نماد سایت رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

ارزش پول هر کشور چگونه تعیین می شود؟

currencies

مفهوم ارز به زبان ساده

هر کشور واحد پول مشخصی دارد که تمامی معاملات داخلی آن کشور با استفاده از آن انجام می‌شود. به پول رایج در سایر کشورها ارز گفته می‌شود. برای مثال هر واحد پولی غیر از ریال، ارز محسوب می‌شود. یکتا بودن واحد پولی هر کشور ایجاب می‌کند وقتی شما بخواهید کالا یا خدماتی را خارج از مرزهای کشور خریداری کنید، پول خود را به پول کشور مقصد تبدیل کنید. به اصطلاح ساده شما برای انجام معامله در کشور مقصد باید ببینید پول شما نسبت به پول آن کشور چقدر می‌ارزد؟ یا ارزش پول شما در کشور مقصد چقدر است؟

نرخ ارز چیست؟

نرخ ارز، قیمت یک واحد پول خارجی در مبادله با پول رایج کشور است. برای مثال وقتی گفته می‌شود نرخ ارز دلار برابر با 170,000 ریال است یعنی قیمت خرید یک واحد پول آمریکا برابر با 170,000 ریال است.

اما اساسی‌ترین سوال این است که نرخ ارز یا قیمت پول کشورها نسبت به هم چگونه تعیین می‌شود؟ بسیاری از مردم فکر می‌کنند ارزش پول کشورها بر اساس ذخایر طلای آنها محاسبه می‌شود و هر چه کشوری از این لحاظ غنی‌تر باشد ارزش پول آن نیز بیشتر خواهد بود. باید اشاره کرد این دیدگاه اکنون در روابط تجاری کشورها کنار گذاشته شده است. به این منظور در این یادداشت سیر تاریخی و تکامل دیدگاه‌های تعیین نرخ ارز در طول زمان، همچنین رویه‌ای که اکنون مورد پذیرش کشورهاست بررسی می‌شود.

پشتوانه ارز چیست؟

در شکل سازمان یافته از اواخر قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم داد و ستد بین کشورها بر اساس دو فلز کمیاب (با تقاضای زیورآلاتی و قابلیت تقسیم‌پذیری و ماندگاری بالا) یعنی طلا و نقره صورت می‌گرفت.

سیستم پولی برخی کشورها سیستم تک فلزی طلا یا تک فلزی نقره و برخی دوفلزی طلا و نقره بود. طلا و نقره نیز به نرخ هر واحد طلا، معادل ۱۵.۵ واحد نقره قابل جایگزین با هم بودند. اما افزایش منابع عرضه نقره نسبت به طلا، موجب بر هم خوردن این نظام شد.

برای مثال دلالان، طلا را از کشورهای سیستم دوفلزی خریداری کرده و با توجه به کمیاب بودن آن در کشور تک فلزی نقره، با قیمت بالاتر به فروش می‌رساندند. سپس با نقره بیشتر می‌توانستند طلای بیشتری خریداری کنند. این امر موجب بر هم خوردن نسبت جایگزینی این دو فلز شد.

در ابتدا پشتوانه پول چاپ شده طلا بود

در اوخر قرن نوزدهم برای رفع این مشکل سیستم پولی تک فلزی طلا جایگزین سیستم‌های قبلی شد. در این دوران پول کاغذی با پشتوانه ۱۰۰ درصدی قابل تبدیل به طلا، رایج گردید و بانک‌های مرکزی موظف بودند به میزان طلایی که در اختیار دارند اسکناس منتشر کنند.

در اواخر قرن نوزدهم پشتوانه پول چاپ شده، طلا بود

اگر کسی پول کشور را به بانک مرکزی تحویل می‌داد در ازای آن باید طلا دریافت می‌کرد. مکانیزم نظام خودگردان طلا توازن مناسبی در اقتصاد کشورها به وجود آورد.

به رابطه بین طلب‌های یک کشور از سایر کشورها با بدهی‌های آن به بقیه کشورها «تراز پرداخت» گفته می‌شود. «کسری تراز پرداخت» یعنی برآیند تجارت خارجی یک کشور با کشورهای دیگر منجر به افزایش بدهی آن شده و برعکس «مازاد تراز پرداخت» یعنی کشور دارای مطالباتی از سایر کشورهاست.

ارزش پول یک کشور چگونه افزایش یا کاهش می‌یابد؟

در شرایط بهبود تراز پرداخت، طلای بیشتری وارد یک کشور می‌شد بنابراین ارزش پول کشور بالا رفته و توان خرید مردم افزایش می‌یافت. تحت این شرایط چون کشور نمی‌توانست به سرعت تولید کالاها را بالا ببرد قیمت‌ها افزایش می‌یافت و ناگزیر کالاهای ارزان‌تر را از خارج وارد می‌کرد.

این یعنی خروج دوباره طلا از کشور و بازگشت توازن به سیستم اقتصادی

اعتبار اقتصادی کشورها پشتوانه پول آن‌هاست

اما به‌دنبال بحران بزرگ دهه ۱۹۳۰ و حوادث بعد از جنگ جهانی، بسیاری از کشورهای اروپایی با کسری تراز پرداخت مواجه شدند.

جبران خسارت‌های جنگ و نیاز شدید آنها به جذب سرمایه موجب رقابت در کاهش ارزش پول کشورها شد. کشورها با کاهش ارزش پول خود خواهان صرفه صادرات نسبت به واردات بودند. پیامد این امر رشد بی‌رویه قیمت‌ها و بی‌ثباتی در اقتصاد جهانی بود. سیستم پایه طلا که بعد از خاتمه جنگ اول جهانی طرفدارانی پیدا کرد، دیگر جواب‌گوی نیازهای جوامع نبود.

در سال ۱۹۴۴ با توجه به قدرت بالای سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا که دو سوم ذخایر طلای جهان را نیز داشت در «برتوون وودز» کشورها در رابطه با تغییر سیستم پولی بین‌المللی به شکل طلا-ارز به توافق رسیدند. در این نظام، دلار بر حسب طلا تعریف شده بود و تمام پول‌های دیگر بر حسب دلار تعریف می‌شد.

رابطه دلار و طلا

آمریکا ارزش دلار را برابر یک سی و پنجم اونس طلا تعیین کرد و اعلام نمود که آمادگی تبدیل هر میزان دلار به طلا را بدون هیچ‌گونه محدودیتی دارد. اما با رشد سریع تجارت بین‌المللی و نیاز کشورها به دلار، بعد از مدتی مشاهده شد میزان دلارهای در دست بانک مرکزی اروپا خیلی بیشتر از طلاهای موجود در آمریکا است!

رابطه دلار و طلا

یعنی آمریکا به اندازه دلارهای موجود دیگر طلا نداشت. از طرفی افزایش پی‌در‌پی بدهی‌های آمریکا در این کشور موجب پیدایش موجی از نااطمینانی شد. سرانجام در سال ۱۹۷۱ به دلیل ادامه کسری تراز پرداخت‌ها، افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی آمریکا، این کشور پیمان برتوون وودز را لغو کرد.

نظام ارزی کشورها از سال 1973 تاکنون

نهایتا از سال ۱۹۷۳ تاکنون نظام نرخ بر اساس تصمیمات مقام‌های دولتی در روابط بین‌المللی تعیین می‌گردد. در این سیستم دیگر خبری از پشتوانه طلا نیست. کشورها نرخ ارز خود را بر اساس تحقق اهداف کلان خود تعیین می‌کنند.

برای مثال وقتی دولت نرخ ارز دلار را از ۲۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان تغییر می‌دهد، این امر هزینه واردات را نسبت به قبل افزایش می‌دهد و در عوض صادرکنندگان سود بیشتری نسبت به قبل دریافت می‌کنند. این یک سیاست تشویقی به منظور افزایش تولید داخلی و رشد اقتصادی است.

سیاست‌ تعیین نرخ ارز | مثال موردی چین

یا یکی از انتقاداتی که همواره در قرن 21 به کشور چین وارد بوده، پایین نگه داشتن دستوری نرخ ارز این کشور است. چین به این دلیل چنین رویه‌ای را اجرا می‌‌کند تا هزینه نیروی کار در این کشور پایین بماند. تحت این شرایط جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای این کشور بسیار راحت‌تر خواهد بود.

نیروی کار ارزان در چین


برای مثال فرض کنید شما یک سرمایه‌گذار بزرگ هستید و قصد تولید کالایی را دارید. در کشور خود به دلیل فقدان تکنولوژی موردنظر یا روابط تجاری ضعیف کشور، قادر به راه‌اندازی این کسب و کار نیستید. ابتدا شما در جست‌وجوی دستگاه و تجهیزات لازم برای این کار خواهید بود؛

پس از پیدا کردن آن با شرکت خارجی وارد مذاکره شده و با قیمت مناسب آن را خریداری می‌کنید. حال نوبت به تامین نیروی کار شما می‌رسد، این همان نقطه‌ای است که سیاستگذاران چینی سال‌ها آن را نشانه‌گیری کرده‌اند.

در بررسی‌های خود متوجه می‌شوید که نیروی کار در چین بسیار ارزان‌تر از اروپا و آمریکا است. بنابراین دستگاه‌های خریداری شده را به آن کشور منتقل کرده و با نیروی کار ارزان، کالای با کیفیتی جهانی و قیمتی رقابتی تولید خواهید کرد.

چرا نرخ ارز چین عادلانه نیست؟


شاید بپرسید این امر چه مشکلی دارد؟ چرا به چین انتقاد می‌شود؟ دلیل امر این است که تراز پرداخت چین بواسطه صادرات فراوان مثبت است، یعنی عملا ارزش پول این کشور بالا است.

اما آن‌ها با پایین آوردن عمدی نرخ ارز هزینه واردات کالاهای دیگر کشورها را افزایش می‌دهند. پس هنگامی که شرکتی قصد انجام صادرات به کشور چین را دارد با مشکل مواجه می‌شود. سپس چین از کانال نیروی کار ارزان همان کالاها را با جذب سرمایه‌گذاران در کشور خود تولید می‌کند، تکنولوژی مورد نظر را در کشور تثبیت می‌کند و ممکن است بازار صادراتی رقبا را از آن‌ها بگیرد. این همان نوع سرقتی است که دونالد ترامپ در سخرانی‌های خود بارها آن را بیان کرده است.

سیستم نرخ ارز ثابت و نرخ ارز شناور

امروزه به‌صورت کلی می‌توان گفت دو نوع سیستم نرخ ارز، تحت عنوان نرخ ارز ثابت و نرخ ارز شناور وجود دارد. کشورها برای انجام مبادلات تجاری خود ارزش پول خود را در مقابل با پول‌های قوی رایج مثل دلار، یورو، پوند و…. تعیین می‌کنند.

در کشورهایی که حجم مبادلات تجاری بالاست و دسترسی زیادی به بازارهای سرمایه جهانی دارند از سیستم نرخ ارز شناور استفاده می‌شود. تحت این شرایط قیمت ارز در بازار و بر اساس عرضه و تقاضای آن تعیین می‌شود. این امر موجب می‌شود تغییر نرخ ارز به‌سرعت اثر خود را در ارزش صادرات و واردات کشور منعکس کند و توازن در اقتصاد کشور حاکم شود.

نرخ ارز ثابت

همچنین در کشورهایی که حجم مبادلات تجاری در سطح پایین‌تری است دولت‌ها به منظور ثبات و بالا بردن سطح اطمینان در تجارت برای افراد جامعه از نرخ ارز دستوری یا ثابت استفاده کنند. به مفهوم ساده برای مثال دولت به فعالان اقتصادی این اطمینان را می‌دهد که تا پایان سال نرخ ارز دلار در انجام مبادلات تجاری ثابت خواهد بود و این موجب بالا رفتن قدرت برنامه‌ریزی آنها خواهد شد

نگارنده: مرتضی زارع

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

خروج از نسخه موبایل