در این مقاله به بررسی کتاب بزرگ جرد دایموند یعنی اسلحه میکروب و فولاد میپردازیم
کتابی کلیدی که اگر علاقهمند به آگاهی از نحوه شکلگیری تمدن هستید حتما باید مطالعه کنید. بررسی وقایع دنیا، چگونه انسانها موفق به تامین غذا، یکجانشینی، مقابله با بیماریها، ساخت اسلحه شدند، فرآیندی که طی آن تمدن امروزی شکل گرفته است.
برخی مناطق دنیا شانس بیشتری برای توسعه داشتهاند و برخی دیگر به واسطه دوری از تمدن متحمل ضررهای جانی زیادی شدهاند.
این مقاله به بررسی سوالات بزرگ مربوط به توسعه میپردازد، دایموند میپرسد چرا بعضی مناطق و کشورها ثروتمند هستند در حالی که بقیه فقیرند و خصوصاً او میپرسد چرا اوراسیا زودتر از بقیه مناطق دنیا، توسعه یافته و نه آمریکای جنوبی آفریقا یا استرالیا.
شروع بسیار هیجانانگیز این کتاب با فرانسیسکو پیزارو و 100 سرباز و 60 اسب و مقداری اسلحه و فولاد آغاز میشود. کل قلمرو پادشاهی اینکا را که دارای ۸۰ هزار سرباز بودند تصرف میکند، چگونه؟ با اسلحهای از جنس تمدن
امپراتوری اینکا (۱۴۳۸ – ۱۵۳۳)، یک امپراتوری از مردم بومی (سرخپوست) در آمریکای جنوبی بود. این امپراتوری در بیشترین پهناوری خود، کشورهای امروزی پرو، اکوادور، بولیوی، و بخشهایی از آرژانتین، شیلی و کلمبیا را دربرمیگرفت. شهر کوزکو پایتخت اداری، سیاسی و نظامی آن بهشمار میآمد. در سده شانزدهم میلادی با ورود اسپانیاییهای تحت فرماندهی فرانسیسکو پیزارو به پرو، این امپراتوری درهمشکست و قلمرو آن مستملکه اسپانیا گشت. (منبع ویکیپدیا)
آغاز تمدن با اهلی کردن حیوانات
به طور خلاصه دایموند اشاره میکند که حیوانات و گیاهان قابل اهلی شدن بسیار کمی در جهان وجود دارد و مناطقی که دارای این گیاهان و حیوانات قابل اهلیسازی بودند، شاهد آغاز کشاورزی بودند که آن هم به آغاز شهرها منجر شد.
سپس تمدن و پس از آن اسلحه و فولاد همچنین کشاورزی و حیوانات اهلی شده منجر به ایجاد اسلحههای قویتر شدند. مخربترین اسلحه روی زمین یعنی میکروب پس بیایید نگاهی به جزئیات این بحث بیاندازیم.
نقش حیوانات اهلی در توسعه تمدنها
این حیوانات به دلیل کاربردهای بسیارشان مهم هستند. یک حیوان اهلی مانند گاو را میتوان برای شیر، گوشت، لباس چرم همچنین میتوان از آن برای شخمزدن بهره برد.
همین حیوان اهلی بهعنوان منبع نیروی که به انسان توان میدهد تا کارهایی را انجام دهد که قبلا قادر به انجام آن نبود، حتی میتوان از آن بهعنوان وسیله حمل و نقل نظامی استفاده نمود برای حمله غلبه و دفاع.

اما این حیوانات قابل اهلیکردن به طور یکسان در سراسر جهان توزیع نشدهاند .
جای تعجب است که تعداد آنها بسیار کم است. در جهان امروز تنها ۵ مورد مهم از حیوانات اهلی وجود دارد: گوسفند، بز، گاو و اسب چند مورد هم وجود دارد مانند شتر عربی، شتر باختری، الاغ و گوزن شمالی، لاما آلپاکا و گاومیش هندی که شاید حتی قبل از خواندن این مقاله اسمشان را نشنیده باشید
مزیت نسبی اوراسیا در توسعه | برخورداری از حیوانات قابل اهلی شدن
اجداد وحشی این حیوانات بهطور یکسان در سراسر جهان وجود نداشتند هیچ کدام از این حیوانات در آفریقای سیاه وجود نداشتند. تنها لاما و آلپاکا دارای جدی وحشی بودند که در آمریکای شمالی یا جنوبی زندگی میکرد اما ۱۳ مورد از ۱۴ گونه در اوراسیا زندگی میکردند.
بنابراین اوراسیا از ابتدا دارای یک مزیت مهم یعنی تجمع حیواناتی بود که اهلی کردنشان ممکن بود . بدون داشتن این حیوانات قابل اهلیسازی ایجاد کشاورزی انبوه بسیار مشکلتر است.

مثلا کشت برنج بدون گاو آهن را در نظر بگیرید و سپس ایجاد شهرها مشکلتر میگردد و همچنین دایموند نشان داد اجداد وحشی حیوانات که اکنون اهلی شدهاند تقریبا همگی اهل اوراسیا هستند. به عقیده او، این موارد تنها حیواناتی که قابل اهلی کردن بودند.
انسان هر آنچه قابل اهلی کردن بود را به خدمت گرفته است
در میان سرخپوستان آمریکایی فرهنگ اسبدوانی رادر نظر بگیرید، مثل آپاچیها در حالی که اسب تا پیش از سال ۱۵۰۰ در آمریکای شمالی و جنوبی وجود نداشت و قبل از آن کاملا ناشناخته بودند.
ولی وقتی مردم محلی برای اولین بار اسب را دیدند، ارزش آن را تشخیص دادند که نشان میدهد اگر اهلی کردن حیوانات برای آنها ممکن بود حیوانات موجود در محل زندگیشان را اهلی میکردند.

همچنین بسیاری از حیوانات به دلیل ویژگیهای خاصشان امکان اهلیسازی ندارد بعضی از آنها بسیار درنده هستند، خرس گریزلی، بوفالوی آفریقایی که اهلی کردن شان بسیار مشکل است. مثلا چرا ما تاکنون یک گروخر در فستیوالهای حیوانات ندیدهایم؟ چون گورخرها حیوانات وحشی هستند، سوار گرفتن از آنها بسیار سخت است.
در طول تاریخ تمدن بشر، انسان هر موجودی که قابلیت اهلی شدن را داشته، برای نیازهای خود بکار گرفته است.
بدون وجود گندم و برنج تمدن شکل نمیگرفت
محصولات کشاورزی برای انسان مشابه حیوانات اهلی است.
دایموند میگوید که گیاهان قابل اهلیسازی هم عموما در اوراسیا بودند و نه مکانهای دیگر، البته این مورد کمیپیچیدهتر است زیرا تعداد گیاهان قابل اهلیسازی بسیار بیشتر از حیوانات قابل اهلیسازی است.

تعداد گیاهان قابل اهلیسازی احتمالاً چندین هزار است. اما امروز دو گیاه مهم از میان غلات، یعنی گندم و برنج تامین کننده ۴۱ درصد کل کالری مصرفی جهان هستند که این این یعنی اگر انسان گندم و برنج نداشت احتمالاً موفق به داشتن تمدن نمیبود.
مزیت اوراسیا در برخورداری از گیاهان اهلیپذیر
گندم تنها بومی منطقه حاصلخیز هلال یعنی اطراف ترکیه امروزی و عراق بود .
برنج هم البته بومی چین، سایر غلات مهم غیر از گندم و برنج یعنی ذرت جو و ذرت خوشهای چهار مورد از این ۵ تا بومی اوراسیا هستند.
با در نظر گرفتن همه این موارد میبینیم که توزیع نابرابری از حیوانات و گیاهان قابل اهلی کردن وجود دارد.
بعضی بخشهای جهان خصوصاً اوراسیا امکان توسعه کشاورزی را داشته است. این منطقه بیش از هرجای دیگر دنیا محلی برای انباشت گیاهان و حیوانات اهلی بوده است. تامین نیرو و مواد غذایی، سوخت اصلی اسنان برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است.

بر اساس نظریه مقیاس میدانیم که وقتی تعداد افراد زیادی روی مسائل مشابه کار کنند و میتوان ایدههایشان را به مناطق بزرگتری منتقل کنند، محصولات کشاورزی و حیوانات مزیتهای مقیاس را نیز نصیب منطقه اوراسیا کردند.
میکروبها و تمدن بشر
همزیستی کنار حیوانات چندان بدون هزینه هم نبوده است. میدانیم که در اقتصاد ناهار مجانی وجود ندارد.
مهمترین بیماریهای واگیردار انسانی همگی از بیماریهای حیوانی نشات گرفتهاند.
آبله، آنفولانزا، سِل، مالاریا، طاعون و غیره، همگی از حیوانات میآیند، اروپاییها نزدیک حیوانات زندگی میکردند، این یعنی از طرفی بهطور مداوم در معرض آسیبهای شدید ناشی از این بیماریها مانند طاعون بودند.
آنچه شما را نکشد قویتر میسازد
ولی در عین حال اروپاییها به مرور نسبت به آنها ایمن شدند، این یعنی تکامل داروینی
در عمل انسانهایی که از این حملات مداوم میکروبها جان به در میبردند، قویتر و ایمنتر میشدند.
تکامل داروینی
از طرف دیگر در سال ۱۵۲۰یک و دارای آبله این بیماری را به آمریکای جنوبی آورد و موجب مرگ احتمالاً ۹۰ درصد جمعیت آن شد

این تصویر یک دختر جوان مبتلا به آبله در بنگلادش است در سال ۱۹۷۳ میتوانید ببینید که چه بیماری وحشتناک ناتوان کننده و ویرانگری است.
ما در سال ۱۹۷۷ موفق به ریشه کنی آبله شدیم که برای اولین بار در جهان بود اما در سال ۱۵۲۰ و بدون وجود این نوع ایمنی میلیون ها نفر از جمعیت بومیآمریکای جنوبی نابود شدند.
این توضیح میدهد که چگونه پیزارو بر امپراتوری انیکا در حدود ۱۵۳۰ و ۱۵۳۳ غلبه کرد
خدایی با اسب و اسلحه وارد آمریکا میشود
امپراطوری انیکا در آشفتگی بود، میلیونها نفر آنها به خاطر آبله مرده بودند
ورود افراد اروپایی سوار بر اسب، حیوانی که تا آن زمان ندیده بودند، چیزی شبیه خدایان با فولاد و اسلحههایشان که از جایی دور با خود مرگ به همراه آوردند با زرههای فولادی و شمشیرهای فولادی.
این موضوع توضیح میدهد چگونه این جامعه آشفته در حال مرگ از بیماری و این افراد تازه وارد با تکنولوژی پیشرفته، خود که تاکنون به چشم ندیدهاند. چگونه ۱۰۰ سرباز و ۶۰ اسب قادر به تصرف کل امپراتوری اینکا شدند.

داستانی مشابه این را کمی دیرتر در شمال آمریکا میبینیم وقتی زائران از اولین گروههای مهاجر به آمریکای شمالی آمدند با روستاهای خالی مواجه شدند .انگار خداوند آنها را برایشان آماده کرده بود در واقع آنها خیلی سریع از آن چنین نتیجه گرفتند .
طاعون معجزه خدا!
مثلاً جان وینتر فرماندار ماساچوست فکر میکرد طاعون موردی بسیار عالی است.
برای او طاعون مثل معجزه بود.
او میگوید خداوند بومیان را فراری داد در فضای به اندازه ۳۰۰ مایل، بسیاری از آنها توسط آبله محو شدند . خداوند این سرزمین را برای استفاده ما تخلیه کرد. آن تعدادی که در این نواحی باقی ماندهاند که کمتر از ۵۰ نفر میباشند تسلیم ما شدهاند .

یعنی از زبان جان وینتر خدا عملاً مرتکب نسلکشی شده و این کار را به نیابت زائران انجام داده است
بهصورت مشابه شاه جیمز میگوید: شکر خداوند بزرگ برای فرستادن این طاعون عالی بین وحشیان!
خلاصه کتاب دایموند اسلحه میکروب فولاد
وجود حیوانات و گیاهان اهلی یعنی داشتن اضافه غذا در نتیجه ذخیرهسازی غذا و این بزرگتر شدن اندازه و افزایش جمعیت را برای جوامع یکجانشین در فضای متراکم ممکن کرد.
این خود منجر به تخصصگرایی و تکنولوژی گشت و ایجاد وسایلی مانند اسلحه و فولاد و شمشیر ساخت.
کشتی اقیانوسنورد، کسب ثروت و احتمالاً ایجاد طبقه دانشمند.
چند طبقه افراد اهل تحقیق و توسعه و افرادی که کارشان فکر کردن بود و نه تولید غذا
این امر منجر به سازماندهی سیاسی شد و امکان جمعآوری مقداری زیادی منابع و از مجموع همه اینها میتوان درک کرد چرا اروپاییها بودند که کشتیهایشان را به آمریکا فرستادند و نه برعکس.
اگر همه این موارد را کنار هم بگذاریم درک میکنیم چگونه پیزارو قادر به تصرف تمدن اینکا بود و کمیپیش از آن کورتز هم مشابه همین کار را با ازتکها انجام داد و متوجه میشویم او نیز چگونه توانست جمعیت بومی را محو کند.
منبع:
- marginal revolution university
- کانال تلگرامی درس توسعه