به عنوان تمثیل و فقط تمثیل تصور کنید اتومبیلی از حرکت باز ایستاده یک نفر پیشنهاد میکند باید گاز و ترمز را به هم وصل کنیم،
دیگری به شدت مخالفت میکند و این پیشنهاد را ناکارآمد میداند اما پیشنهادش این است که به جای بنزین آب در باک بریزیم!
دیگری با هردو مخالفت میکند و پیشنهادش این است که تسمه پروانه باید به سپر وصل شود!!
در این ماجرا صاحب یکی از این پیشنهادها هم رای نمیآورد. نتیجه این که در هر حال اتومبیل از حرکت باز میماند.

آقای رییس جمهور به درستی گفته اند که شرایط اقتصادی کشور سخت است. از این گزاره میتوان نتیجه گرفت که هر شرایط سخت طبعا نیازمند کار برد اندیشه در قدرتمند ترین شکل خود برای چارهیابی است.
اما ماجرای دیگری که رخ داد نشان از پریشانی اندیشه اقتصادی پا به پای پریشانی وضع واقعی اقتصاد است.
برنامه اقتصادی وزیر پیشنهادی صنعت
وزیر پیشنهادی صنعت برنامه خودشان را در مجلس مطرح کردند، که از آنچه در نشریات مطرح شده یک برنامه معکوس به نظر میرسد.
- • شامل مدیریت جهادی ( رفتارهای من در آوردی و بیضابطه به جای مدیریت علمی علیرغم تجربه فراوان موجود در هردو این شیوهها)
- جلوگیری از واردات بی رویه ( به جای تلاش برای رونق صادرات و واردات در شرایطی که اصولا واردات رسمی چندانی نیز خارج از بخش دولتی و رانتی صورت نمیگیرد).
- کنترل قیمت و دخالت در توزیع و پیگیری اقتصاد مقاومتی ( که بیشتر به معنی مقاومت مردم در شرایط سخت اقتصادی و تحمل بار فزاینده مشکلات اقتصادی است همراه با قول نبود گشایش در افق قابلپیشبینی).

اجرای این سیاستها خود میتواند یک مجموعه سازگار برای ادامه تنزل اقتصاد تلقی شود.
مجلس محترم هم به وزیر پیشنهادی رای نداد. اما جای نگرانی این نکته است که این رای منفی نه به دلیل تشخیص معکوس بودن این افعال بالقوه بود، بلکه بر حسب آنچه در جراید آمده، سخنان مخالفین حاکی از توجه آنان به مجموعههای افعال بالقوه معکوس متنوع دیگری بود که باید جایگزین شود.
از جمله این که وزیر پیشنهادی همان کارها را که در برنامه خود آورده با شدت و سختگیری کافی اجرا نکرده است (بله پیشنهاد نه در نقد رویه، بلکه در نحوه اجرای آن بوده، بهنظر میرسد که ممارست در اجرای این سیاست و دخالت بیشتر دولت در نظام قیمتها (طبق اصول و مبانی علم اقتصاد) باز هم موجب بر هم خوردن سازوکار اقتصادی کشور شود)
نکته جالب این که مجموعه افعال معکوس نماینگان هم یکسان نبوده فقط نکته مشترک آن ها مخالفت با پیشنهاد دولت است. به این ترتیب نه تایید و نه عدم تایید وزیر پیشنهادی هیچ یک خبر خوشی نمیتوانست تلقی شود.
کو گوش شنوا در این شرایط اقتصادی؟
همسر اینجانب ایراد می گیرند که چرا صحبتهای اقتصاددانان تکراری است!
درست هم میفرمایند درمورد بنده. در یک پست قبلا نوشتم که فردی راننده اداره ما بود و بعد از چند سال که در رفت و آمدها به صحبتهایی که من با روزنامه نگاران از طریق تلفن همراه داشتیم و او نیز به ناچار گوش میداد، نکات اصلی را یاد گرفته بود.

مثلا اگر خبرنگاری زنگ میزد و نکتهای را در مورد مسائل اقتصادی میپرسید و من چیزی را جا میانداختم او تذکر میداد که مثلاً اثر تورم بر روی بازار مالی را نگفتید. اما در مورد ‘سیاستمداران’ ظاهرا اینطور نیست. گوش شنوایی وجود ندارد.
داستان نقدینگی در اقتصاد ایران | قصه بیسرانجام
مثلاً به نظر میرسد از صدها گزارش کارشناسی که بر روی میز آنان قرار گرفته در مورد نقدینگی و تورم یکی را هم نخوانده باشند. اینجانب تردید ندارم که شادروان هاشمی رفسنجانی از هوشمندترین افرادی بود که من دیدهام و فردی به راستی وطندوست بود و برای کشور آرزوهای بزرگ داشت.
اما این مفهوم نقدینگی برای ایشان هم جا نمیافتاد. در برخی جلسات که کارشناسان این معضل کشنده را مطرح میکردند جواب ایشان این بود که شماها دست تنگ هستید ( خسیس) و مانع هزینههای لازم و هرجا ما بازدید میکنیم مدیران از کمبود نقدینگی شکایت میکنند شما ها میگویید نقدینگی زیاد است.

یک وقتی در جلسه شورای اقتصاد بحث شد که این نقدینگی با آن نقدینگی دو موضوع متفاوت است، کسی از پول بدش نمیآید و هرچه بدست بیاورد باز هم کم دارد این نطق مدیران با بحث کلان متفاوت است!
رشد نمایی نقدینگی در تمامی دولتها
ایشان فرمودند شماها هوایی فکر میکنید (یعنی تئوری) ما باید بر اساس واقعیت فکر کنیم. من به این نتیجه رسیدهام که جناب آقای خاتمی و جناب آقای روحانی هم این مطلب را در دوره خدمتشان نگرفتهاند. همچنین جناب دکتر احمدینژاد که بر اساس درک بنده اصولا بی نیاز به این مطالب بودند.
دلیل بر این مدعا چیست؟ روند رشد نمایی نقدینگی را در دوره همه این بزرگواران نگاه کنید اگر متوجه بودند که چه آتشی میافروزند و چه سوختی بر آتش میریزند شاید بیشتر دقت میکردند و ملاحظه روا میداشتند. البته قوه مقننه هم در این روند شریک است، بنده به قوه مجریه نقد وارد میکنم چون بین سه قوه در مقایسه عملکرد بهتری داشته.
اینجانب و دیگران بارها در مصاحبه و نوشتار تذکر دادهایم، مطلبی که بر بسیاری اقتصاددانان پوشیده نبوده، این افزایش بیمبالات نقدینگی، تورم و کاهش مستمر ارزش پول که از آن ناشی میشود، بسیار حکومتها را در طی تاریخ بباد داده است.
( از جمله کتاب گالبرایت شرح مبسوطی در این مورد دارد، Money: Whence It Came, Where It Went)
و باز به آن اخطارها گوشی سپرده نشد. متن حاضر لینک یک مصاحبه است از اینجانب مربوط به دوسال پیش. ده سال پیش یا پنج سال بعد هم همین پرسشها مطرح و همین پاسخها لازم، حالا بپرسید چرا صحبتها تکراری میشود.
دکتر محمد طبیبیان
منبع : کانال نگارنده