نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

توهم مهارت در انتخاب سهام

انتخاب سهام

انتخاب سهام

دانیل کانمن، روانشناس (نوبلیست اقتصادی سال 2002) و نویسنده کتاب تفکر سریع و کند، خاطره ­ای در کتابش نقل می کند که به سال 1984 باز می­ گردد. او که با دوست و همکار نزدیکش آموس تورسکی (روانشناس) و همچنین ریچارد تالر (نوبلیست اقتصادی 2017) به یکی از شرکت های سرمایه گذاری طراز اول وال استریت برای سخنرانی دعوت شده بود.


دانیل کانمن روانشناسی که علم اقتصاد را متحول کرد!

این کوتاه ترین توصیف از زندگی کانمن است. وی متولد 5 مارس 1934 میلادی و برنده نوبل اقتصاد در سال 2002 میلادی است. او به دلیل تلاش‌هایش در حوزه تصمیم‌گیری و اقتصاد رفتاری در جهان شناخته شده است. او که در سال 2011 میلادی به عنوان یکی از برترین متفکران دنیا معرفی شده است به تدریس در رشته روانشناسی در دانشگاه پرینستون مشغول است.

اقتصاد رفتاری مقوله بحث برانگیزی است که در مباحث بعدی به آن خواهیم پرداخت.
رابطه تورسکی و کانمن ورای دو همکار بوده است. آنها تاثیرات متقابلی بر هم داشته اند.

چالش کانمن در زمان انتخاب و خرید سهام!

کانمن در رابطه با خاطره خود در کتابش چنین می گوید:

میزبان که مدیر ارشد یک شرکت سرمایه گذاری بود از ما دعوت کرده بود تا نقش خطاها و پیش داوری­ های قضاوت در سرمایه گذاری را تشریح نماییم.

من در مورد فاینانس اطلاعاتم آنقدر کم بود که حتی نمی دانستم برای گشودن باب گفتگو از میزبان چه بپرسم، اما بالاخره موضوعی برای گپ و گفت یافتم:

” چه وقت یک سهام را می فروشید؟ ” و اینکه، ” چه کسی آن را می خرد؟ “

میزبان با اشاره به نقطه ای دور و نامعلوم در آنسوی پنجره گفت:

” وقتی خریداری پیدا شود، خیلی شبیه خود من. “

چه چیزی باعث می شود شخصی سهامی را بفروشد و دیگری آن را بخرد؟ فروشنده ها فکر می کنند چه چیزی را می دانند که خریداران نمی دانند؟

خریداران فکر می کنند چه چیزی را می دانند که فروشنده ها نمی دانند؟

از آن زمان تاکنون پرسش های من در مورد بازار سهام به “معمایی” سخت تر تبدیل شده است.

صنعتی تنومند که به نظر می رسد بیشتر بر پایه توهم مهارت ساخته شده است.

وجه تمایز خریدار و فروشنده سهام چیست؟!

روزانه میلیاردها سهم در جهان خرید و فروش می شود و بیشتر خریداران و فروشندگان می دانند که به اطلاعات و اخبار مشابهی دسترسی دارند.

آنچه در درجه اول باعث این تبادل می شود، وجود اندیشه های متفاوت است.

خریداران و فروشندگان بر زنجیره ای یکسان از رویدادها و اخبار و اطلاعات، درک و دریافتی متفاوت از آینده بازار پیدا می کنند به نحوی که تصور کنید همه در حال تماشای خرس هستند، ولی عده ای آن را گاو می بینند و بر عکس عده ای دیگر گاو را خرس می بینند.

(در بازار سرمایه خرس Bear نماد نمودار نزولی و کاهش قیمت و برعکس آن، گاو Bull نماد نمودار صعودی و افزایش قیمت است و انتخاب این نمادها بازمی گردد به اینکه خرس با پنجه هایش از بالا به سمت پایین به شکارش ضربه می زند و فشار وارد می کند و گاو با شاخ هایش از پایین به بالا ضربه می زند و فشار وارد می نماید.)

داستان خریداران در بازار سهام به مانند داستان فیل و کوران یکی از مشهورترین اشعار داستانی مولانا است. مولوی چنین عنوانی را برای درک ناصحیح از شرایط برمی‌گزیند: 

اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل.

نکته‌ی مهمی که در داستان وجود دارد این است که: هیچ‌کس تصویر کلان فیل را ندیده است. ضمناً هیچ‌کدام از آن افراد، حرف نادرستی نمی‌زنند؛ بلکه تنها بخشی از آن موجود را دیده‌اند.

نگاه متفاوت یا تفاوت در نگاه؟!

در حالیکه هزاران سهام دار و خریدار و فروشنده به یک نمودار واحد نگاه می کنند، عده ای آینده آن نمودار را صعودی و عده ای آینده آن را نزولی می بینند و در نتیجه برای خرید یا فروش سهام یا کالای خود برنامه ریزی می کنند یا به اصطلاح بازار Position می گیرند.

بنابراین حتی بدون نمودارها و مطالعه، عده ای عقیده دارند که قیمت پایین است و احتمالا” بالا می رود پس وضعیت یا Position خرید خواهند گرفت، در حالی که فروشندگان گمان می کنند قیمت کنونی به حد بالایی خود رسیده و به زودی نزول خواهد نمود.

” معما ” این است که چگونه هم خریداران و هم فروشندگان به طرزی مشابه، فکر می کنند که قیمت کنونی اشتباه است و چه چیز باعث می شود که “باور” پیدا کنند بیشتر از بازار می دانند که قیمت باید چه باشد؟

اکنون مشخص شده است که بسیاری از سرمایه گذاران جوگیر(Noisy Traders) و آنها که به طور مکرر اقدام به خرید و فروش می کنند، با این داد و ستدها شکست می خورند.

بهتر است کاری انجام ندهید، شما خود به خود سود خواهید کرد!

تری اودین، استاد مسایل مالی در دانشگاه برکلی مطالعه جالبی در این زمینه دارد:

او سوابق معاملاتی ده هزار حساب سرمایه گزاری شخصی از طریق کارگزاری های بورس را طی دوره ای هفت ساله جمع آوری نمود که شامل 163000 (یکصد و شصت و سه هزار) داد و ستد می شد. این مجموعه ارزشمند از داده ها به محقق اجازه می داد تا مشخص کند آیا افراد استراتژی درستی در فروش یا خرید سهام داشته اند؟

اودین برای این که تعیین کند آیا این تصمیمات به خرید و فروش بر پایه درستی بنا شده اند سهامی را که سرمایه گذار فروخته بود با سهامی که خریده بود در بازه زمانی یکساله مقایسه کرد.

” نتایج به صراحت بد بودند ” و به صورت میانگین، سهامی که افراد فروخته بودند بهتر از سهامی بود که خریداری کرده بودند!

دست روی دست بگذارید!

به طرز آشکاری مشخص شد برای اکثریت قاطع سرمایه گذاران دست بر روی دست گذاشتن و نگهداری سهام سیاستی بهتر نسبت به این است که اندیشه هایی که به ذهنشان می آید را عملی کنند، و تحقیق های بعدی نیز نشان داد که به صورت میانگین، فعال ترین افرادی که داد و ستد انجام می دادند بدترین نتایج را به دست می آوردند.

همچنین در یک مقاله دیگر با عنوان ” پسرها پسر خواهند بود ” نشان داده شد که مردان به وضوح بیشتر از زنان بر فکرهای بی فایده خود اصرار داشتند و در نتیجه زنان نتایج بهتری در سرمایه گذاری ها به دست آوردند.

مثال ساده شده:

کسانی که چند سال پیش، سهام خریده و دست به سیاه و سفید نزده اند سود برده اند، در حالی که بیشتر کسانی که هر روز در بازار سهام در حال خرید و فروش سهام هستند بازنده خواهند بود.

یک اتفاق نظر میان بیشتر پژوهشگران وجود دارد:

” افرادی که سهام انتخاب می کنند، در واقع، تصادفی تصمیم می گیرند، اما توهم مهارت دارند.”

برای اغلب آنها، آن “باور” یک توهم و خطاست.

منبع: کانال شناخت خطاهای فکری و تصمیم‌گیری | دکتر فرشاد اکبری سامانی

تنظیم کننده: اکبر پورمحمد چاله‌سرایی

خروج از نسخه موبایل