آیا در اقتصادهای پیشرفته، کارآفرینان بزرگ، ابر تولیدکنندگان یا مالکان کسبوکارهای عظیم همگی از ابتدا دارای سرمایهای هنگفت برای شروع فعالیت اقتصادی خود بودهاند؟ در یک کشور و سیستم اقتصادی کارآفرینان و نوابغ زیادی وجود دارند که ایده اولیه قوی دارند اما توان مالی برای اجرای آن ندارند.
راهکار اقتصاد برای این چالش چیست؟
اقتصاد که علم تخصیص بهینه منابع است چه مسیرهایی برای ارتباط کارآفرینان با صاحبان سرمایه مالی تعریف کرده است؟ این مسیرها چگونه منابع مالی ارزشمند را به بهترین شکل ممکن به ایدههای خلاق متصل میکنند؟
در پاسخی کوتاه باید گفت :علم اقتصاد سه بازار مهم برای تامین مالی چنین افرادی در نظر گرفته است: بازار پول، اوراق قرضه و سهام. در این مقاله به زبانی ساده به توضیح این بازارها خواهیم پرداخت.
علم اقتصاد و تامین مالی کارآفرینان
اقتصاد علمی است که برای تخصیص بهینه منابع محدود پا به عرصه زندگی انسان گذاشته است. در این مورد هم وظیفه اقتصاد آن است که سیستمی بوجود آورد تا آنان که شایسته برخورداری از منابع مالی هستند، بتوانند متناسب با فعالیتی که میخواهند آغاز کنند و سودی که نصیب جامعه خواهند کرد، مبلغ مورد نیاز خود را دریافت کنند.
علم اقتصاد و تامین منابع مالی
برای تامین مالی کارآفرینان نوپا یا آنان که سرمایه اولیه کافی برای فعالیت اقتصادی خود ندارند اقتصاد دو بازار مالی مهم یعنی بازار پول (وام) و بازار سرمایه (سهام و اوراق قرضه) را در نظر گرفته است.
بازار پول به زبان ساده
بازار پول همانطور که از اسمش مشخص است محل داد و ستد یا عرضه و تقاضای پول است. عرضه پول یعنی سپرده کردن آن در بانک، و تقاضای پول همان گرفتن وام است. بانکها هم همان واسطههای بازار هستند. عدهای پول خود را به بانک میدهند و انتظار دارند متناسب با تورم، سودی به آنها بپردازد (پول خود را نزد بانک سپرده میکنند و سود سپرده دریافت میکنند).
یعنی شما بهعنوان سپردهگذار انتظار دارید وقتی پول خود را به بانک میدهید، هنگام برداشت آن، ارزش زمانی آن حفظ شده باشد. به زبان ساده اگر الان با پول خود میتوانید دو عدد کفش بخرید، یکسال دیگر هم که میخواهید آن را از بانک تحویل بگیرید، انتظار دارید حداقل بتوان همان قدرت قبلی در خرید (دو عدد کفش) را داشته باشید.

به همین دلیل است که در کشورهایی با تورم بالا بانکها سود بالا میدهند و در کشوری مثل ژاپن با تورم پایین سود بانکی نزدیک به صفر است.
حال این پولها چگونه وارد چرخه تولید اقتصاد می شوند؟ پاسخ این سوال در حقیقت توضیح نحوه کارکرد بانکها است.
بانکها در سیستم اقتصادی چه کار میکنند؟
هر کسی پولی دارد و نمیتواند با آن کار خاصی انجام دهد، چه کم چه زیاد آن را در بانک سپرده میکند. بانک این سرمایههای ریز و درشت را انباشت و یکپارچه میکند. وقتی سرمایههای خرد روی هم جمع میشوند مبالغ هنگفتی در اختیار بانک قرار میگیرد.
حال یک سیستم بانکی کارآمد باید این مبالغ را در اختیار کارآفرینان قرار دهد تا چرخ تولید مملکت را بچرخانند و اشتغال ایجاد کنند.
در ابتدای صف متقاضیان وام، باید کارآفرینانی قرار گیرند که طرح پیشنهادی آنها سود بیشتری نصیب اقتصاد کشور خواهد کرد. بنابراین بانکها طرحهای مختلف را بررسی کرده و طرحهای پربازده را در اولویت تخصیص منابع مالی قرار میدهند.
ممکن است همین وامها موجب شوند بسیاری از بیکاران وارد چرخه تولید و کسب درآمد شوند. بنابراین کارآمدی بانکها نقش بسیار مهمی در سلامت اقتصاد دارد.
بانکها چنان ارزش و اهمیت در اقتصاد دارند که برای مثال حرفهای رئیس بانک مرکزی آمریکا در حد سخنان رئیس جمهوراهمیت دارد و بلافاصله بر روی تمامی بازارها تاثیر میگذارد.
بانکها واسط بین پول، تولید و اشتغال
بانکها باید وامهای ارزشمند را به کسانی بدهند که طرحهای بهتری دارند و مستندات آنها نشان میدهد که سود مناسبی نصیب اقتصاد کشور خواهند کرد.متقاضی وام به لحاظ منطقی توجیه میکند که طرح او چقدر سود خواهد داشت؛ البته سود او بیشتر از بهره وام خواهد بود؛ تا هم پول مردم دوباره به بانک برگردد، هم از سودی که نصیب او شده بخشی برای خودش بردارد و بخشی هم در قالب سود سپرده به مردم بدهد.

بدین ترتیب بانکها عاملی مهم در توسعه تولید و اشتغال کشورها هستند. آنها پول که یک متغیر اسمی است را به تولید و اشتغال (متغیرحقیقی) تبدیل میکنند. در تمامی اقتصادهای پیشرفته سیستم بانکی و بانک مرکزی نقشی تعیینکننده در تصمیمسازی در مورد، اشتغال، بیکاری، تورم و تولید آینده کشورها دارند.
همه اینها را گفتیم تا متوجه شوید بازار پول چیست؟، نقش بانکها چیست؟، اهمیت کارکرد درست بانکها چقدر برای یک سیستم اقتصادی مهم است؟؛
اما یادآور میشویم فساد در بانکها هم بلای جان اقتصاد است. اگر وامهای کمبهره که منابع مالی مهم هستند به جای رسیدن به دست کارآفرینان، در جیب دلالان برود و صرف واردات کالاها یا دلالی در بازار مثل طلا، دلار و خودرو شود پیامدی جز از بین رفتن مشاغل و گرانی بیشتر در مملکت نخواهد داشت.
بازار اوراق قرضه
در ظاهر کلمه پیچیدهای به نظر میرسد ولی مفهومی خیلی ساده دارد. اوراق قرضه یعنی برگههای قرض! به همین سادگی
همیشه مبلغ مورد نیاز بنگاههای اقتصادی و تولیدکنندگان از بانکها تامین نمیشود. در سیستمهای اقتصادی پویا به منظور هدایت سرمایههای سرگردان مردم و خانوارها، به سمت فعالیتهای مولد بازاری تحت عنوان ” اوراق قرضه” تعریف شده است. هدف این بازار حمایت از تولیدکنندگانی است که قصد توسعه فعالیت فعلی خود را دارند و در تامین مالی دچار مشکل هستند.
این بازار هم برای مردم (نسبت به بانک) جذابتر است -چون نرخهای بهره مختلف در آن وجود دارد- هم امکان تامین مالی در هر بازه زمانی (از ماهانه تا سالانه) برای بنگاههای اقتصادی فراهم می کند.

بازار اوراق قرضه چگونه کار میکند؟
در این بازار تولیدکنندگان و شرکتها برگههای قرضه چاپ میکنند و در بازار میفروشند. روی هر برگ قرض، زمان بازپرداخت به همراه مقداری سود ثابت، سود شناور یا ترکیبی از هر دو وجود دارد. این به این معنی است که مثلا وقتی شما اوراق قرضه فلان شرکت را میخرید او در زمان مقرر (ماهانه، سهماهه، ششماهه یا سالانه..) مقدار سود مشخصی که روی آن نوشته به همراه اصل پول شما تحویل خواهد داد. اگر هم سود شناور روی آن نوشته شده باشد شرکت ضمانت میدهد که مطابق با سودی که عاید او میشود به شما نیز سود خواهد داد.

برخی شرکتها هم برای آسودگی خاطر خریدار اوراق قرضه، هم سود ثابت را مینویسند که صرف نظر از سود و زیان باید به خریدار برگرداند، هم سود شناور که برگه قرض را تا حد ممکن برای خریدار جذاب میکند. اگر شرکت سودی بیشتر از میزان نوشته شده روی برگه کسب کند علاوه بر سود ثابت، مقداری نیز اضافتر به شما پرداخت خواهد کرد.
فرق اوراق قرضه با اوراق مشارکت
در نظام اقتصادی کشور ما چیزی تحت عنوان اوراق قرضه وجود ندارد. استدلال آن است که چون این اوراق پس از خرید، میتوانند مجددا خرید و فروش شود و بهرههای متفاوت دارند، با مفهوم بانکداری اسلامی بدون ربا در تعارض است. به جای آن در سیستم اقتصادی ایران، اوراق مشارکت وجود دارد که دقیقا مشخص شده است در چه فعالیتی صرف خواهد شد و سود یکساله آن چقدر خواهد بود؛ همچنین امکان خرید و فروش آن نیز وجود ندارد.
البته نظام اوراق قرضه در اقتصادهای پویا و غولهای بزرگی چون چین، آمریکا و ژاپن، یک سیستم بسیار کارآمد برای تامین مالی کارآفرینان بوده که خروجی آن افزایش تولید و اشتغال بسیاری از مردم است.
بازار واراق قرضه بازاری مهم در توسعه اقتصادهای بزرگ
دولت در این کشورها نظارت دقیق بر شرکتهای منتشرکننده اوراق قرضه دارد، و حتی ضمانتهای مثل طرح توجیهی، بررسی داراییهای آنها، امکان سوددهی آنها در آینده و.. را از آنها دریافت میکند تا پول مردم صرف تولید کشور شود.
تا اینجا مشخص کردیم که یک کارآفرین و نیروی خلاق در اقتصاد میتواند برای پیشبرد طرحهای اولیه خود یا از بانک تامین مالی کند، یا برای توسعه کار فعلی خود اوراق قرضه چاپ کرده و با سودی (مشخص یا شناور) به مردم بفروشد. اما در ادامه به سراغ بازار سهام برویم که یکی دیگر از بازارهای مهم در اقتصاد برای تامین مالی شرکتها و تولیدکنندگان مختلف است.
بازار سهام:
یک بنگاه تولیدی میتواند برای تامین مالی خود اقدام به انتشار سهام کند. همانطور که از اسم آن مشخص است بازار سهام محل دادوستد سهم است. هر سهم قسمت جدا شدهای از مالکیت یک شرکت است. یعنی شرکت با انتشار و فروش سهام، مردم را در بخشی از دارایی خود سهیم میکند.

مفهوم سهام به زبان ساده | دورنمای اقتصاد
هر سهم به معنی واگذاری قسمتی از یک شرکت یا بنگاه اقتصادی به خریدار آن است. بنابراین وقتی شما سهام شرکتی را خریداری میکنید در حقیقت مالکیت بخشی از آن به شما واگذار میشود.
به همین دلیل است که در اخبار میشنوید فردی با خرید 51 درصد سهام فلان شرکت رئیس هیئت مدیره آن شد. زیرا اکنون او بیش از نصف مالکیت آن شرکت یا بنگاه اقتصادی را در اختیار دارد و صاحبنظر اصلی در مسائل پیشرو او خواهد بود.
خرید سهام نوعی سرمایهگذاری است
سهام برای خریداران آن در حقیقت، سرمایهگذاری در آن شرکت است. دیگر مثل اوراق قرضه در هر صورت به شما سودی پرداخت نخواهد شد. این روند حرکتی و سود و زیان شرکت است که تعیین می کند پول شما چه آیندهای خواهد داشت.
- وقتی فردی سهام شرکت مرسدس بنز را خریداری میکند، با سوددهی آن شرکت یا اخبار خوب در مورد آینده آن شرکت، سهام او نیز گرانتر خواهد شد. چون ارزش مرسدس بنز افزایش یافته پس ارزش سهام شما، یا سهم شما از مالکیت آن نیز افزایش یافته است.
- یا اگر سهام تیم فوتبالی را میخرید وقتی تیم نتایج مناسبی نمیگیرد، بهطبع ارزش آینده آن به خطر میافتد، تماشاگران کمتری خواهند آمد، اسپانسر قوی از او حمایت نخواهد کرد و… بنابراین ارزش کلی تیم پایین میآید و سهام آن افت میکند.
فرق اوراق قرضه با سهام
طبق تعاریفی که ذکر آن رفت اکنون تفاوت اوراق قرضه و سهام کاملا مشخص است.
شرکتی که اوراق قرضه منتشر میکند موقتا پول مورد نیاز خود را قرض میکند و پس از مدتی آن را با سود به صاحبان آن بازمیگرداند. پس از آن اوراق قرضه باطل می شود و دیگر ارزشی ندارد.
تفاوت سهام با اوراق قرضه به زبان ساده
اما در مورد سهام قضیه به کلی فرق میکند. شرکت با فروش سهام بخشی از مالکیت خود را به خریداران داده است. صاحبان سهام در حقیقت مالکیت بخشی از شرکت (هرچند ناچیز) را در اختیار دارند.

بنابراین با توجه به شرایط هر شرکت ممکن است سیاست آنها در تامین مالی فرق کند. ممکن است شرکتی نخواهد تحت هیچ شرایطی مالکیت خود را به دیگران واگذار کند، بنابراین به جای سهام اقدام به انتشار اوراق قرضه خواهد کرد.
نگارنده: مرتضی زارع |تحلیلگر اقتصاد