اقتصاد یک علم اجتماعی است که با انسانها و نظامهای اجتماعی سر و کار دارد. انسانها به واسطه نظامهای اجتماعی فعالیتهای خود را سروسامان می دهند تا نیازهای اساسی (غذا و سرپناه و پوشاک) و خواستههای غیرمادی خود(آموزش و دانش و شادی) را برآورده سازند.
اقتصاد چیست؟
اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع کمیاب است. اقتصاد علمی جهان شمول است که باید در بستر روابط اجتماعی یک کشور بررسی شود. بررسی و تحلیل علم اقتصاد در دو قالب انجام می شود. تحلیل تجربی و تحلیل ارزشی.
انواع تحلیل: تحلیل تجربی و تحلیل ارزشی
تحلیل تجربی یا اثباتی در مورد آن چه که هست بحث میکند اما تحلیل ارزشی یا هنجاری دربارهی آن چیزی که باید باشد.
تحلیل و بررسی نظام اقتصادی باید در چارچوب کلی نظام اجتماعی یک کشور انجام شود. منظور از نظام اجتماعی همان روابط در هم تنیده (پیچیده) بین عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی است.
عوامل غیر اقتصادی شامل موارد زیر است:
- نگرش نسبت به زندگی
- کار و قدرت
- ساختار های عمومی و خصوصی
- ساختار های حقوقی و اجرایی
- الگو های خویشاوندی و مذهبی
- رسوم فرهنگی
- نهاد های حکومتی
- میزان مشارکت عمومی در تصمیم گیری
توسعه چیست؟

توسعه به معنای صرفا اقتصادی آن معمولا به معنای ظرفیت نظام اقتصادی یک کشور که شرایط اقتصادی آن به مدت طولانی کم و بیش ثبات داشته است. برای دستیابی به توسعه لازم است که تولید ناخالص ملی به اندازه 5تا7 درصد یا بیشتر رشد داشته باشد و آن رشد با ثبات باشد.
در صورتی که نرخ رشد درآمد سرانه صعودی باشد یعنی این که سرعت رشد درآمد از سرعت رشد جمعیت بیشتر باشد گوییم آن کشور توسعه داشته است. رشد درآمد سرانه باید مستمر باشد.

معیارهای متعارف در اندازهگیری توسعه اقتصادی
ابتدا هماهنگ با ادبیات رایج اقتصادی در زمینه توسعه و نحوه اندازهگیری آن به معرفی دو شاخص مهم در این زمینه یعنی GDP و GNP خواهیم پرداخت.
پس از آن معیارهای نوین در این زمینه معرفی و تقدیم حضور شما خواهد شد.
تولید ناخالص داخلی | GDP :
یکی از معیارهای اندازه گیری در اقتصاد GDP است.
تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) دربرگیرنده مجموع ارزش کالاها و خدمات نهایی است که در طی یک دوره معین معمولا یک سال در یک کشور تولید میشود. این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی کالاها و خدماتی است که در انتهای زنجیره تولید قرار گرفتهاند. وجود آنها برای تولید و خدمات دیگر استفاده نمیشوند.
(مثلا خودکاری که مستقیما معرفی میکنیم ولی ماژیکی که در مدرسه یا دانشگاه برای آموزش استفاده میشود کالای نهایی نیست.)
تولید ناخالص ملی | GNP :
در محاسبه تولید ناخالص ملی (Gross National Product) درآمد افراد خارج از کشور با تولید ناخالص داخلی جمع میشود و درآمد افراد خارجی مقیم کشور از آن کسر میگردد.

درامد سرانه برخی از کشورها
- موناکو 168000 دلار
- نروژ 70000 دلار
- قطر 59000 دلار
- امریکا 58000 دلار
- فرانسه 36000 دلار
- ایران 5000 دلار
نگرش جدید اقتصادی درباره توسعه
تعریف 1 | دادلی سیرز:
سوالاتی که باید درباره توسعه یک کشور مطرح شود از این قرارند:
- در زمینه فقر چه رخ داده است؟
- بیکاری چه وضعیتی دارد؟
- نا برابری چگونه تغییر کرده است؟
اگر هر سه اینها به اندازه قابل توجه کاهش یافتن باشند در آن صورت بدون شک دوره مورد نظر را میتوان دوران توسعه آن کشور دانست. اگر یک یا دو مورد آنها وخیمتر شده باشد توسعه اتفاق نیفتاده است.

درآمد قشر ثروتمند 17 برابر قشر فقیر است هر دهک 10% جامعه است.
بنابراین توسعه باید به عنوان یک فرآیند چندبعدی محسوب شود که درکنار رشد اقتصادی نابرابری کاهش و فقر ریشه کن شود.
تعریف 2 | رویکرد قابلیت های آمارتیا سن :
دیدگاهی که درآمد و ثروت را فی نفسه هدف نمیداند بلکه ابزارهایی برای رسیدن به اهداف انسانی محسوب میکند. مفهوم کارکردها میتواند شامل انواع ابتدایی مانند تغذیه کافی تا فعالیتهای بسیار پیچیده مانند عزت نفس را دربرگیرند.
سن، 5 منبع ناهم خوانی بین درآمدهای حقیقی (چیزی که هستیم) و بهره مندی های حقیقی ( چیزی که میتوانیم باشیم) را ذکر میکند:
- ناهمگنی های شخصی (معلولیت سن جنسیت)
- تنوعهای زیست محیطی
- شرایط اجتماعی
- مناسبتهای ارتباطی
- ارزشهای میراثی
در واقع بیش از اندازه کمال گرایانه است که شخصی به خود بگوید آنچه را که نمیتواند داشته باشد نمیخواهد.
توسعه و شادی

بدون شک شادی بخشی از رفاه انسانی است و بیشتر بودن شادی به خودی خود قابلیتهای هر فرد برای عملکرد را افزایش میدهد.
ریچارد در مطالعه خود با عنوان شادی درسهایی از یک علم جدید، عوامل موثر برشادی ملی را به شرح زیر طبقهبندی کرد:
- روابط خانوادگی
- وضعیت مالی
- کار
- جامعه محلی و دوستان
- سلامت
- آزادی فردی
- ارزشهای فردی
تعریف 3 | ارزش محوری در توسعه:
وقتی که درباره توسعه به عنوان ارتقا پایدار وضعیت کلی یک جامعه یا نظام اجتماعی صحبت میکنیم باید هدف آن یک زندگی بهتر یا انسانی تر باشد.
⦁ معاش: برآورده ساختن نیازهای اساسی(غذا.سرپناه.سلامت.حمایت)
⦁ عزت نفس (به حساب آمدن) عزت نفس یعنی احساس ارزشمند بودن حرمت نفس و ابراز وجود است.
⦁ رهایی از محدودیتهای زندگی: (توانایی انتخاب کردن) مزیت رشد اقتصادی آن نیست که ثروت باعث افزایش شادی شود بلکه ثروت موجب گسترش دامنه انتخابهای انسانی میگردد.(آزادی انسانی،آزادی سیاسی، امنیت فردی، حاکمیت قانون، آزادی ابراز وجود، مشارکت سیاسی و برابری فرصتها)
اهداف توسعه هزاره MDG

189 کشور درسال 2000، هشت هدف کلی توسعه هزاره (millennium development goals) را تثبیت کردند. که اهداف کلی آن به شرح زیر است:
⦁ ریشه کن کردن فقر شدید و گرسنگی
⦁ دستیابی به آموزش دبستانی همگان
⦁ ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان
⦁ کاهش مرگ و میر کودکان
⦁ بهبود سلامت مادرانه
⦁ مبارزه با HIV و مالاریا و سایر بیماریها
⦁ اطمینان از پایداری زیست محیطی
⦁ تشکیل مشارکت جهانی برای توسعه
منبع: کتاب توسعه اقتصادی ؛ مایکل تودارو و استیفن اسمیت | ترجمه دکتر وحید محمودی
تنظیمکننده: اکبر پورمحمد چالهسرایی