نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

نفرین نفت و رشد اقتصادی

نفرین نفت و رشد اقتصادی

نفرین نفت و رشد اقتصادی

در دهه‌های اخیر در دنیا پدیده‌ای به نام نفرین منابع یا Resource Curse مورد توجه قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان می‌دهد کشورهایی که سهم زیادی از درآمد آن‌ها را صادرات منابع طبیعی تشکیل می‌دهد، به نوعی دچار نفرین شده‌اند.


دورنمای اقتصاد در مقاله ای جداگانه تحت عنوان “مفهوم نفرین منابع | به زبان ساده” به توضیح و تفسیر این مفهوم پرداخته است. در این مقاله آمار اقتصادی و جزئیاتی تکمیلی در زمینه پارادوکس وفور منابع و رشد اقتصادی پایین و حتی منفی برای شما عزیزان گردآوری شده است.

چرا نفرین منابع؟


برخلاف نگرش کلاسیک که وفور منابع سبب افزایش رشد قلمداد میشده است، مشاهدات جدیدتر وجود رابطه منفی بین رشد اقتصادی و وفور منابع را تایید کرده‌اند.

در سی سال گذشته، بهترین دارندگان عملکرد اقتصادی، اقتصادهای تازه صنعتی شده آسیای شرقی با منابع طبیعی فقیر بودند!

در ادبیات اقتصادی از مهم‌ترین فاکتورهای مورد نیاز برای رشد اقتصاد در دسترس بودن منابع مورد نیاز است

در حالی که بسیاری از کشورهای با منابع طبیعی غنی، مانند کشورهای نفتی، رشد اقتصادی ضعیفی را تجربه کرده‌اند.

این پدیده بسیاری از اقتصاددانان را متعجب ساخته است. از این رو برای توضیح این پدیده مطالعات فراوانی انجام گرفته است و دلایل مختلفی ذکر گردیده است. برخی از منظر اقتصاد کلان به‌این پدیده نگریسته‌اند و برخی دیگر دلایل مبتنی بر دلایل نهادی و اقتصاد سیاسی را ذکر کرده‌اند.

یک نمودار و یک پارادوکس:

نگاهی به رابطه رشد کشورها با میزان منابع خام آن‌ها طی 38 سال از 1970 تا 2008 نشان می‌دهد که‌هر چقدر منابع آن‌ها افزایش یافته از میانگین رشد آن‌ها کاسته شده است.

رابطه منابع طبیعی و رشد اقتصادی کشورها

این شواهد نشان می‌دهد بر خلاف باور عمومی‌ وفور منابع نه تنها کمکی به رشد رشد بلندمدت کشورها نکرده است بلکه از میزان آن نیز کاسته است.

نمونه‌های تاریخی از نفرین منابع

اولین نمونه‌های تاریخی شومی‌‌ منابع، به قرن شانزدهم میلادی باز می‌گردد که حجم عظیمی‌از طلای غارت شده از آمریکا به صندوق حکومت اسپانیا واریز شد.

آثار سوئی که ‌این منابع ثروت به‌همراه داشت چنان بود که اسپانیا پس از پنج قرن هنوز نتوانسته است به خوبی از عواقب سلسه حوادث نامطلوبی که ‌ایجاد شد نجات یابد.

نفت و نفرینی که دامن اقتصاد را گرفته!

به دلیل افزایش قیمت نفت در جهان طی دو دوره، یعنی 1970 تا 1973 و پس از آن 1980 این کشورها با مشکلات داخلی و خارجی سهمگینی روبرو شدند.

برخی کشورها مانند مکزیک، ونزوئلا و اندونزی با بحران‌های سیاسی داخلی مواجه شدند.

جنگ نفتی در نیجریه که 50 سال این کشور را از تمرکز بر رشد اقتصادی به کلی منحرف کرد


برخی نیز مانند نیجریه با کودتا و حکومت نظامی، ‌بعضی با انقلاب و جنگ خارجی و برخی مانند الجزایر با جنگ‌های داخلی پر خشونت و خونباری روبرو شدند. در همه‌این کشور ها اقداماتی پیگیری شد که ضایع شدن منابع از جمله در آمدهای جدید نفتی را به‌همراه داشت.

شاید ونزوئلا یک نمونه جالب برای بررسی باشد. کشوری که به جهات مختلفی هم از لحاظ وفور منابع نفتی، فقر تکنولوژیک، وابستگی شدید به واردات و تجربه شرایط سخت تحت تحریم‌های جهانی شباهت زیادی به کشور غنی ما (به لحاظ برخورداری از منابع) دارد.

ونزوئلا و نفرین منابع

غرق شدن در فاضلاب ابلیس:


” oil will bring us ruin Oil is the Devil’s excrement.”
نفت برای ما ویرانی به ارمغان خواهد آورد و ما را در فاضلاب ابلیس غرق خواهد کرد.

وزیر برنامه‌ریزی ونزوئلا،”پابلو فرز آلفونزو”


این جمله از یکی از مقامات ونزوئلاست ولی نه اکنون بلکه 43 سال پیش.
وزیر برنامه‌ریزی ونزوئلا،”پابلو فرز آلفونزو” که به عنوان پایه‌گذار اوپک تلقی می‌شود.


وی پس از افزایش شدید قیمت نفت در اوایل دهه‌ هفتاد جمله‌ای گفته است که در تاریخ ثبت شده است :


“ظرف ده الی بیست سال آینده درآمد نفت برای ما ویرانی و خرابی به ارمغان خواهد آورد و ما در فاضلاب ابلیس غرق خواهیم شد.”

وزیر برنامه‌ریزی ونزوئلا،”پابلو فرز آلفونزو”


این صحبت‌ها در شرایطی بود که ‌همه انتظار داشتند که درآمد نفت فزاینده به توسعه و بهروزی مردم این کشورها کمک کند، چنین پیش‌بینی از شور بختی و بحران، نشان از بصیرت فوق العاده آلفونزو است.

شعارهای آشنا برای دارندگان منابع غنی نفت


رئیس جمهور ونزوئلا “کارلوس اندرز پرز رود ریگز ” که در اولین موج افزایش قیمت نفت بین سال‌های 1973 تا 1979 رئیس جمهور ونزوئلا شد ادعا می‌کرد که بزودی قدرت بزرگ آمریکای لاتین – خواهد شد و شعار “ونزوئلای بزرگ ” را بر سر زبان مردم انداخت.

او چنین مطرح می‌کرد که حتی امریکا در همه زمینه‌ها به ونزوئلا وابسته خواهد شد.

نرخ رشد سالانه GDP ونزوئلا


اکنون 36 سال است که آلفونزو از دنیا رفته است اما مردم ونزوئلا هرچه می‌گذرد بیشتر متوجه می‌شوند که آلفونزو 43 سال قبل چه گفته است.

اقتصاد ونزوئلا هر روز بیش از پیش در رکود فرو می‌رود و کارشناسان رشد -7 تا -8 درصدی را برای این کشور در سال‌های بعد پیش‌بینی می‌کنند.

همه کشورهای دارندگان منابع غنی نفت، در نهایت کشورهای ضعیف (به لحاظ صنعتی و سطح تکنولوژیک) نخواهند بود، کما این که در مقاله “مفهوم نفرین منابع | به زبان ساده” به موارد موفق نیز اشاره شده است.


مشکل اساسی در این زمینه، قدرتی است که این ثروت به دولت‌ها می‌دهد تا به جای دوراندیشی و بکارگیری اهل فن و تخصص، تنها اهداف کوچک و قابل اجرا در بازه‌های زمانی کوتاه برای کسب محبوبیت خود هدف قرار دهند. این امر به مثابه ورود به جغرافیایی اقتصادی است که در آن خبری از آینده‌نگری و ایجادزیرساخت‌های مهم برای نسل‌های بعدی و اقتصاد آینده نیست. اهداف جذاب با کنار گذاشتن دانش و تخصص یکی پس از دیگری به قوه ثروت نفت اجرا می شوند اما وقتی شیر نفت بسته می‌شود، اثری از تولید ملی، قدرت صادرات و توان مقابله با تحریم‌های جهانی نیست. نفت که نتواند صادر شود نانی برای خوردن نمی‌ماند!

نفت گاهی بجز فقر و بیکاری، موجب بروز جنگ‌های احزابی خطرناک و کشته شدن افراد نیز شده است. گویی ثروت آن عرصه برای رقابت به رسیدن به گنج‌های گمشده بوده که هر کسی بتواند با هر وسیله‌ای به آن دست یابد حق حکومت بر کشورها را داشته است.


بیایید ببینیم در طول تاریخ نفت برای بسیاری کشورها به جای انباشت دانش و تخصص و رسیدن به ثروت اساسی یعنی منابع انسانی، چه بر جای گذاشته است؟

نفت و خون


میراث نفت برای دارندگان آن (در اغلب اوقات) چه بوده است؟


پس از دو شوک نفتی در اوایل دهه 70 و 80 میلادی مکزیک، ونزوئلا و اندونزی با بحران‌های سیاسی داخلی مواجه شدند.


لیبی با کودتا و حکومت نظامی‌و الجزایر با جنگ‌های داخلی پرخشونت و خونباری روبرو شدند.

نفت جولانگاه جنگ‌های نظامی و سیاسی


همان‌طور که بیان شد رئیس جمهور ونزوئلا “کارلوس اندرز پرز رود ریگز ” که در اولین موج افزایش قیمت نفت بین سال‌های 1973 تا 1979 رئیس‌جمهور ونزوئلا شد، ادعا می‌کرد که به‌زودی قدرت بزرگ آمریکای لاتین – خواهد شد و شعار “ونزوئلای بزرگ ” را بر سر زبان مردم انداخت.

او چنین مطرح می‌کرد که حتی امریکا در همه زمینه‌ها به ونزوئلا وابسته خواهد شد.

صدام حسین به دنبال رهبری ‘شعب العربی’ بود و اینکه بتواند با سازماندهی حزب بعث و خریدهای نظامی‌کلان، قدرت شماره یک منطقه شود.


حکومت نیجریه ادعا می‌کرد یکی از بزرگترین و پرجمعیت‌ترین کشورهای آفریقا است و با آن درآمد نفت، لیاقت رهبری آفریقا را دارد و ابرقدرت فردای دنیا خواهد بود.

اما به دفعات حکومت‌های نظامی‌و غیر نظامی‌‌در این کشور بر سر کار آمد. و کشمکش بر سر در آمدهای نفتی ادامه یافت. آخرین دولت نظامی‌‌به ریاست ‘سانی آباچا’ قسمت عمده در آمد نفت را ضایع و خرج فساد کرد و مردم مناطق مختلف از جمله مناطق نفت‌خیز را در فقر بی‌سابقه فرو برد.

دلارهای نفتی چه شد؟


در اواسط دهه 1980 پس از این‌که میلیاردها دلار توسط این کشورهای دارای منابع نفت ضایع شد، شرایط مردم آن‌ها نه تنها بهبود نیافت بلکه اکثرا بدتر نیز شد.


کاخ این آرزو ها از سال 1938 به بعد، یک به یک فرو ریخت و سلسله‌ای از مشکلات و بحران‌ها به توالی ظاهر گردید. در این حالت بود که آن “غرور و لفاظی و ولخرجی، جای خود را فروتنانه به سیاست‌های ریاضت اقتصادی داد.”

پربیراه نیست که وقتی مردم این کشورها مشاهده می‌کنند کشورهایی با منابع معدنی بسیار کمتر یا حتی در شرایط فقر منابع، پیشرفت‌های قابل توجهی داشته و رفته‌رفته به قدرت‌های اقتصادی در جهان بدل شده‌اند که دیگران به آن‌ها وابسته‌اند، نرخ بیکاری پایین دارند و سطح زندگی و رفاه مردم آنان در شرایط به مراتب بهتری است، همواره یک سوال اساسی را مطرح می‌کنند:

دلارهای نفتی چه شد؟

دلارهای نفتی چه شد؟ | نفت فراوان، اقتصاد ضعیف!


این پرسش که چرا برای اکثر این کشورها، آن ثروت بی سابقه و سهل الوصول نه به بهروزی و سعادت بلکه به شور بختی و فلاکت انجامید، پرسش بسیار مهمی است.


انتقال در آمد نفت به کشورهای صادر کننده نفت در موج اول افزایش قیمت نفت از 3 دلار به ده دلار بین سال‌های 1970-1974 و سپس افزایش به مرز 41 دلار در سال‌های بعد از 1980 چنان انتقال ثروتی را ایجاد کرد که ‌هرگز در تاریخ سابقه نداشت .

پس از اولین موج افزایش قیمت نفت، منابع در اختیار کشورهای اوپک در طی سه سال در مجموع یازده برابر شد. و پس از آن در شوک دوم به یک رکورد تاریخی رسید که ‌هرگز قیمت واقعی نفت (با احتساب تورم) به آن زمان نرسیده است.


این دو افزایش قیمت نفت یک انتقال عظیم ثروت را به کشورهای صادرکننده نفت عملی ساخت، لکن این انتقال عظیم ثروت برای این کشورها به جز مشکلات عدیده مانند جنگ، خون‌ریزی تلفات و بی نوائی نتیجه بارز دیگری به‌همراه نداشته است.

راستی چه می‌شود که یک چنین انتقال حجیم ثروت به جای تاثیر مثبت، در مجموع فقط تاثیر منفی ایجاد می کند!؟

به نظر می‌رسد بایستی زمینه‌های مشترکی را در این کشور ها جستجو کرد. شرایط مشترکی که دامنه تصمیم‌گیری را به حیطه‌های خاصی تقلیل می‌دهد.

به بعضی تصمیم‌ها و شکل‌هایی از رفتار بیش از انواع دیگر پاداش می‌دهد و رفتار و رجحان‌های تصمیم‌گیرندگان را به گونه‌ای شکل می‌دهد که مناسب پیشرفت کشور نیست.


این تصمیم‌گیرندگان ممکن است مدیران سیاسی، مدیران موسسات دولتی و خصوصی و صاحبان حرفه و بازرگانان یا افراد عادی باشند.


چگونه می‌توان در این درآمد جدید و باد آورده شریک شد؟


این پرسشی است که در ذهن هرکسی مطرح می‌شود که از وجود چنین درآمدی آگاه می‌شود و یا آثار آن را در زندگی آن دسته از کسانی می‌بیند که زودتر از آن بهره‌مند شده‌اند. این بهره‌مندان متنعم معمولآ از درون سیستم سیاسی و یا نزدیک به آن هستند.

ثروت زمانی میان مردم توزیع می‌شود که کانال‌های توزیع آن از طریق افزایش زیرساخت‌های تولیدی فراهم شده باشد.
هر کارخانه و هر نهاد مولد اقتصادی، پایگاهی برای تقسیم ثروت بین مردم است.
نفت ثروتی است که واردات را آسان می‌کند، وقتی قیمت آن بالا می‌رود، نباید کشورها مقصد واردات دیگران شوند
نفرین منابع از همین زمان کلید می‌خورد، واردات مقطعی در قالب انواع کالاهای شکیل و با کیفیت به جای هزینه کردن برای تولید همان کالاها در بلندمدت!
اهل فن و تخصص باید نظر بدهند که پول‌های هنگفت نفتی کجا ذخیره و چگونه باید بهترین بهره‌بردای کلان از آن کرد؟ نه احزابی که همیشه آسان‌ترین مسیر را برای منافع خود در ذهن دارند.


ترتیب‌های جدیدی، در اطراف هزینه کردن و به چنگ آوردن این ثروت و یا به زیر کنترل گرفتن آن، در سازمان‌دهی قدرت در جامعه شکل می‌گیرد. به گونه‌ای که بعضی بازیگران صحنه قدرت سهم غیرمتناسب و منافع خود را، از طریق افزایش هزینه کلی برای جامعه و ایجاد مانع در مراحل تحول و پیشرفت کشور، به چنگ می‌آورند.

غفلت و بی اطلاعی به خصوص در امور اقتصادی می‌تواند بسیار برای جوامع گران تمام شود. به یکدیگر کمک کنیم تا شهروندانی مطلع و کم بیش روز آمد در مسائلی باشیم که در جهان امروز از اهمیت برخورداراست.

گردآورنده و نویسنده : دکتر محمد علی مختاری

خروج از نسخه موبایل