اقتصاد در کوید-19 | 90 درصد فعال!
زندگی پساقرنطینه به شیوههایی که تصورشان امروزه دشوار است، سخت خواهد بود. تصور اینکه بلافاصله بعد از کاهش یافتن نرخ مبتلایان جدید و آمار مرگومیر بیماران فعلی، میتوان موتور اقتصاد را با توان قبل به حرکت درآورد، بسیار دور از انتظار است. آنچه کوید 19 و شیوع کرونا به جهان تحمیل کرده است حتی از آثار جنگ جهانی دوم و بحران سال 2009 نیز مهلکتر بوده است.
اقتصاد 90 درصدی | خوب یا بد؟
در بسیاری از موارد 90٪ خوب است؛ اما در اقتصاد بدبختی است، و چین نشان می دهد که چرا این کشور در ماه فوریه شروع به پایان دادن به قرنطینه خود کرد. کارخانهها شلوغ هستند و خیابانها دیگر خالی نیست. نتیجه این کار اقتصاد 90٪ است که بهتر از قرنطینه شدید بوده اما با شرایط طبیعی فاصله زیادی دارد.
قطعات مفقود شده شامل تکههای بزرگی از زندگی روزمره هستند:
سوار مترو شدن و پروازهای داخلی یک سوم کاهش یافتهاند.
برخی مخارج مصرفی در مواردی مانند رستورانها، 40 درصد کاهش یافته است
اقامت در هتلها یک سوم میزان طبیعی است.
حتی وزن افراد در نتیجه تنگنای مالی و ترس از موج دوم کووید -19 کم شده است!
به گفته یکی از کارگزارها ورشکستگیها افزایش یافته و بیکاری سه برابر میزان رسمی، و در حدود 20 درصد است.
آنچه کوید 19 و شیوع کرونا با زندگی اقتصادی اجتماعی انسان کرده است
اگر دنیای ثروتمند پساقرنطینه از وضعیت اقتصاد 90٪ خود متحمل رنج شود، زندگی سخت خواهد شد – حداقل تا زمانی که واکسن یا معالجهای یافت شود. سقوط GDP آمریکا در هر حدودی مانند 10٪ بزرگترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. هرچه دلایل رنجش از کووید-19 بیشتر باشد، اثرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن احتمالا عمیقتر و ماندگارتر خواهد بود.
چگونگی تسهیل قرنطینهها به خودی خود بر مقیاس تخریب اقتصادی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، حساب هزینه -فایده در وهله اول به سمت باز شدن مدارس است. اما، با این حال محدودیتهای به نحو محسوسی تسهیل میشوند، نیروهای قدرتمندی اقتصادها را عقب نگه میدارند.
پایان قرنطینه | یک فرآیند نه رویداد!
برای شروع، ترک کردن قرنطینه یک فرآیند است، نه یک رویداد. حتی وقتی بدترین حالت تمام شود، مبتلایان به کندی فروکش میکنند. یک ماه پس از اوج مرگ و میر ایتالیا با تعداد حدود 900 نفر در روز، تعداد مرگها هنوز بیش از 300 نفر است. با وجود ویروس در حال حاضر، فاصلهگیری اجتماعی باید تا حدودی برقرار باشد.
دلیل دوم نااطمینانی است. پس از توقف قرنطینهها، چیزهای زیادی در مورد این بیماری ناشناخته باقی میماند، از جمله شانس موج دوم ویروس، خواه مصونیت در برابر ویروس ماندگار بوده و چشماندازی برای واکسن یا درمان آن وجود داشته باشد یا خیر. این موضوع مانع کسانی که از بیماری میترسند، میشود.
حتی وقتی برخی از ایالتها فاصلهگذاری اجتماعی را تسهیل کنند، یک سوم آمریکاییها میگویند که نسبت به بازدید از یک مرکز خرید راحت نخواهند بود.
وقتی آخر هفته آلمان اجازه داد مغازههای کوچک باز شود، مشتریان دور ماندند.
دانمارکیهای تحت قرنطینه، مخارج خدماتی خانوار مانند سفر و سرگرمی را تا 80 درصد کاهش دادند. اقتصاددانان دانمارکی معتقدند که مردم سوئد که قرنطینه نشدند، نیز مخارج را به همان اندازه کاهش دادند.
وضعیت کسبوکارها در دوران قرنطینه
بسیاری از کسبوکارها در شرایط قرنطینه با کمبود پول روبرو خواهند شد، بر ترازنامههای آنها فشار آمده و تقاضای ضعیف روبرو میشوند. در یک نظرسنجی از سوی گلدمن ساکس، تقریبا دو سوم مالکان کسبوکارهای کوچک در آمریکا گفتند که پول نقد آنها ظرف سه ماه تمام میشود.
در انگلیس سهم مستاجران تجاری که پرداخت کرایهشان عقب افتاده 30 درصد افزایش یافته است. این هفته رئیس بوئینگ هشدار داد که سفرهای هوایی به مدت 2 تا 3 سال به سطح سال 2019 نمیرسد.
سرمایهگذاری، که تقریباً یک چهارم از GDP را تشکیل میدهد، نه فقط برای حفظ در پول نقد، بلکه همچنین به دلیل اینکه نمیتوان ریسک را قیمتگذاری نمود، سقوط خواهد کرد (دلیلی برای اینکه فکر کنیم تقویت اخیر بازار سهام پایههای ضعیفی دارد).
کوید 19 | تقلای بنگاهها، نگرانی مردم
به تقلا افتادن بنگاهها، نگرانیهای مالی مردم را عمیقتر میکند. بیش از یک سوم از پاسخدهندگان آمریکایی در تحقیقات موسسه پیو گفتند که اگر منبع اصلی درآمدشان را از دست بدهند، پس انداز و وامهای جدید یا فروش دارایی آنها برای بیش از سه ماه حفظشان نمیکند.
اقتصاد 90% | نیروی کار ارزان و بیکاری
از آنجا که صنایعی که بیشترین آسیب را در اقتصاد 90 درصد پذیرفتهاند، بسیاری از افراد با دستمزد اندک را استخدام میکنند، بیکاری زیاد شده و کارهای گاه به گاه ایجاد میشود.
حتی در حال حاضر، در 5 اقتصاد بزرگ اروپا، بیش از 30 میلیون نفر از کارکنان، یعنی یک پنجم نیروی کار، در وضعیت بخصوصی قرار دارند که دولت دستمزد آنان را میپردازد. این کارها میتواند سخاوتمندانه باشد اما هیچ کس نمیداند چقدر دوام میآورد.
اقتصاد از چیزهای دیگری نیز رنج خواهد برد. شرکتهایی که با کاهش هزینهها و یافتن راههای جدید کار کردن با کووید-19 تطابق مییابند، ممکن است بهرهوری را افزایش دهند. اما اگر افراد بعد از برداشته شدن قرنطینه کمتر ارتباط داشته باشند یا اگر ماهها بیکار باشند، از شبکههای حرفهای جدا شده و ممکن است مهارتهای خود را از دست بدهند. بیکاران آمریکا شاید با یک دهه از دست رفته روبرو شوند.
برنامههای دولتی در کوتاه مدت کسبوکارها را نجات میدهد، که خوشایند است. اما در نهایت کسانی که شغلشان را حفظ میکنند، ریسک ایجاد شرکتهای زامبی که نه رشد میکنند و نه ورشکسته میشوند، را در پی دارند که بازیافت کار و سرمایه را کند می کند.
کوید 19 بدترین اثر اقتصادی تاریخ
هر چه دنیا مدت طولانیتری با اقتصاد 90٪ سر کند، کمتر احتمال دارد که بعد از همهگیری سریعا به حالت قبل برگردد. بعد از آنفولانزای اسپانیایی یک قرن پیش و سارس تقریبا دو دهه پیش، تمایل فراگیری برای بازگشت به وضعیت عادی وجود داشت. اما هیچ یک چنین اثر اقتصادی بزرگی مانند کووید-19 نداشته و انتظارات شهروندان از دولت در سال 1918 نسبت به امروز معتدلتر بود.
رکود عمیق و طولانی باعث عصبانیت خواهد شد، زیرا همهگیری تصویری ناراحتکننده پیشروی جوامع ثروتمند نگه داشته است. مراقبت نامناسب در خانههای سالمندان، آمار بالای مرگ در میان اقلیتها، مطالبات اضافی که زنان شاغل را عقب نگه میدارد و مراقبتهای بهداشتی به ویژه در آمریکا، که دستیابی به آن برای بسیاری دشوار است، همگی منجر به خواستار شدن اصلاحات میشود. بنابراین ممکن است تحمل باری که نامنصفانه بر مردم عادی افتاده است، تحقق یابد.
اقشار ضعیفتر آسیبپذیرتر!
آمریکاییهایی با درآمد کمتر از 20 هزار دلار در سال، دو برابر بیشتر از کسانی که بیش از 80 هزار دلار در سال درآمد داشته باشند، احتمال دارد شغل خود را به دلیل کووید-19 از دست بدهند. این موضوع تا حدود زیادی به این بستگی دارد که استخدام مجدد آنها چقدر سریع رخ میدهد.
تقاضای مردمی برای تغییر، میتواند سیاست را در مقایسه با شرایط پس از بحران مالی 2009-2007 سریعتر رادیکال کند. وظیفه کسانی که به بازارهای آزاد و دولت محدود اعتقاد دارند این است که اطمینان حاصل کنند که این انرژی به سمت نوع صحیحی از تغییر هدایت میشود. اگر همهگیری موانع اصلاحات را کاهش دهد، شانس نادری برای تجدید قرارداد اجتماعی به نفع کسانی که میبازند و آسیب دیدن کسانی که امروزه از امتیازات قدرتمندی به واسطه نظام مالیاتی، آموزش و تنظیم مقررات بهره مند هستند، فراهم میشود.
شاید همهگیری باعث تقویت احساس همبستگی ملی و جهانی شود. شاید موفقیت کشورهایی مثل آلمان و تایوان که به لطف نهادهای قدرتمند با این بیماری روبرو شدهاند، با مکانهایی که افراد مشهور پوپولیست وقت خود را صرف کارهای نمایشی در تمسخر تخصص کردهاند، در تضاد باشد.
اقتصاد 90% چه نتیجهای خواهد داشت؟
با این حال، ممکن است تفکر مطلوبی نیز وجود داشته باشد. در 18 ماه آینده، هر کس با دستور کاری استدلال میکند که همهگیری نکته مورد نظر آنها را اثبات میکند. پس از اینکه سیاستمداران در سال های 2009-2007 نتوانستند با نارضایتی مردم عادی و تقاضای تغییر آنها کنار بیایند، پوپولیسم افزایش یافت.
اقتصاد 90٪ بروز آسیبهای بیشتری را تهدید میکند. عصبانیتی که ایجاد میشود ممکن است به تغذیه حمایتگرایی، بیگانه هراسی و دخالت دولت در مقیاسی بی سابقه در مدت چند دهه بیانجامد. اگر این همان نتیجهای است که شما نیز ردّش میکنید، زمان آن رسیده است که دست به استدلال برای چیزهای بهتری بزنیم.
منبع : اکونومیست
مترجم : امیر شاملویی