نقش پشه (مالاریا) در انتخابات!
هزار سال بعد، مالاریا ضرباتی زد و سپس نهاد رومی دیگری را قدرتمند ساخت:
کلیسای کاتولیک.
پنج تن از پاپها در فاصله سالهای 1492 تا 1623 احتمالا بر اثر این بیماری جان سپردند.
پس از این که پاپ گرگوری پانزدهم به همین دلیل مرد،کاردینالها به رم رفتند تا جانشین وی را انتخاب کنند.
شش نفر از آنان بر اثر مالاریا فوت شدند.
فیامتا روکو، یکی از نویسندگان اکونومیست در توصیف کتاب «درخت اکالیپتوس معجزهآسا» مینویسد که در نهایت، رییس بیمار یک فرقه، یعنی کاردینال سیپیون بورگس، آنقدر از رفتن به خانه ناامید شد که از مصالحه بر سر یک نامزد حمایت کرد صرفا به این دلیل که به نشست محرمانه کاردینالها برای انتخاب پاپ خاتمه دهد.
به این ترتیب، یک پشه به انتخاب پاپ اوربان هشتم کمک کرد.
بعدها در سال 1630، مبلّغان مذهبی ژزوئیت (فرقهای از کاتولیکها) درمانی پیدا کردند. آنان در کوهستانهای پرو فهمیدند که بومیان وقتی از سرما میلرزیدند، پوست درخت گنهگنه را پودر کرده و قورت میدادند.
این مبلّغان به این فکر افتادند که شاید این کار در درمان لرزهای مالاریا نیز موثر باشد که شد.
ماده فعال کنین (جوهر گنهگنه) بود. به زودی مشخص شد که ژزوئیتها به قیمتی قادر به درمان مالاریا هستند. آنان حسودانه از راز خود محافظت میکردند و با استفاده از آن در درمان شاهان و لردهایی که به لطف آنان چشم داشتند، حداکثر استفاده را در تاثیرگذاری بردند.
پشه مالاریا علیه دیکتاتوری پروتوستان
در بریتانیا، مالاریا شاید به دیکتاتوری پروتستانی پایان داده باشد.
اولیور کرامول، مردی که سر از تن شاه چارلز جدا کرد، از سال 1653 تا 1658 به عنوان لرد محافظ حاکمیت را در دست داشت.
احکام پیوریتنی (پاکدینانه، فرقهای از پروتستانهای طرفدار سادهسازی مراسم کلیسایی) وی همان طور که پشهها خون را میمکند، شور زندگی را بلعید.
او تئاترها را تعطیل کرد و آذینبندی کریسمس را ممنوع نمود. وی از کاتولیکها متنفر بود که شاید به همین دلیل هم پیشنهاد «پودر ژزوئیتها» برای درمان مالاریا را رد کرد.
تب او را کشت و نشاط و خوشی بار دیگر قانونی شد.
از کشف درمان مالاریا تا تاثیر آن در توازن قدرت در جنگ جهانی دوم | نقش مالاریا در جنگ جهانی دوم
به مدت چندین قرن هیچگاه پوست درخت گنهگنه کافی وجود نداشت.
با این حال، به تدریج فناوری بهبود یافت و در سال 1820 شیمیدانان فرانسوی پی بردند که چگونه کینین را از گنهگنه استخراج کنند.
در سال 1865 یک بومی کاری کرد تا ارسال دانههای گنهگنه بولیویایی به یک تاجر بریتانیایی برای مدتی مختل شود.
دولت هلند با آنها تماس گرفت و پس از 30 سال متوجه شد که چگونه آنها را در سرزمینی که امروزه اندونزی خوانده میشود، کشت کند.
تا سال 1900 هلندیها سالانه بیش از 5 هزار تن کینین تولید میکردند.
هنگامی که جنگ جهانی دوم به پا شد، آلمانیها به هلند حمله کردند و ذخیره کینین هلند را به دست آوردند.
ژاپنیها نیز به اندونزی حمله کردند و مزارع گنهگنه را در دست گرفتند. به شکلی ناگهانی نیروهای محور (متحدین) 95 درصد کینین دنیا را به دست آوردند.
بررسی تاریخ نشان میدهد پشه مالاریا (ترس از ابتلا به بیماری آن)، نقش مهمی در توزیع حکومتهای استعماری در آفریقا، حتی توزیع قدرت در اروپا داشته است:
چطور مالاریا بشریت را شکل داد؟
بخش اول مقاله را حتما مطالعه کنید
این موضوع برتری نظامی عمدهای به آنها داد. نیروهای ژاپنی چین و مزارع بسیار بزرگتر آنها را که آلوده به پشه بود، با مجهز شدن به قرصهای مالاریا اشغال کردند. (علاوه بر این، آنان بانوان سالمند را به خدمت گرفتند تا پشهبند سربازان خوابیده را جمعوجور کنند.)
نیروهای متفقین حفاظت بسیار کمتری داشتند. مالاریا 60 درصد آنان در جنوب شرقی آسیا را مبتلا کرد.
در شبهجزیره باتان، 80 درصد نیروهای آمریکایی و فیلیپینی هنگام تسلیم شدن به ژاپنیها دچار مالاریا بودند. این ماجرا بزرگترین تسلیم به یک نیروی خارجی در تاریخ آمریکا است.
نیویورک تایمز نوشت که شکست در این نبرد به دلیل نیاز به گلوله نبود، «بلکه ناشی از کمبود قرصهای کینین بود».
تلاش برای ریشهکن کردن مالاریا | توفیق کوتاهمدت شکست بلندمدت!
تقاضا در زمان جنگ رقابتی را برای سرمایهگذاری روی یک کالای جایگزین به راه انداخت.
دانشمندان آلمانی پیش از همه به حل مساله یعنی کلروکین رسیدند. پس از جنگ، کلروکین آنچنان به طور گستردهای به کار گرفته شد که انگلها در مقابل آن مقاوم شدند. رقابت میان علم و تکامل تا امروز هم ادامه دارد.
دوره پس از جنگ شاهد فشار شدیدی برای نابودی پشه آنوفل با استفاده از زدن اسپری ددت (حشرهکش موثری که مراکز کنترل بیماری آمریکا نام «بمب اتمی جهان حشرات» را بر آن نهادند) به سکونتگاههای آن بود.
رواج زدن اسپری باعث از بین رفتن جمعیت پشهها شد. تا سال 1951 مالاریا از سطح ایالات متحده ناپدید شد. تا سال 1964 تعداد موارد ابتلا در هند از 75 میلیون در سال به کمتر از 100 هزار مورد کاهش یافت.
اما ددت اثرات جانبی خودش را داشت. این ماده در محیطزیست پایدار بود و وارد زنجیره غذایی میشد.
در آمریکا پس از این که گاوها علف آلوده به حشرهکش را خوردند، ددت در شیر یافت شد.
پشهها نیز تکامل پیدا کردند و در مقابل این ماده شیمیایی مقاوم شدند.
در سال 1962، ریچل کارسون کتاب «بهار خاموش» را منتشر کرد که در مورد خطرات استفاده از آفتکشها بدون درک آثار بلندمدت آنها بود.
این کار موجب ممنوعیت روی مصرف ددت شد و به آغاز جنبش زیستمحیطی مدرن کمک کرد.
جهان بدون مالاریا چگونه بود؟ | پشهای که تاریخ را بهگونهای دیگر رقم زد
اینکه حدس بزنیم جهان در صورت عدم مالاریا به چه شکلی بود، جالب است.
آیا اگر هانیبال رم را فتح کرده بود، اروپاییان امروزی به زبانهای دیگری مشتق از کارتاژی و لاتین حرف میزدند؟
اگر تجارت برده میان اقیانوسی تا این اندازه سودآور نبود، آیا آمریکا از جنگ داخلی و تبعیض نژادی دوری میکرد؟
اگر ارتش ژاپن مجهز به کینین ملیگرایان چینی را تا این حد مفتضحانه شکست نداده بود، آیا کمونیستهای مائو تسهدونگ قادر به در دست گرفتن قدرت میشدند؟
چنین پرسشهایی بیپاسخ هستند. اما شاید روزی نوع بشر پی ببرد که دنیای بدون مالاریا چگونه خواهد بود.
مرگومیر سالانه بر اثر مالاریا در جهان از سال 2000 تقریبا نصف شده و به حدود 400 هزار نفر رسیده است. کشورهای ثروتمند این بیماری را با زهکشی باتلاقها، اسپری حشرهکشها و خوابیدن در اتاقهای مجهز به تهویه هوا ریشهکن کردهاند.
در آفریقا مالاریا هنوز هم تعداد زیادی از کودکان و بزرگسال بیمار را میکشد و کار کردن را برای آنان دشوارتر میکند.
در کنار این موضوع، مانعی نیز برای مسیر این قاره به سوی رونق ایجاد مینماید.
با این حال، میشود آن را شکست داد. سنگال در برخی از مناطق بر این بیماری پیروز شده است و امیدوار است تا سال 2030 در سراسر کشور آن را از بین ببرد. به رغم اختلالی که کووید-19 در پی داشته، به دلیل پشهبنده، قرصها و فناوری ژنومیک این کار امکانپذیر است.
اگر مسیر کوتاهی را از داکار رانندگی کنید، به منطقهای به نام آبشار مدینا میرسید که گودالهای بزرگی در جادهای آسفالتنشده گندیدهاند.
مالاریا هزاران سال است که در این منطقه تاختوتاز کرده، اما اکنون همه چیز در حال تمام شدن است. بادا نیانگ یک ثروتمند محلی میگوید:
«برادر بزرگتر من از این بیماری مرد. خواهر کوچکتر من هم از آن فوت کرد. من هم تثریبا به همین دلیل به حال مرگ افتادم. اکنون پشهبند داریم و عملا دیگر اینجا چنین چیزی وجود ندارد.»
امیر شاملویی