقاضای کل تحت تأثیر بسیاری از تصمیمات اقتصادی، دولتی و خصوصی است. دولت بازیگر اصلی در اقتصاد است و با تغییر میزان ورود پول به جامعه، نرخ بهره، تقاضای کل، بازیگران دیگر بخش خرد یعنی سرمایه‌گذاران در بازارهای مختلف کالا و خدمات همچنین بازارهای مالی به حرکت در سیستم اقتصادی تحریک می‌کنند.


چسبندگی دستمزدها و قیمت‌ها:

کینز عدم درک اقتصادهای قبلی از نحوه تغییر قیمت‌ها در بازار کار یکی از دلایل مهم در عدم‌کارکرد آن‌ها توصیف کرد. با کاهش تولید دستمزد کارگران کمتر نمی‌شد زیرا در قراردادهای بلندمدت یا حداقل یکساله گیر کرده بودند یا به‌اصطلاح چسبندگی داشتند.

وقتی تقاضا کمتر شد، کارفرمایان به جای پرداخت دستمزد کمتر اقدام به اخراج کارگران می‌کردند چون دستمزدها طبق قرارداد برای آن‌ها بالا بود و قانونا با توجه به کاهش تولید این حق را داشتند که نیروی کار خود را کاهش دهند.

چسبندگی قیمت ها و دستمزدها در قراردادها


بیکاری نیز کمبود تقاضا را تشدید می‌کرد و متعقبا تولید کمتر و… همین چرخه تکرار می شد.


برخی از قیمت‌ها مثل دستمزد نیروی کار، به قراردادهای مختلف چسبیده بودند و امکان تغییر سریع آن‌ها وجود نداشت. این محدودیت‌ها اقتصاد کلاسیک را در توضیح رفتارهای اقتصادی ضعیف نشان می‌داد.


عدم‌تعادل یا ثبات در اقتصاد و نیاز به دخالت برای اصلاح آن:


کینز اعقاد داشت عدم تعادل‌های بلندمدت در اقتصاد ممکن است تا 50 سال هم طول بکشد و ما نمی‌توانیم صبر کنیم و نظاره‌گر باشیم تا خود بازار نقطه تعادل جدید را بیابد.
نقل قول معروف کینز :


In Long Run We All are Dead
در بلندمدت همه ما مرده‌ایم!

جان مینارد کینز


کینز به جای انفعال دولت و انتظار برای چرخه‌های تجاری، ورود دولت و بانک مرکزی را برای ایجاد تعادل یا به تعبیر صحیح ثبات در اقتصاد ضروری می‌داند.

عدم تعادل و ثبات در اقتصاد

در حقیقت او بیان می‌کند نگاه سیاست‌مداران به پدیده‌های اقتصادی باید کوتاه‌مدت باشد و کالیبره کردن اقتصاد در کوتاه‌مدت تعادل مناسبی به بازارها و انتظارات قیمتی برای رشد هدفمند می‌دهد.

سیاست پولی و مالی


این سیاست‌ها اگرچه بسیار دست‌خوش تغییر شده‌اند اما همچنان همان میراث کینز به شمار می‌روند. از مهم‌ترین ویژگی‌های نظریه کینز، تعیین چهارچوب مشخص برای ایجاد ثبات و تاثیر بر متغیرهای حقیقی اقتصاد شامل تورم، تولید و اشتغال است.

این خصیصه تحت عنوان سیاست‌های پولی و مالی تعبیر می شوند.


سیاست‌های دولت مثل افزایش هزینه‌های عمرانی و زیرساختی یا تغییر در میزان مالیات یک سیاست مالی
و تغییر در حجم پول، نرخ بهره وام و اوراق قرضه که معمولا توسط بانک مرکزی انجام می شود سیاست پولی است.

نظر شما