نقش فناوری در افزایش بهرهوری برای اقتصاد
توسط ویل کنتون
به روز شده در 28 فوریه 2021
بررسی شده توسط چارلز پاترز
توسط SKYLAR CLARINE بررسی شده است
باقیمانده سولو چیست؟
همانطور که از نام آن پیداست این مدل مربوط به اقتصاددان برجسته آمریکایی، رابرت سولو است .
برنده جایزه نوبل توانست اثبات کند با ثابت نگه داشتن عوامل تولید، نیروی کار و سرمایه، رشد تولید را میتوان نتیجه رشد دانش فنی و بهرهوری عوامل تولید دانست.
این مطلب به شما میگوید که آیا یک اقتصاد به دلیل افزایش سرمایه یا نیروی کار در حال رشد است، یا به این دلیل که این نهادهها به طور موثرتری استفاده میشوند.
سولو ، تولید و بهرهوری | دانش فنی جوهره بهرهوری
امروزه به تحقیق اثبات شده است که تاج پادشاهی اقتصاد بر سر کشورهایی است که دانش فنی و بهرهوری عوامل تولید را تا حد ممکن بالا ببرند.
سرمایه انسانی و هوش مصنوعی انقلاب بعدی در اقتصاد جهان هستند که بر بازار تولیدات و خدمات حکمرانی خواهند کرد.
دانشی که نمیتوان آن را از چاههای نفت یا میادین گازی بیرون کشید. اما میتوان هر چیزی در جهان هستی را به ابزاری مفید برای خدمت به انسان بدل کرد نه صرفا منابع باارزش فعلی!

پربیراه نیست اگر گفته شود، تلاش سولو در روشن کردن نقش دانش فنی و بهرهوری یکی از نقاط عطف تاریخ اقتصاد بوده است. او تابع تولید سنتی را با ضرائب بهرهوری دگرگون کرد و نشان داد که دانش فنی و بهبود تکنولوژی تا چندین برابر سرمایه میتواند بر سطح تولید اثرگذار باشد.
سولو دریافت که تنها یک هشتم افزایش بهرهوری نیروی کار در ایالات متحده بین سالهای 1909 و 1949 را میتوان به افزایش سرمایه نسبت داد. به عبارت دیگر، آمریکا به دلیل نوآوری و دانش آمریکایی عالی شد.
این دانش تزریق شده به اقتصاد آمریکا بود که بیش از 87 درصد بهرهوری نیروی کار را توضیح میداد. حال همگان متری شهودی برای تمایز بین نیروی کار عادی و نیروی کار ماهر در دست داشتند.
نظریه باقیمانده سولو | دانش فنی و بهرهوری نیروی کار
وقتی نقش نیروی کار و انباشت سرمایه در رشد تولید کسر کنیم، آنچه باقی میماند همان “باقیمانده سولو” است.
باقیمانده سولو بخشی از رشد تولید یک اقتصاد است که نمیتوان آن را به انباشت سرمایه و نیروی کار یعنی عوامل تولید، نسبت داد.
در نمودار زیر روند تغییرات یا رشد GDP آمریکا بین سالهای 1900-2000 بررسی شده است. همانطور که مشاهده میکنید آنچه فاصله بین تاثیر نیروی کار و سرمایه را بر رشد تولید در آمرکا توضیح میدهد بهرهوری عوامل تولید یا باقیمانده سولو است. اثری قابل ملاحظه که اقتصاد آمریکا را به بزرگترین اقتصاد دنیا بدل کرده است

اگر پیشتر عوامل تولید را سرمایه فیزیکی و نیروی کار میدانستند، به طبع سازوکار تولید اینگونه بود که افزایش این عوامل به افزایش تولید (رشد) منجر میشود، اما در نظریه سولو با ثابت نگه داشتن این دو متغیر، جهانبینی تازهای در تحلیل تابع تولید وارد عرصه اقتصاد شد

باقیمانده Solow نشاندهنده رشد خروجی (تولید) است که فراتر از رشد ساده ورودیها اتفاق میافتد.
به این ترتیب، باقیمانده Solow اغلب به عنوان معیاری برای رشد بهرهوری به دلیل نوآوریهای تکنولوژیکی توصیف میشود. باقیمانده سولو به بهرهوری کل عوامل (TFP) نیز گفته میشود.
آنچه باید در مورد باقیمانده سولو بدانید:
- باقیمانده سولو نرخ رشد باقیمانده تولید است که نمیتوان آن را به رشد نهادهها نسبت داد.
- باقیمانده سولو توجه را به عدمشناخت نقش نوآوری در رشد اقتصادی جلب کرد که منجر به تحلیلهای اقتصادی پیشرفتهتر با هدف گرفتن نقش رشد بهرهوری شد.
- باقیمانده Solow معمولاً به عنوان بهرهوری کل عوامل (TFP) نیز شناخته میشود.
مفهوم باقیمانده سولو (Solow Residual)
باقیمانده سولو تحت تأثیر عوامل مختلف فناوری، اقتصادی و فرهنگی قرار میگیرد. نوآوری، سرمایهگذاری در بخشهای مولدتر، و سیاستهای اقتصادی با هدف آزادسازی و رقابت، همگی بهرهوری کل عوامل را افزایش میدهند.

برعکس، باقیمانده سولو را میتوان با اعمال محدودکننده کار، مقررات بیش از حد، بازارهای مالی توسعه نیافته که در تخصیص کارآمد سرمایه ناکام هستند، یا هر چیز دیگری که بر بهرهوری کل اقتصاد تأثیر میگذارد، کاهش داد.
با این حال، بهرهوری کل عوامل، اغلب به عنوان نمایندهای برای پیشرفت و نوآوری فناوری استفاده میشود. تفاوت در سطوح TFP کشورها گاهی اوقات برای توضیح تفاوت در توسعه اقتصادی استفاده میشود.
توجه به این نکته مهم است که سولو از واژه بهرهوری کل عوامل استفاده نکرده است.
سولو صرفاً اشاره کرد که رشد در یک مدل استاندارد به حساب نمیآید و این رشد احتمالاً به نوآوریهایی نسبت داده میشود که باعث افزایش بهرهوری میشوند.
باقیمانده Solow باعث بهبود مدلها و معیارهای اقتصادی شد، که منجر به درک بهتر اهمیت نوآوری – و سرمایهگذاری در نوآوری – در بهبود عملکرد اقتصادی یک کشور شد.