شرایطی را در نظر بگیرید که بهترین نتیجه ممکن برای شما زمانی حاصل میشود که کاری انجام ندهید و در آن موقعیت بهخصوص منفعل بمانید.
شاید تصور کنید کار سادهای است اما جالب است بدانید یکی از خطاهای معمول که جزئی از اصول اقتصاد رفتاری است ” خطای عمل” یا “تعصب عمل” است.
فرد تمایل دارد در مواقعی که نیازی به هیچ واکنشی نیست، هم کاری انجام دهد؛
حتی با اینکه میداند بهتر است این کار را نکند اما نمیتواند خودش را کنترل کند.
از همین مقدمه مشخص است که این فرآیند نوعی خطای شناختی یا به اصطلاح سوگیری شناختی است.
در همین رابطه مقالات جذاب دیگری نیز در مورد خطاهایی که در زندگی روزمره مرتکب میشویم و نمیدانیم چرا آن را انجام میدهیم در دورنمای اقتصاد منتشر شده است.
صفحه اقتصاد رفتاری دورنمای اقتصاد را مطالعه نمایید.
به ادامه مقاله بازگردیم، گاهی اوقات افراد برای به دست آوردن حس کنترل بر موقعیت و از بین بردن سریع یک مشکل، یا نشان دادن اعتماد به نفس خود، انگیزهای برای عمل دارند.
(پت و زکهاوزر، 2000).
چنین رفتارهایی تعصب عمل یا سوگیری عمل نامیده میشود
برای مثال، یک فرد ممکن است یک درمان پزشکی کماعتبار را به جای یک جایگزین بدون درمان انتخاب کند، حتی اگر کارآزماییهای بالینی اثربخشی درمان را تایید نکرده باشند.
مفهوم سوگیری عمل | به زبان ساده
به بیان ساده انگیزه و تمایل ما برای واکنش یا پاسخگویی در موقعیتی خاص، حتی در مواقعی که دلیل محکمی برای این واکنش وجود ندارد (یا شواهد نشان میدهد بهتر است واکنشی نداشته باشیم) خطای عمل نامیده میشود.
این سوگیری شناختی که به صورت خودکار و پیشفرض این کار را میکنیم، خطای عمل یا تعصب به عمل نامیده میشود.
شرایطی که انفعال و بیکار نشستن به نفع ما است اما ترجیح میدهیم کاری کنیم.
مثلا به شما میگویند مدیر پروژه که آمد و راجب موضوع مورد نظر صحبت کرد
بر خلاف نظر شما خواهد بود
ما میدانیم حق با شماست، صحبت نکنید و به هیچ عنوان مخالفت خود را نشان ندهید.
اما حین جلسه به محض بیان نظرات مخالف، شما بهصورت ناخودآگاه با این که میدانید نباید پاسخی دهید، شروع به بحث و مناقشه میکنید.

بعد از آن هر کس میپرسد چرا این کار را کردی؟ میگویید دست خودم نبود نمیدانم چرا؟
یا همانطور که در مقدمه بیان شد، دکتر به مریض میگوید درمان قابل اطمینانی وجود ندارد و نسخهای هست که من آن را پیشنهاد نمیکنم، بهتر است تا اعلام تجویزی معتبر کاری انجام ندهید. اما تحقیقات نشان میدهد اکثر افراد راغبند همان تجویز نامعتبر را انجام دهند تا اینکه کاری انجام ندهند (پت و زکهاوزر، 2000)

تحقیقات نشان داده که اگر دروازهبانان تا لحظه زدن ضربه پنالتی ثابت بمانند به احتمال بیشتری موفق به مهار توپ میشوند. یا توپ وسط میآید یا به یکی از طرفین با فاصله نزدیک میرود که ممکن است بتوان در جهت آن حرکت کرد و آنرا مهار کرد.

اما دروازهبانان با آگاهی از این موضوع اکثرا تمایل دارند هنگام پنالتی حرکتی انجام دهدن و با نهایت توان به سمتی که خودشان تشخیص دادهاند حرکت کنند (بار-الی و همکاران، 2007).
مضرات شخصی
انجام واکنش، دادن پاسخ، همکاری عجولانه، پذیرفتن و… بهطور کلی اولویت دادن به اقدام بر عدم اقدام، بدون دلیل کافی برای تایید آن، میتواند منجر به مدیریت نادرست یک موقعیت شود. این یک پاسخ خودکار است که بر اساس یک تکانه به جای منطق روی میدهد.

از آنجایی که این تصمیمی است که بدون در نظر گرفتن تمام اطلاعات ممکن گرفته میشود، سوگیری اقدام میتواند باعث شود که مسیری با حداقل اثرگذاری طی کنیم، که میتواند نتیجه موقعیت را نیز به خطر بیندازد.
هزینههای کلان خطای عمل!
مثلا در سطح کلان اغلب بودجهای برای فعالیتی در نظر گرفته میشود، جلسهای تشکیل میشود و پر واضح اطلاعات دقیق، کافی و کارشناسانهای برای تصمیمگیری در مورد اقدام موثر وجود ندارد.
در جو حاکم تحت تاثیر جلسه برای اینکه دیگران خواهند گفت: جلسه بدون هیچ اقدامی به پایان رسید؛ یا خود حاضرین تصور میکنند انجام دادن کاری بهتر از انجام ندادن و انفعال است. و همگی با هم به سمت خطای عمل یا سوگیری عمل هجوم میبرند!
پول مملکت را صرف کاری میکنند که تاثیر ناچیزی دارد و جز هرز منابع کاری نمیکند. بسیار مثالهایی هستند که پس از اتمام، کارشناسان و فعالان حوزه میگویند اگر کاری نشده بود خیلی اوضاع بهتر بود!
چرا این اتفاق میافتد ؟ | تعصب عمل بسیار خطرناک است
از کودکی در خانواده، برنامهها، سریالها، کتابها همواره به این موضع تاکید شده است که انسان منفعل و کسی که هیچ کاری در مواقع خاص نمیکند، بیعرضه است، بیغیرت است و… البته نه اینکه این نظریه نادرست است اما کار باید آگاهانه انجام شود.
کاری که از روی بی اطلاعی انجام شود خطای عمل و عواقب بد آن را نصیب ما خواهد کرد
مثلا یک تصادف ساده و کوچک خیابانی بین دو ماشین رخ میدهد. یکی از طرفین شروع به ناسزا گفتن به خانواده دیگری میکند، شخصی که از کودکی غیرت و مردی را در چنین شرایطی مقابله فیزیکی میداند، در ذهن او انفعال یعنی بیغیرتی و کاری نکردن یعنی بیعرضهگی ناگهان، ناخودآگاه درگیر شده و چه بسا اتفاقی بسیار خطرناک و حادثهای جرحی روی دهد.

این فقط یک نمونه از این است که چگونه ما عدم اقدام را اشتباه میدانیم. چنین تصوراتی پیش از توسعه مفهوم سوگیری کنشی، قرنها پیش از آن وجود داشته است.
اگرچه این سوگیری چیز جدیدی نیست، اما نظریه پشت آن به تازگی توسعه یافته است. بنابراین، چیزهای زیادی وجود دارد که ما هنوز به طور کامل در مورد آن نمیدانیم. علیرغم این محدودیتها، محققان شواهدی برای اینکه چه زمینهای باعث سوگیری اقدام میشود، یافتهاند.
این خطا در ضمیر ناخودآگاه ما است
بنابراین در پی مشاهدات و تکرار زیاد این مسئله، خطای عمل در ضمیر ناخودآگاه ما رسوخ کرده و بهصورت پیشفرض در برخی مواقع به ضرر ما وارد عمل شوند.
بسیاری رفتارها انجام دادن کاری هر چند کوچک را تشویق میکند و بیعملی را تنبیه میکند. همچنین نشان داده شده است که افرادی که تجربیات منفی گذشته خود را به دلیل انفعال داشتهاند، بیشتر درگیر سوگیری کنشی گرفتار میشوند.
مثلا زمانی که باید سهام میخریده اقدام نکرده و اکنون برای جبران آن بیعملی حاضر است پرریسکترین سهامهای موجود را معامله کند.
این پشیمانی ما را بسیج میکند تا برای جلوگیری از شکست دیگری اقدام کنیم. متأسفانه، اگر در موقعیتی که در شرایطی که بهترین واکنش این است که هیچ کاری انجام ندهیم، نسبت به اقدام مغرضانه باشیم، این میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
ما اقدام و مشغول ماندن را برابر با بهرهوری میدانیم، کیفیت دیگری که ارزش قابل توجهی به آن میدهیم.
با این حال، عدم اقدام اغلب مولدتر از اقدام است.
تصور کنید در یک بزرگراه در ترافیک سپر به سپر هستید. ممکن است از این واقعیت که با سرعت حلزون در حال حرکت هستید ناامید شوید و در اولین خروجی پیاده شوید تا مسیر دیگری را به مقصد خود طی کنید. این ممکن است حتی بیشتر از ماندن در بزرگراه شلوغ، طول بکشد و باعث شود که شما بنزین بیشتری مصرف کنید.
در حالی که منطق به ما میگوید ماندن در بزرگراه کارآمدتر است، ما احساس میکنیم که پیاده شدن از بزرگراه تصمیم کارآمدتر است. این به این دلیل است که وقتی در ترافیک مینشینیم، احساس میکنیم به جایی نمیرسیم، در حالی که در مسیر دیگر میتوانیم با سرعت معقول رانندگی کنیم.
در اینجا، اقدام عملاً کمتر از تصمیم به ماندن سودآور است، حتی اگر چنین احساسی نداشته باشد.
ویژگیهای شخصی سوگیری عمل
تمایل ما به عمل نیز از نیاز ما به کنترل ناشی میشود. با انجام عمل، احساس میکنیم که در واقع داریم کاری برای پیشبرد خود یا بهبود وضعیت خود انجام میدهیم.
انجام فعالانه کاری به ما این احساس را میدهد که گویی ظرفیت تغییر چیزها را داریم، در حالی که انجام هیچ کاری باعث میشود احساس کنیم تسلیم شدهایم و پذیرفتهایم که هیچ کاری بیش از این نمیتوانیم انجام دهیم.
اساساً عمل باعث میشود نسبت به بی عملی احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم که به عنوان تقویت کننده این رفتار عمل میکند.
علاوه بر این، اعتماد بیش از حد به ارتکاب سوگیری اقدام گره خورده است. در حالی که در برخی موارد، برای بازیابی احساس کنترل خود بر موقعیت، اقدام میکنیم، در برخی دیگر، به این دلیل که احساس میکنیم کنترل قابل توجهی بر نتیجه داریم، اقدام میکنیم.
بازار مالی را در نظر بگیرید، جایی که اعتماد بیش از حد باعث میشود افراد به طور مکرر معامله کنند، زیرا آنها مطمئن هستند که تصمیمات آنها به نتایج سودآوری منجر میشود.

به طور خاص، این معمولاً در موقعیتهای نامشخص رخ میدهد، زمانی که افراد تلاش میکنند پیشبینی کنند کدام سهام افزایش یا کاهش مییابد. اعتماد آنها به توانایی خود در انجام چنین پیش بینیهایی آنها را به عمل تحریک میکند. ((Zeelenberg و همکاران، 2002)،)
چگونه از آن “خطای شناختی عمل یا کنش” اجتناب کنیم
یادگیری برای جلوگیری از سوگیری عمل یک فرآیند طولانی مدت است که شامل مقابله با انگیزهها ریشهای است. مگر اینکه موقعیت نیاز به اقدام فوری داشته باشد، اغلب بهتر است یک گام به عقب بردارید و مزایا و معایب هر پاسخ احتمالی را ارزیابی کنید.
برای اشاره به مثال تصادف دو خودرو، لحظه ای بنشینید و وضعیت خود را منطقی کنید. یک مکث برای فکر کردن به عواقب عمل در مقابل بیعملی میتواند به شما کمک کند.
به یاد داشته باشید، هدف در اینجا حذف کامل عمل به عنوان یک پاسخ نیست. نکته این است که به انفعال به عنوان یک پاسخ احتمالی توجه یکسان داده شود و از توسل خودکار به عمل اجتناب شود. انجام این کار امکان تصمیم گیری موثرتر و نتایج سودآورتر را فراهم میکند و ما را از تله سوگیری عمل دور میکند