رابین هنسون – استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسون
عناوین متن به انتخاب رسانه دورنمای اقتصاد جایگذاری شده است.
بعضی تصور میکنند اقتصاددانان معتقدند شرکتها از نظر اقتصادی کارا هستند یعنی هزینههای خود را مینیمم و سود را ماکزیمم میکنند و این گاهی دستاویزی برای مسخره کردن اقتصاددانان توسط سایر شاخههای علوم اجتماعی میگردد.
البته واقعیت دارد که کارایی فرض استاندارد کتابهای درسی و مدلهای ریاضی است. اما در طول سالیان من قانع شده ام که این فرض بسیار از واقعیت دور است و فکر نمیکنم اقتصاددان دیگری هم به آن معتقد باشد. در نهایت مثالهای بسیاری از همه گیری پایدار ناکارایی سازمانی وجود دارد.
تهدید محرک کارایی
وقتی شرکتها با رقابت شدید از سمت دیگران مواجه میشوند ناگهان شاهد حجم زیادی از رشد بازده کاری هستیم.

هرچند این سوال پیش میآید اگر این پیشرفتها ممکن بودند چرا زودتر به وقوع نپیوستند. مثلا تولید کنندگان سنگ آهن آمریکایی برای یک قرن با هیچ رقابت خارجی مواجه نبودند، تا اینکه از اوایل دهه 1980 تولیدکنندگان برزیلی شروع به ارائه محصولات خود با قیمت پایین تر در بازار شیکاگو کردند.
در مقام پاسخ، در مدت چند سال بازده مواد اولیه بیش از 50% درصد، بازده نیروی کار 200% رشد کردند. همچنین در این دوره بازده سرمایه نیز رشد داشت و بیشتر این بهبود کارایی مرتبط به تغییر نحوه انجام کار بود.
کارایی کارمند، جنبه سلیقهای یا الزام؟
چوب خشک با دوام – شرکتها عموما کارمندانی را که همه به عدم کارآیی میشناسند را نگه میدارند و تنها پس از رکود اقتصادی یا تغییر مالکیت شرکت اخراج میکنند.

پینوشت: بهنظر میرسد که مدیران در برخی مواقع تیم مورد نظر خود را نه بر اساس میزان کارایی و بازده فرد، بلکه منطبق با خصوصیات رفتاری و اخلاقی مورد پسند خود یا بر پایه برخی تصمیمات روحی و روانی حفظ یا حذف میکنند. این رویکرد با نظزیه ماکزیممسازی سود یا حداقلسازی هزینهها مغایر است.
جایگزینی الزامات کارایی با ترجیحات شخصی
اختراع دیگری – شرکتها معمولا تمایل به استفاده از روشهایی که در جای دیگری بوجود آمده ندارند و ترجیح میدهند تغییراتی را اعمال کنند که در نهایت افتخار آن به نام افراد درون شرکت تمام شود.
خبررسانی ملایم – بسیاری شرکتها از رساندن خبر بد به مقام بالاتر متنفرند.
شرکت جنرال موتورز در سال 2014 مجبور به بازخوانی و پس گرفتن حدود 30 میلیون خودروی خود به دلیل مشکل استارت شد درحالیکه این ایراد حداقل برای یک دهه درون شرکت شناخته شده بود ! ولی مدیران بالایی از آن بی اطلاع بودند.

یک مشکل سازمانها این است که افرادی که خبر بد را میرسانند عموما مجازات میشوند انگار که آنها مسئولش بوده اند.
بله قربان – اگر روسا عقایدشان را پیش خود نگه دارند آنگاه میتوانند بفهمند کارمندانشان چگونه فکر میکنند، اما عموما خلاف این امر اتفاق میافتد. روسا زیردستان شان را با عقاید خود بمباران میکنند و کسانی که نظرات آن را زیر سوال ببرند مجازات مینمایند.

عدمراستی آزمایی اطلاعات و ناکاراییهای سازمانی
مصاحبه – شواهد چندانی وجود ندارد که مصاحبههای کاری باعث کسب اطلاعات در مورد عملکرد شغلی کاندیداها میشوند و عملا این مصاحبهها فایده ای در جذب افراد مناسب تر برای کار در شرکت ندارند.
مدرک گرایی – شرکتها تمایل بیشتر به استخدام افراد با مدارک بیشتر دارند چون روی کاغذ بهتر بنظر میرسد حتی اگر فکر کند شخص دارای مدرک پایین تر عملکرد بهتری خواهد داشت.
نه به آزمون و خطا – شرکتها به ایده آزمون و خطا مقاومت نشان میدهند مثلا تلاش برای یافتن بهترین تنوع محصولی، زیرا آزمون و خطا یعنی نادانی خود را بپذیرند.
عدم ثبت سابقه – جلسات مملو از افرادی هستند که دست به پیش بینی در مورد نتایج تصمیمات میزنند ولی شرکتها این مطالب را ثبت نمیکنند تا بفهمند دقت آن تحلیلها و پیش بینیها چقدر بوده است.
چرخ معیوب گردش اطلاعات و ناکارایی سازمانی
پاداش چاپلوسی – شرکتها افرادی را که در مورد تواناییهای خود دائما زیاده گویی نمیکنند نادیده میگیرند حتی اگر برتریهای آنها بر همه هویدا باشد.

سیلوی اطلاعات – گروهها و بخشهای سازمانها مجازند اطلاعات خود را مخفی نگه دارند و با دیگران به اشتراک نگذارند هرچند اگر کل سازمان برای هدف مشترکی کار میکنند درحالیکه این مخفی کاری سودمند نیست.
مشاور قابل پیش بینی – مشاوران گران قیمتی که از خارج سازمان استخدام میشوند بطرز عجیبی همیشه راهنماییهایی بشدت قابل پیش بینی ارائه میکنند که با عقاید فرد استخدام کننده هم جهت است.
جمعبندی
فرضیه من در مورد دلایل این ناکاراییها این است که افراد و گروههای مرتبط به آنها از این اعمال سود میبرند و فشار ناشی از سیاست (روابط قدرت درون سازمانی) قوی تر از فشار رقابتی روی شرکت است.
اگر بسیاری از این ناکاراییها واقعی باشند میتوان تصور کرد مقررات گذاران دولتی بتوانند با طراحی خود به نفع رفاه عمومیاقدام کنند. اما از طرف دیگر خود آژانسهای دولتی هم ناکارا هستند که باعث میشود مقرراتی را تصویب و اجرا کنند که با افزایش کارایی همگام نباشد.
رابین هنسون – استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسون
منبع : کانال تلگرامی کنجکاوری