شماره ثبت در ارشاد: 83160

رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

نقش بازخورد، در مصرف انرژی و آب | نویسنده: یولانده استرنجرز



ترجمه:
سید حسین سجادی‌فر
مدیر دفتر توسعه پایدار، مدیریت مصرف و مطالعات اجتماعی آب و فاضلاب استان تهران
مجید رامشینی
کارشناس مطالعات و بررسی های اجتماعی آب و فاضلاب استان تهران


تابستان 1401 
نقش بازخورد، در مصرف انرژی و آب
(روزمرگی‌های قابل مذاکره)
یولانده استرنجرز


چکیده:

تا به حال آزمایشات و ارزیابی‌های بازخورد مصرف انرژی و آب بر این فهم استوار بوده‌اند که مصرف فرآیندی است که در آن تصمیم‌گیری به صورت منطقی و فردی گرفته می‌شود.

در این مقاله به سراغ دو راه‌حل جایگزین در مفهوم‌سازی مصرف می‌رویم تا نقش بازخوردگرفتن از مصرف از طریق نمایش‌گرهای خانگی (IHD) و اثربخشی آن‌ها را بهتر درک کنیم.

در رویکرد اول به این می‌پردازیم که چگونه مصرف توسط سیستم‌های فنی-اجتماعی تامین انرژی و آب میانجی‌گری می‌شود و در رویکرد دوم مصرف را به عنوان بخشی از اقدامات اجتماعی مانند شست‌وشو، غذا خوردن و گرم‌کردن در نظر می‌گیریم.

در واقع این مفهوم‌سازی‌ها برای تجزیه و تحلیل مجموعه داده‌های کیفی حاصل از مصاحبه‌ها و تورها با 28 خانواده استرالیایی است که در سه برنامه جداگانه بازخورد IHD شرکت کرده‌اند.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که IHDها ابزارهای مهمی در تصویرسازی هستند که سیستم‌های غیرقابل مشاهده تامین انرژی و آب را درمعرض دید قرار می‌دهند.

IHDها می‌توانند در مرتبط‌ترکردن سیستم‌های اجتماعی-فنی تامین انرژی و آب به زندگی روزمره خانوارها و در پرسش و بحث درباره شیوه‌های غیرقابل مذاکره نقش داشته باشند.

این امر مستلزم تغییر جایگاه، نقش‌ها و مسئولیت‌های ارائه‌دهندگان منابع و مصرف‌کنندگان است. IHD به عنوان یک میانجی با قابلیت گسترش در داخل و خارج از خانه، بستری منحصربه‌فرد برای نیل به این اهداف را فراهم می‌کند.


بیان مساله


در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، منابع محدود انرژی و آب با فشار ناشی از افزایش غیرقابل پیش‌بینی مصرف خانگی روبه‌رو است.

چنین تغییراتی در مصرف منجر به مشکلات متعدد اقتصادی و محیطی مانند پیک تقاضای برق، تغییرات اقلیمی و کمبود آب به صورت گسترده شده است.

در مواجهه با چنین چالش‌هایی، شرکت‌ها و دولت‌ها شروع به عقب نشینی از مدل «عرضه و تقاضا» نموده‌اند که به‌طور سنتی بر بخش‌های انرژی و آب تسلط دارد که در آن مدل، منابع، لوله‌ها، سیم‌ها و زیرساخت‌های اضافی برای پاسخگویی به مصرف رو به افزایش توسط مهندسان فراهم می‌گردد.

تامین‌کنندگان منابع نیز به وسیله استراتژی‌هایی چون سیستم‌های مجهز به بازخورد (IHDها و کنتورهای هوشمند) در حال مدیریت تقاضا هستند. اعتماد گسترده به اثربخشی IHD برای کاهش یا تغییر مصرف خانوارها، دولت‌مردان چندین کشور توسعه‌یافته را بر آن داشته است تا نصب این دستگاه‌ها را در سطح ملی توصیه کنند.


بررسی بازخورد مصرف نشان می‌دهد که این استراتژی به دلایلی که اغلب نامشخص است، نرخ موفقیت (و شکست) گسترده‌ای بین 0 تا 20 درصد دارد.

ارزیابی‌های زیادی از پروژه‌های بازخورد انجام شده است که نشان می‌دهد این پروژه‌ها بر همان مفروضات بنیادینی بنا شده‌اند که معرف توسعه آن‌هاست به این معنی که وقتی اطلاعات «درست» در مورد هزینه‌ها و منافع مصرف در اختیار افراد قرار می‌گیرد، انتخاب‌های منطقی و مستقلی انجام می‌دهند که منجر به استفاده کارآمدتر از منابع می‌شود.

بنابراین اکثر ارزیابی‌ها بر ارائه، فرمت و نوع بازخورد ارائه‌شده و کاهش تقاضا متمرکز شده‌اند.

در نتیجه، راه‌هایی را برای بهبود کیفیت، کمیت و نشان دادن بازخورد ارائه می‌کنند که خانواده‌ها را آگاه‌تر و بهتر درگیر موضوع کند.


در پذیرش این مفروضات، تعدادی سوال در مورد نحوه استفاده خانوارها از بازخورد مصرف در زندگی روزمره خود باقی می‌ماند.

به‌ویژه، برنامه‌های بازخورد و ارزیابی‌های کنونی، حجم وسیعی از پژوهش‌های اجتماعی، فرهنگی و فنی-اجتماعی و روش‌های پیچیده‌ای را که مردم از آن طریق به طور واقعی به مصرف انرژی و آب می‌پردازند و اغلب با نظریه‌های کنش عقلایی یا انتخاب مصرف‌کننده توجیه نمی‌شوند را نادیده می‌گیرند.

با در نظر گرفتن این درک به عنوان یک نقطه شروع جایگزین، ممکن است بخواهیم نه تنها بررسی کنیم که چگونه می‌توان بازخورد گرفتن از انرژی و آب به عنوان یک ابزار تصمیم‌گیری و افزایش آگاهی را بهبود بخشید، بلکه چگونه تلاقی آن با زندگی روزمره موجب تغییر بالقوه مسیر آن می‌شود.


در حالی که برخی از مطالعات اخیر سعی نموده‌اند بازخورد مصرف را در این راستا چارچوب‌بندی کنند، یا حداقل به مکان‌های مصرف و شیوه‌هایی که در آن تخطی رخ می‌دهد اشاره کنند، هنوز شکاف‌های قابل‌توجهی در درک ما از نحوه استفاده خانوارها از بازخورد مصرف وجود دارد، جایی که افراد مسیر زندگی روزمره خود را با اعمال و روال‌هایی چون حمام کردن، شست‌وشو، گرمایش و سرمایش طی می‌کنند.

با توجه به این‌که این شیوه‌ها اغلب به سمت استفاده از منابع گران‌تر و آسیب‌رسان به محیط‌زیست سوق پیدا نموده‌اند، در نتیجه افزایش کارآیی و کاهش مصرف به‌دست‌آمده از طریق استراتژی‌های مدیریت تقاضا مانند بازخورد IHD را خنثی می‌کنند.

با هشدارهایی که دانشمندان از تغییرات اقلیمی و خطرات ناشی از انتشار گازهای گل‌خانه‌ای می‌دهند و با ظهور مقیاس بالای کنتورهای هوشمند به همراه IHDها در سطح بین‌المللی، نیاز حیاتی برای فهم بهتر اثربخشی بازخوردها و چگونگی ارتقای آن همراه با مفهوم‌سازی مصرف به صورت گسترده‌تر وجود دارد.


این مقاله با تمرکز بر دو فهم مرتبط از مصرف که در ارزیابی‌ها و برنامه‌های بازخورد IHD نادیده انگاشته شده‌اند به دنبال نیل به هدف یاد شده از طریق تجزیه و تحلیل مجموعه داده‌های برگرفته از 28 خانواده شرکت کننده در سه پروژه مجزا است.

مفهوم‌سازی نخست بر این متمرکز است که چگونه مصرف توسط سیستم‌های فنی-اجتماعی و فن‌آوری‌ها و زیرساخت‌های مرتبط، نقش میانجی‌گری به خود می‌گیرد.

در این زمینه، IHDها به عنوان بخشی از یک سیستم انرژی یا آب در نظر گرفته می‌شوند تا جریان نامرئی انرژی و آب در لوله‌ها، سیم‌ها، شیرها، و پریزهای برق را برجسته نمایند.

این مقاله نشان می‌دهد که چگونه آشکارسازی قادر است هم آگاهی از جریان مصرف در خانه را افزایش دهد و هم مسئولیت مدیریت انرژی و آب را بر عهده خانوارها بگذارد.


در مرحله دوم، این مقاله مصرف را به عنوان بخشی از اقدامات و روال‌های اجتماعی می‌پندارد. از این زاویه نگاه، مصرف، لحظه‌ای است در هر کنش نه اقدامی به خودی خود. همچنین این نکته مورد بررسی قرار می‌گیرد که چگونه بازخورد IHD در نقطه تلاقی ملاحظات خانوارها در مورد اقدامات و انتظارات قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره قرار می‌گیرد.

تجزیه و تحلیل‌ها نشان می‌دهند که افراد بین فهم جدید خود از جریان انرژی و آب با اقدامات قابل مذاکره پیوند برقرار می‌کنند در حالی که سایر فعالیت‌های غیرقابل مذاکره پنهان و نادیده می‌مانند.

با عدم موفقیت در جا انداختن این درک و فهم‌ها از مصرف، این مقاله هشدار می‌دهد که بازخورد IHD اثر کمی در به چالش کشیدن انتظارات و تمایلات متغیر برای زندگی متناسب با منابع محدود دارد و به طور بالقوه صرفه‌جویی حاصل از این استراتژی مدیریت تقاضا را نفی می‌کند. در پایان نیز پیشنهاداتی برای استفاده‌های جایگزین بازخورد IHD برمبنای فهم جدید از مصرف ارائه می‌شود.


اثربخشی محدود بازخورد مصرف


ارائه بلادرنگ بازخورد مصرف آب و انرژی برای خانواده‌ها به عنوان یکی از فواید کلیدی کنتورهای هوشمند توسط دولت‌ها در نظر گرفته شده است.

بازخورد مصرف IHD به طور کلی با ویژگی‌هایی چون واحدها (کیلووات ساعت یا لیتر)، انتشار گازهای گل‌خانه‌ای و هزینه منابع در مقیاس‌های زمانی مختلف (آنی، ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه و غیره) مشخص می‌شود.

یک دستگاه سنجش هوشمند، یا یک دستگاه ارتباطی متصل به یک دستگاه غیرهوشمند، که معمولا می‌تواند در هر نقطه از خانه نصب شود، اطلاعات را به IHD ارسال می‌کند. مدیران منابع فرض می‌کنند که با ارائه اطلاعات دقیق به خانوارها در مورد مصرف انرژی و آب و هزینه‌ها و اثرات آن، مشتریان می‌توانند مصرف انرژی و انتشار گازهای گل‌خانه‌ای را بهتر مدیریت کنند و انتخاب‌های آگاهانه‌ای داشته باشند.

بنابراین بازخورد مصرف مبتنی بر درک غالبی است که از رشته‌های اقتصاد و روان‌شناسی سرچشمه می‌گیرد. در این درک غالب، مصرف حاصل تجزیه و تحلیل هزینه-فایده خُرد و ترجیحات شخصی افراد در زندگی روزمره است.

فرض اساسی این است که اگر مردم از آسیبی که به محیط زیست وارد می‌کنند و مزایای یک رویکرد جایگزین مطلع شوند، می‌توانند تغییر کنند و تغییر خواهند کرد. بنابراین نقش بازخورد IHD افزایش آگاهی از هزینه‌های مصرف به منظور تشویق بهره‌وری بیشتر منابع در خانه است.


طیف گسترده‌ای از تحقیقات در مورد تاثیر بازخورد مصرف نشان می‌دهد که این استراتژی موفقیت‌هایی داشته است. برخی بررسی‌ها و آزمایشات نشان داده‌اند که این استراتژی می‌تواند مصرف انرژی را بین 5 تا 15 درصد کاهش دهد.

برخی دیگر از مطالعات که به طور ویژه بر ارزیابی بازخورد IHD متمرکز بوده‌اند خبر از کاهش 0 تا 20 درصدی مصرف می‌دهند.

علاوه بر این، چندین مطالعه هشدار داده‌اند که کاهش همیشه پایدار نیست یا احتمالا در طول زمان افول می‌کند. در شرایطی که تحقیقات در زمینه بازخورد آب کمتر رواج دارد، یک آزمایش در مقیاس کوچک نشان داد که IHDهایی که مصرف آب، گاز و برق خانگی در ملبورن را به صورت شخصی‌سازی شده نمایش می‌دهند علاوه بر 17 درصد کاهش به دست آمده ناشی از محدودیت‌های اعمالی بر مصرف آب، 5 درصد دیگر نیز بر کاهش مصرف تاثیرگذار بوده اند.

بنابراین واضح است که ارائه بازخورد مصرف می‌تواند موجب صرفه‌جویی در منابع در خانه‌ها شود اما درجه وسیعی از تنوع در اثربخشی وجود دارد که به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است.


اثربخشی محدود بازخورد مصرف


یکی از دلایلی که چرا چنین تنوعی ممکن است وجود داشته باشد، و چرا هنوز به اندازه کافی درک نشده است، این است که ارزیابی برنامه‌های بازخورد اغلب از همان مفروضات مورد استفاده برای توسعه این استراتژی‌ها استفاده و آن مفروضات را تقویت می‌کند.

به عنوان مثال، در ارزیابی استراتژی‌های مدیریت تقاضا با استفاده از اندازه‌گیری هوشمند در استرالیا، سوالات نظرسنجی و گروه کانونی بر روی شناسایی «محرک‌ها و موانع» که برای مصرف‌کنندگان جذاب هستند متمرکز بود مانند قیمت، صرفه‌جویی در منابع بالقوه، در دسترس بودن زمان، نگرش‌ها و باورها.

هدف از پژوهش، شناسایی «پذیرش بالقوه مصرف‌کننده»، «نیازهای اطلاعاتی» و «مزایای درک شده» افراد بود. از مصرف‌کنندگان پرسیده شد که آیا رضایت دارند یا مایل هستند در تعدادی از برنامه‌های مدیریت تقاضا شرکت کنند و تشویق شدند تا در چگونگی تاثیر این برنامه‌ها بر سبک زندگی‌شان تامل کنند.

بنابراین، خانواده‌ها نه به عنوان بخشی از یک واحد اجتماعی، جامعه وسیع‌تر، گروه فرهنگی یا سیستم اجتماعی-فنی بلکه به ‌عنوان مجموعه‌ای از افراد در نظر گرفته شدند. علاوه بر این، «نیازها» و «ترجیحات» موجود آن‌ها به عنوان ضرورت‌های غیرقابل مذاکره و بدیهی در نظر گرفته شد.


نتیجه حاصل از این گزارش و مفروضات آن نشان داد که شکاف آشکاری بین باورهای مصرف‌کننده در مورد مسئولیت فردی برای صرفه‌جویی در انرژی و رفتار مصرف روزانه وجود دارد.

این شکاف معمولا به عنوان شکاف بین ارزش و عمل یا شکاف بین نیات و رفتار شناخته می‌شود. این امر موجب شکل‌گیری لایه‌ای از رمز و راز و سردرگمی در مورد افراد و مصرف آن‌ها می‌شود، در نتیجه استراتژی‌های غالب به سمت ارائه پاداش‌ها و مشوق‌های پولی به عنوان اجزای ضروری رویکردهای مدیریت تقاضای موفق سوق پیدا می‌کنند.

مدیران در چارچوب این مفهوم فردگرایانه مصرف، اغلب به این نتیجه می‌رسند که IHDها برای افزایش اثربخشی خود باید جذاب‌تر باشند. بنابراین، بهبود رابط‌های کاربری و اطلاعات در دستور کار قرار می‌گیرد.


با این حال، ممکن است توضیحات دیگری برای این تنوع وجود داشته باشد که شامل شکاف بین نیات و رفتار نیست. یکی از آن‌ها شامل نقش سیستم‌های فنی-اجتماعی تامین انرژی و آب است که به گونه‌ای طراحی شده‌اند تا مصرف‌کنندگان فراموش کنند انرژی و آب آن‌ها از کجا می‌آید و به کجا می‌رود.

از طریق توسعه سیستم‌های گسترده مرکزی، مدیریت انرژی و آب به تامین‌کنندگان یعنی دولت‌ها و شرکت‌های آب و برق واگذار شده است.

با توجه به این‌که نقش شرکت‌های آب و برق به طور سنتی ساخت و تامین هر آن‌چه از آن‌ها خواسته می‌شود است، جای تعجب نیست که خانوارها به عنوان مصرف‌کننده، همچنان انتظار این سطح از خدمات را داشته باشند. سیم‌ها و لوله‌های نامرئی درباره نقش‌ها و مسئولیت‌های تامین منابع به ما این گونه القا می‌کنند که مدیریت منابع به طور قاطعانه به مدیران و تامین‌کنندگان در مقیاس بزرگ واگذار شده است.


به عنوان مثال، وقتی سوئیچ برق را روشن می‌کنیم یا شیر آب را باز می‌کنیم، به طور غیرمستقیم ترغیب می‌شویم که فراموش کنیم این سرویس چگونه به ما ارائه می‌شود یا چه اثراتی ممکن است داشته باشد.

در برخورد با خانوارها به گونه‌ای جدا از این زمینه اجتماعی-فنی، طراحان و ارزیابان برنامه‌های بازخورد IHD، در تشخیص این نکته عاجزند که مفهوم پذیرش و عدم پذیرش ساکنین ممکن است در واقع توسط خود سیستم القا شود.

بنابراین استراتژی‌های مدیریت تقاضا که در تلاشند تا افراد را با تقاضای خود درگیر کنند، با نقش تثبیت‌شده شرکت‌های آب و برق به‌عنوان تامین‌کنندگان تقاضای بی‌چون‌ و چرا در تضاد است.

وقتی از این زاویه به مساله نگاه کنیم، می‌توانیم ببینیم که چگونه بازخورد مصرف ممکن است در حال رقابت با سایر اشکال بازخورد موجود در سیستم‌های فنی-اجتماعی که کمتر نمایان است باشد.


توضیح دیگری که برای تغییرپذیری در برنامه‌های بازخورد IHD وجود دارد این است که طراحان این برنامه‌ها تصور می‌کنند که برخی از اقدامات از ابتدا نیازهای غیرقابل مذاکره هستند و یا به عبارتی مهم‌تر این نیازها ثابت هستند.

بنابراین اجرای برنامه‌ها با تاکید صریح بر اهمیت این موضوع شروع می‌شود که برنامه‌ها می‌بایست «به نحوی اجرا شود که از تاثیرات قابل توجه بر آسایش و سبک زندگی خانواده‌ها اجتناب کند».

به خانوارها توصیه می‌شود که وسایل غیرضروری یا بلااستفاده مانند چراغ‌ها و تلویزیون را خاموش کنند یا با نصب لامپ‌ها یا سردوش‌های کم‌مصرف، تغییراتی در کارآیی لوازم خانگی ایجاد کنند تا باعث صرفه‌جویی در مصرف انرژی یا آب شوند.

به این ترتیب در مصرف انرژی و آب صرفه‌جویی‌های اندکی حاصل می‌شود چرا که در این رویکرد نیازی به تغییرات اساسی در نحوه زندگی مردم نیست.

با وجود تمایل به کاهش و به حداقل رساندن تقاضای خانوارها، رسالت اصلی، برآوردن نیازهای غیرقابل مذاکره مصرف‌کننده است. بنابراین استراتژی‌های بازخورد IHD به دنبال حفظ و نگهداری سیستم‌های موجود تامین انرژی و آب و در نتیجه شیوه‌های فعلی زندگی است.

اما مشکل این رویکرد این است که آن‌چه ما غیرقابل مذاکره می‌دانیم دائما در حال تغییر است. شوو (2003) نشان داد که چگونه انتظارات از آسایش و پاکیزگی در قرن‌های اخیر در معرض اَشکال مختلف استانداردسازی (آن‌چه «عادی» محسوب می‌شود) و تشدید (افزایش تقاضا) قرار گرفته است.

به عنوان مثال، تهویه مطبوع در حال حاضر از یک وسیله لوکس به وسیله‌ای ضروری مبدل شده است، زیرا گرمایش و سرمایش مرکزی امری است عادی شده و ویژگی‌های طراحی حرارتی غیرمرکزی در توسعه‌ مسکن در حال حذف است تا سیستم‌های مرکزی را مقرون به صرفه‌تر کند.

تغییرات قابل توجه در آن‌چه ما غیرقابل مذاکره می‌دانیم می‌تواند منجر به کاهش مزایای به‌دست‌آمده از طریق برنامه‌های بازخورد IHD به مرور زمان شود.


این مفهوم‌سازی‌ها علاوه بر برجسته‌کردن فهم ما از اثربخشی محدود بازخورد مصرف، چندین سؤال مهم را در مورد چگونگی تاثیر IHD با زندگی روزمره مطرح می‌کنند.

نخست، مشخص نیست که چگونه بازخورد IHD مسئولیت‌ها و نقش‌های تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان را در این سیستم مرکزی بزرگ با جریان نامرئی انرژی و آب تعبیه شده در خانه‌ها، تشدید یا تضعیف می‌کند. دوم این‌که، ما هنوز نمی‌دانیم که آیا بازخورد تاثیری بر آن‌چه خانوارها غیرقابل مذاکره می‌دانند دارد یا می‌تواند داشته باشد یا این‌که چگونه خانوارها از بازخورد برای شیوه‌های مصرف روزانه‌شان استفاده می‌کنند.

در پاسخ به مسایل ذکر شده این مقاله سه برنامه بازخورد IHD در استرالیا را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.


روش تحقیق


این مقاله بر اساس روش تحقیق کیفی با 28 خانواده استرالیایی (9 خانواده از ویکتوریا، 12 خانواده از نیو ساوت ولز و 12 خانواده از کوئینزلند) انجام شده است. در مرحله اول تا جای ممکن همه اعضای خانواده (حتا بچه‌ها) در خانه خودشان مصاحبه شدند.

در پایان مصاحبه، شرکت‌کنندگان، محقق را به یک تور خانگی بردند که طی آن سوالات بیشتری از آن‌ها در مورد فعالیت‌های خانگی پرسیده شد و در آن عکس‌هایی از وسایل، زیرساخت‌ها و تایید یا تناقضات شیوه‌های گزارش‌شده ثبت شد تا سوگیری اقدامات گزارش‌شده کاهش یابد.

مدت زمان بازدید بین یک تا دوساعت به طول انجامید و مصاحبه‌ها با نرم افزار NVivo کدگذاری گردید.
طیف گسترده‌ای از انواع خانواده از سه گروه تحقیقاتی مختلف (RGs) که در حال استفاده از IHDها بودند انتخاب شدند. این گروه‌ها عبارت بودند از:


• برنامه آزمایشی EcoPioneer (SEW) South East Water در ویکتوریا.
• توسعه مسکن Currumbin EcoVillage در کوئینزلند
• EnergyAustralia’s Dynamic Peak Pricing در نیو ساوت ولز.


خانواده‌ها با استفاده از طیف وسیعی از ابزارها، از جمله تماس شخصی، ایمیل و نامه، و همچنین روش گلوله برفی از طریق فعالیت‌های تحقیقاتی با خانواده‌ها انتخاب شدند. در سراسر این مقاله، خانواده‌ها به‌طور ناشناس با کدهایی چون RG (EcoPioneer، EcoVillage یا DPP) شناسایی می‌شوند.


سه گروه تحقیق از اشکال مختلف بازخورد IHD برای دوره‌های زمانی مختلف (بین دو ماه تا دو سال) استفاده کردند. نمونه‌ای از یک IHD واقع در داخل یک خانه در شکل 1 ارائه شده است. در حالی که این مقاله بر ویژگی‌های این بازخورد و اطلاعات ارائه شده متمرکز نیست، تفاوت‌های متعددی بین آزمایشات وجود دارد که شایسته توضیح هستند.

شکل 1: نمونه‌ای از یک IHD در یک خانواده EcoPion

نمونه‌ای از یک IHD در یک خانواده EcoPion


همه IHDها بازخورد مصرف برق و اطلاعات قبض آن را نمایش می‌دادند. برخلاف شرکت‌کنندگان گروه‌های EcoPioneer و DPP، که داوطلبانه بخشی از یک آزمایش رایگان بودند، ساکنان EcoVillage طبق قرارداد موظف به خرید و نصب IHD خود بودند. این دستگاه دارای تعدادی ویژگی بازخورد اضافی از جمله روشنایی، پمپاژ آب، انرژی خورشیدی و تولید انرژی، مصرف آب باران، استفاده از آب بازیافتی، سطح آب در مخازن آب آشامیدنی، دمای اتاق، شرایط آب و هوایی در فضای باز و دمای آب گرم بود.

هدف این تحقیق درک شیوه‌های دست‌یابی به آسایش و تمیزی در شرایط فعلی و در شرایط در حال تغییر، به ویژه در پاسخ به بازخورد مصرف IHD بود. این شیوه‌ها به این دلیل انتخاب شدند که نشان‌دهنده اکثریت مصرف انرژی و آب در خانواده‌های استرالیایی و نمونه‌های خوبی از موارد غیرقابل مذاکره هستند بدین جهت معنا و اهمیت آن‌ها کاملا بدیهی تلقی می‌شود. آن‌چه در ادامه می‌آید تحلیلی است از جریان‌های نامرئی انرژی و آب به عنوان زیربنا، انتقال مسئولیت (از ارائه‌دهندگان به مصرف‌کنندگان)، و تمایز بین آن‌چه که خانواده‌ها آن را قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره می‌دانند.


به تصویرکشیدن جریان‌های مصرف انرژی و آب


برخی از محققان در مورد قطع ارتباط بین خانواده‌ها و مصرفشان معتقدند:


«جداسازی فضای خانگی از مناظر بیرونی و وسیع‌تر موجب انتقال آب به صورت نامرئی به خانه‌های شخصی شده است. در این ساختار چیزی برای نشان دادن رابطه بین جریان آب لوله‌کشی و رویدادهای اجتماعی، اقتصادی یا زیست‌محیطی خارجی باقی نمانده است. آب مورد نیاز برای خانه‌ها بدون آگاهی از محل تامین آب، نحوه تامین، حسابرسی و گاهی به صورت جداگانه اندازه‌گیری می‌شوند و تعداد کمی از مردم به اندازه کافی در مدیریت مناظر بیرونی مشارکت دارند تا شاهد تخریب محیط زیست به دلیل استفاده بیش از حد از منابع آب باشند. بنابراین یک قطع ارتباط فیزیکی و ادراکی اما حیاتی بین مصرف خانگی آب و پیامدهای اکولوژیکی آن وجود دارد.»
سوفولیس (2005) نشان داده است که چگونه فن‌آوری‌ها و زیرساخت‌های آب مانند دوش‌ها و ماشین‌های لباس‌شویی، دستگاه‌هایی کاربرپسند اما غیردوستدار محیط زیست هستند که برای استفاده و هدر دادن آب طراحی شده‌اند، نه برای حفظ، بازیابی و استفاده مجدد از آن. سیاست‌ها و برنامه‌های بسیاری برای غلبه بر این موانع سعی نموده‌اند تا جریان‌های نامرئی انرژی و آب ورودی و خروجی به خانه‌ها را آشکار و مرئی کنند. اقدام به جمع‌آوری آب یکی از ابزارهایی است که با این قطع ارتباط مقابله می‌کند. این امر شامل جمع‌آوری یا جمع‌آوری مجدد آب از طریق ظروف، سطل و بشکه است. برخی چنین اظهار داشته‌اند که:


« با وجود این‌که این کوچک‌ترین دستگاه است من از آن برای ذخیره آب برای آبیاری باغ استفاده می‌کنم، شاید تعجب کنید که از آن هشت سطل پر از آب می‌گیرم! »


در بخش انرژی، مدیران تقاضا خلاقیت‌هایی را در کمک به خانواده‌ها برای تجسم جریان‌های پنهان انرژی با استفاده از تکنیک‌هایی مانند کمپین بالون سیاه ویکتوریا (ویکتوریای پایدار ، 2009) به خرج داده‌اند، که در آن گازهای گل‌خانه‌ای نامرئی ساطع شده از لوازم خانگی به صورت بالن سیاه به نمایش در می‌آمد. در این بستر IHDها نیز به عنوان یک وسیله میانجی بین واحدهای پنهان انرژی و آب و مصرف منابع در داخل خانه قرار گرفتند. شفاف‌سازی این جریان‌ها از طریق IHD، برخی از خانوارها را در مورد میزان مصرف آب در روز شوکه کرد (EcoPioneer, 2). روزهایی که از ماشین لباس‌شویی استفاده شده است در مقایسه با سایر روزها تفاوت معناداری دارد (EcoPioneer, 8). این امر به ویژه در مورد آب صدق می‌کند، زیرا خانواده‌ها می‌توانند به راحتی واحد لیتر نمایش داده شده در IHD خود را از طریق تشابه با سطل‌ها و بطری‌ها تجسم کنند.


شماره 10 از گروه EcoVillage اظهار می‌دارد: « وقتی می‌بینم روی سطل‌ها نوشته سده 140 لیتر و به این فکر می‌کنم که همه این میزان مصرف می‌کنند به نظرم احمقانه می‌آید. وقتی عدد 80 را می‌بینم فکر می‌کنم چگونه می‌توانم آن را توجیه کنم؟ عدد چهل – این چهار سطل بزرگ آب در هر روز است!»


به طور مشابه، نشانه‌ها (روی نمودارها)، چراغ‌های چشمک زن یا صداهایی که از IHD منتشر می‌شوند، به خانوارها در مورد جریان انرژی در خانه‌شان هشدار می‌دهند. شماره 1 از گروه EcoPioneer می‌گوید: «این [تهویه مطبوع] آن (IHD) را دیوانه می‌کند!». در تعدادی از موارد، این تصویرسازی بهبودیافته، خانواده‌ها را تشویق می‌کرد تا تغییرات کوچکی در کارهای روزمره خود انجام دهند، مانند تغییر آب گرم به سرد در لباس‌شویی.

شماره 14 از گروه EcoVillage بیان می‌دارد:


«من قبلا برای از بین بردن میکروب‌ها و باکتری‌ها لباس‌ها را با آب گرم می‌شستم که احمقانه است زیرا اگر آن را در آفتاب قرار دهید همان کار را برای شما انجام می‌دهد …. من لباس تمیز را دوست دارم وقتی آن‌ها را می‌شویم. و فکر می‌کنم بزرگ شدن در بریتانیا فقط این را به من القا کرده است، اما اکنون از زمانی که علائم و نشانه‌ها را دیدم، آن را تغییر داده‌ام.»


با این حال، درست است که هشدارهای IHD این صاحب خانه را بر آن داشت تا در تفکر به جامانده از گذشته تاریخی یعنی استفاده از آب گرم برای داشتن لباس‌های تمیز، که قبل از ظهور ماشین لباس‌شویی ضروری تلقی می‌شد، تجدید نظر کند ولی در مورد زیر سوال بردن مقدار و نحوه شست‌وشو چیزی نیاموخته است. به همین ترتیب خانوارهایی که وظیفه جمع‌آوری آب را با استفاده از سطل‌ها در حمام یا لباس‌شویی برعهده داشتند، نمی‌پرسیدند چرا یا چگونه دوش بگیرند و/یا شست‌وشوی خود را انجام دهند. در هر دو مورد، درک و فهم از بو، عرق و بهداشت، غیرقابل مذاکره باقی ماند همان‌طور که فن‌آوری و زیرساخت‌های مورد نیاز برای پاکیزگی بدن و لباس ماند.


تنظیم مجدد مسئولیت‌ها برای مصرف از طریق بازخورد چراغ راهنمایی


چراغ راهنمایی با چراغ‌های سبز=کم، زرد=متوسط و قرمز=زیاد میزان مصرف برق را برای خانوارهای شرکت‌کننده در برنامه آزمایشی EcoPioneer نشان می‌داد (مطابق با شکل 2).

چراغ‌های راهنمایی» سبز و داده‌های مصرف قابل مشاهده در IDH

شکل 2: «چراغ‌های راهنمایی» سبز و داده‌های مصرف قابل مشاهده در IHD

خانواده‌های شرکت کننده در آزمایش DPP نیز با دستگاه بازخورد چراغ راهنمای مصرف برق تجهیز شدند که علائم بدین صورت تعریف شد:
• سبز= خارج از پیک مصرف
• زرد یا نارنجی = آستانه پیک مصرف
• قرمز = رویداد مد نظر DPP که در آن قیمت مصرف به مدت 4 ساعت تا 40 برابر افزایش پیدا می‌کند.


به دلیل این تفاوت‌های مهم، خانواده‌های هر دو گروه تحقیق اذعان داشتند که به علائم چراغ‌های زرد و قرمز به شدت واکنش نشان می‌دهند یعنی همان نتیجه‌ای که مطلوب مدیران تقاضا است. درست است که این نتیجه را می‌توان به عنوان نتیجه افزایش آگاهی، تجسم بهبود یافته، و/یا استفاده از بازدارنده‌های مالی در مورد خانواده‌های DPP عنوان کرد، اما در عین حال می‌توان آن را به عنوان انتقال مسئولیت مصرف و سرزنش ناشی از مصرف بالا به گردن خانواده‌ها نیز تفسیر نمود. افرادی که در مورد هشدارهای زرد و قرمز احساس خطر می‌کنند واکنش‌هایی از قبیل کاهش مصرف تا تعلیق تمامی مصارف خانگی برای مدتی را از خود نشان می‌دهند. به طور مثال فرد شماره 1 از گروه EcoPioneer می‌گوید:


«با هشدار قرمز دخترم وحشت می‌کنه! ما بهش می‌گیم خط قرمز … اگه ببینیم یه چیزایی داره به خط قرمز یا به زرد می‌رسه کارهایی رو انجام می‌دیم تا دوباره سبز بشه.»


با این حال، چراغ‌های راهنمایی می‌توانند اثر معکوس نیز داشته باشند، یک چراغ سبز یا نارنجی می‌تواند در تایید یک اقدام نقش ایفا کند: فرد شماره 2 از گروه EcoPioneer می‌گوید: «همیشه نگران استفاده از خشک‌کن بودم، اما فهمیدم که باعث نمیشه جیغ قرمز بزنه پس مشکلی نداره». در این مورد، چراغ نارنجی میزان مصرف خشک‌کن لباس‌ها را تایید می‌کند.


علاوه بر این، چراغ قرمز فقط در دوره‌های زمانی خاص فعال می‌شد، که احتمالا باعث تقویت و تشویق مصرف انرژی در زمان‌های دیگر روز (تغییر بار) می‌شد.

به عنوان مثال، بازخورد چراغ راهنمایی ارائه شده به شرکت‌کنندگان برنامه آزمایشی EcoPioneer برخلاف مصرف تجمعی در طول یک روز، هفته یا ماه بر اساس مصرف در زمان واقعی بود و به طور بالقوه خانوارها را تشویق می‌کرد تا شیوه‌های مصرف انرژی خود را در طول روز تقسیم کنند تا به جای چراغ قرمز چراغ سبز یا نارنجی دریافت نمایند. از دیدگاه ارائه‌دهندگان برق، به ویژه توزیع‌کنندگان، تغییر بار به دلیل استفاده کارآمد از سیستم توزیع برق در تمام اوقات روز یک نتیجه مطلوب است. با این حال، برای سیاست‌گذاران و مدیران تقاضا که مایل به کاهش مصرف کلی هستند، این نتیجه به‌طور بالقوه صرفه‌جویی در انرژی و آب حاصل از بازخورد IHD را نفی و خنثی می‌کند. بنابراین بازخورد چراغ راهنمایی یک تکنیک مصورسازی است که بار مسئولیت و سرزنش ناشی از مصرف بالا را از دوش ارائه‌دهندگان برداشته و بر شانه‌های مصرف‌کنندگان می‌گذارد. شرکت کننده 18 از گروه DPP: «چراغ بهم می‌گه هی! مصرفو کم کن!».
شرکت کننده 20 از گروه EcoPioneer: «وقتی چراغ، سبز می‌شه بازخورد مثبتی بهت می‌ده. به خودت می‌گی که کار درستو انجام دادی».
چراغ نارنجی رنگ معرف یک «منطقه خاکستری» است که هم می‌تواند فعالیت‌های مصرف انرژی را مشروعیت بخشد و هم آن را کاهش دهد. از این نظر، چراغ‌های راهنمایی IHD نقشی اخلاقی در تعیین سطوح مناسب و نامناسب مصرف و در مقابله با مصرف نامحسوس موجود در زیرساخت‌های خانگی و سیستم‌های تامین انرژی و آب دارند.
با این حال، اگرچه بازخورد IHD ممکن است جریان انرژی و آب را در خانه ارتقا بخشد و «محدودیت‌های» مصرف را نمایان سازد، ولی در جهت تغییر شیوه‌های مصرف، پیکربندی مجدد دانش و مهارت‌های عملی در مورد چگونگی تغییر فعالیت‌های خانگی و روزمرگی‌هایی چون حمام کردن و شست‌وشو اقدامی انجام نمی‌دهد. بازخورد همچنین زیرساخت‌ها و فن‌آوری‌های جایگزینی را برای کمک به تغییر ترکیب فعالیت‌های روزانه فراهم نمی‌آورد. در نتیجه، این‌که خانوارها چقدر بر اساس این تجسم و انتقال مسئولیت افزایش یافته عمل می‌کنند، بستگی به این دارد که آن‌ها چه شیوه‌های مصرف انرژی و آب را قابل مذاکره می‌دانند.


اقدامات قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره


با به تصویرکشیدن جریان‌ها و محدودیت‌های انرژی و آب، می‌توان خانوارها را به صرفه‌جویی، مدیریت و به حداقل رساندن مصرف مطابق با سبک زندگی موجود سوق داد. آن‌چه که قابلیت مذاکره یا عدم آن را مشخص می‌کند سیاست‌های کنونی درباره تعریف سبز بودن است. به ویژه با روشن نکردن چراغ‌ها و وسایل استفاده نشده و با استفاده از فن‌آوری‌های سازگار با محیط زیست، خانواده‌ها تشویق می‌شوند که کارآمد باشند.


چنین اقداماتی به طور گسترده توسط دولت‌ها و گروه‌های محیط زیستی ترویج می‌شوند. شیوه‌های محافظه‌کارانه و کارآمد به‌عنوان روشی نسبتا آسان و کم‌هزینه برای تغییر، توسط طیف وسیعی از سازمان‌های دولتی استرالیا، شرکت‌های حوزه انرژی و فعالان تغییر رفتار به‌عنوان یک اصل اساسی در سبک زندگی «سبز» مطرح شده‌اند. در نتیجه در مواجه با جریان مصرف مصور و تمایل به مبدل‌شدن به مصرف‌کننده خوب، خانواده‌ها به طور خاص بر مدیریت اتلاف انرژی روشنایی متمرکز شدند حتا اگر در طول مصاحبه در این مورد به طور مستقیم مورد پرسش واقع نشدند.
فرد شماره 1 از گروه EcoPioneer می‌گوید: «دخترم توی خاموش کردن لامپ‌ها دیوونه شده تا جایی که توی تاریکی مطالعه می‌کنه».
به طور مشابه، افراد اذعان داشتند که در پاسخ به بازخورد IHD، اقدامات دیگری را برای صرفه‌جویی در انرژی و آب انجام داده‌اند، که با کمپین‌های دولت، آب و برق و محیط زیست سازگار بود. این موارد شامل خاموش کردن لوازم خانگی در زمان عدم استفاده، خاموش کردن برق آماده به کار، نصب فن‌آوری‌های کم‌مصرف انرژی و آب و استفاده از لباس‌شویی در حالت پر بود.
جدای از اقدامات ذکر شده که به صورت گسترده تبلیغ شده بود و می‌توان گفت اقدامات کوچک و آسانی برای افراد است، بسیاری از خانوارها هشدارهای IHD را تا حد زیادی بی‌ربط می‌دانستند، زیرا این هشدارها افراد را نسبت به اقداماتی آگاه می‌نمود که غیرقابل تغییر و غیرقابل مذاکره فرض می‌شد:
شماره 7 از گروه EcoPioneer می‌گوید: «من نکته رو متوجه نمی‌شم چون الان می‌دونیم که کدوم وسایل باعث می‌شن چراغ، قرمز بشه و اونا وسایلی هستن که به هر حال نیاز داریم ازشون استفاده کنیم… نمی‌شه گفت که داریم انرژی هدر می‌دیم و ما باید یه کاری بکنیم».
شماره 78 از گروه EcoPioneer می‌گوید: «شاید خوب باشه که بدونیم توستر اینجوریه یا کتری اونجوری ولی خب من نمی‌دونم قراره چیکار کنم؟ چایی سرد بخورم؟».


این نقل‌قول‌ها نشان می‌دهد که چگونه خانوارهای درگیر در این تحقیق، در بیشتر موارد، برای تامل یا تغییر آن فعالیت‌هایی که آن‌ها را عادی و ضروری می‌دانستند، تردید نکرده‌اند.

در عوض، تغییرات گزارش‌شده به کارآمدتر شدن و اجتناب از «ضایعات» در راستای سیاست‌ها و توصیه‌ها و کمپین‌های زیست‌محیطی اشاره دارد.

وقتی فقط بر منابعی که خانوارها استفاده می‌کنند تاکید می‌شود و به معانی، دانش و زیرساخت‌هایی که استفاده از منابع را پایدار می‌سازد توجهی نمی‌گردد، مسائل اساسی در مورد ویژگی‌های تقاضا، فراتر از مرزهای مناقشات معمولی قرار می‌گیرند. بازخورد IHD اگرچه ممکن است مانند یک نیشگون گرفتن از جانب مادر جهت تادیب شما عمل کند (EcoVillage، 15)، اما اساسا خود را با تغییر انتظارات و پارامترهای زندگی عادی روزمره درگیر نمی‌کند.

بنابراین بازخورد IHD ممکن است با تمرکز بر آن‌چه که به راحتی قابل شمارش، صرفه‌جویی و محاسبه (کیلووات و لیتر) است را مشروع جلوه دهد، به جای این‌که رویه‌ها و زیربنایی را که مصرف انرژی و آب در آن‌ها دخیل است را زیر سوال ببریم و در واقع آن‌چه را که انجام می‌دهیم زیر سوال ببریم واز خود بپرسیم که چرا انجامشان می‌دهیم.

شاو (1997) قبلا این هشدار را داده و استدلال کرده بود که با شفاف‌کردن مصرف، خدمات حاصل از آن پنهان می‌شوند. به عنوان مثال، در حالی که یک IHD به افراد نشان می‌دهد که چقدر آب در حمام مصرف می‌کنند و احتمالا آن‌ها را تشویق می‌کند که زمان کمتری را به استحمام اختصاص دهند، با این حال نه تنها نیاز درک شده به حفظ استانداردهای خاصی از بهداشت، بوی بدن و ظاهر را برطرف نمی‌کند بلکه راه‌کاری برای لذت، راحتی و تشریفات مرتبط با دوش گرفتن نیز ارائه نمی‌دهد.

بنابراین خلا موجود فرصتی را برای بازاریابان و سایر ذینفعان این حوزه ایجاد می‌کند تا تلاش خود را برای تغییر در انتظارات مصرف‌کنندگان و فروش بیشتر محصولات برای برآوردن نیازهایشان به‌کار گیرند.


نقش IHDها در آینده


آن‌چه بحث شد مبنایی را برای کاوش راه‌های دیگر افزایش اثربخشی بازخورد فراهم آورد که بر ارتباطات، مسئولیت‌ها، درک و انتظارات قابل مذاکره تمرکز داشت. نقش IHD در مواجهه با جریان‌های نامرئی انرژی و آب در خانه از اهمیت به سزایی برخوردار است، اگرچه می‌توان آن را به‌عنوان مرحمی برای پدیده گسترده‌تری چون زیرساخت‌ها و سیستم‌های تامین نامرئی توصیف کرد. بنابراین فرصتی برای تفکر شفاف‌تر و گسترده‌تر در مورد نقش‌ها و مسئولیت‌های تعبیه شده در سیستم‌های انرژی و آب، زیرساخت‌های خانگی و خود IHD وجود دارد.


یک استراتژی ممکن می‌تواند ساختن سیستم‌های انرژی و آب نزدیک‌تر به خانه‌ها باشد، به جای سیستم‌هایی که در قرن بیستم و بیست و یکم ساخته شد و بیان‌گر این ضرب المثل است: از دل برود هر آن که از دیده رود.

همراه با ترتیبات روابط مدیریت مشترک، که به موجب آن خانوارها و شرکت‌های آب و برق به طور جمعی در مدیریت و مذاکره متقابل عرضه و تقاضای منابع مشارکت دارند (و رویه‌هایی که هر دو در آن دخیل هستند). شرکت‌های خدمات شهری و دولت‌ها می‌توانند نقشی در معکوس کردن یا تثبیت روند فعلی به سمت شیوه‌های جدید و پرمصرف‌تر داشته باشند.

این همان جایی است که IHD می‌تواند به طور مجدد جایگاه‌یابی شود، نه (تنها) به عنوان دستگاهی که بازخورد مصرف را به تک تک افراد خانواده ارائه می‌دهد، بلکه به عنوان یک «واسط» در رابطه بین تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان. IHD که هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر استعاری در پیوند بین قلمرو تامین و مصرف (یا عرضه و تقاضا) قرار دارد، می‌تواند تامین انرژی و آب به صورت محلی یا اهداف تطبیقی آب و انرژی را به عنوان بخشی از یک رابطه مدیریتی تسهیل و پشتیبانی کند (برای مثال به کمپین هدف 155 دولت ویکتوریا مراجعه کنید).


همچنین فرصت‌هایی برای IHD وجود دارد تا آن‌چه را که ما غیرقابل مذاکره می‌دانیم به چالش کشیده و زیر سوال ببرد. این امر مستلزم تغییر در نوع بازخوردی است که IHD ارائه می‌کند – یعنی از کیلووات، لیتر و دلار به معانی و شایستگی‌هایی که این منابع به ارمغان می‌آورند.

از جمله مواردی که موجب به چالش کشیدن امور می‌شود می‌توان از راهبردهایی که آن‌چه عادی پنداشته می‌شود را به بحث می‌گذارد، ارائه پیشنهادات و استراتژی‌های عملی در مورد نحوه متفاوت دوش گرفتن، شستن، گرم کردن یا سرد کردن، و همه چیزهایی که به طور مستقیم مفروضات و انتظارات اساسی را به چالش می‌کشد نام برد.

این شیوه‌ها می‌تواند نقطه شروع مفیدی باشد. این بی شباهت به نقش آژانس‌های بازاریابی نیست که در آن بر منابع یا محصولاتی که می‌خواهند بفروشند (مانند صابون، دئودورانت، تهویه مطبوع) تمرکز نمی‌کنند، بلکه بر معانی و درک مرتبط با استفاده از آن‌ها (یعنی تمیزی، جذابیت و تازگی) تمرکز می‌کنند.


متاسفانه، جهتی که برنامه‌های بازخورد IHD در حال حرکت هستند با مسیرهای مذکور کاملا متفاوت است. ماروین و همکاران (1999) در تجزیه و تحلیل خود از مسیرهای بالقوه توسعه فنی (TDPs) که از اندازه‌گیری هوشمند پدید می‌آیند بیان می‌دارند که جریان غالب، احتمالا تولیدکننده-محور است، که از طریق آن شرکت‌های آب و برق کنترل خود را فراتر از اندازه‌گیری و به داخل خانه‌ها گسترش می‌دهند تا با جمع‌آوری اطلاعات جدید در مورد مصرف‌کنندگان، خدمات ارزش افزوده (مانند IHD) و بسته‌های خدمات هدفمند ارائه نمایند.

در آزمایش‌های تولیدکننده-محور کنتورهای هوشمند، شرکت‌ها بیشتر علاقه‌مند به توسعه برنامه‌هایی هستند که به آن‌ها اجازه می‌دهد کنترل متمرکزتری بر مصرف مشتریان خود داشته باشند. اگر گفته ماروین و همکارانش را درست فرض کنیم، برنامه‌های IHD احتمالا نقش‌های موجود تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان را در سیستم‌های انرژی و آب تثبیت خواهند کرد.


وقتی ارائه‌کنندگان برنامه‌های IHD به عنوان یک تامین‌کننده تعریف می‌شوند، بعید است که نقش خود را به عنوان کسی که اشکال نامرئی توزیع، ساختار عادی و پویایی روزمرگی‌ها را زیر سوال می‌برد ایفا کنند.

بنابراین بحث گسترده‌تری در مورد این‌که نقش و مسئولیت‌های ارائه‌دهندگان و مصرف‌کنندگان واقعا چه هستند، وجود دارد. مدیران تقاضا می‌بایست بپذیرند که فعالیت‌های غیرقابل مذاکره برخواسته از ساختارها و پیکربندی‌های نهادی، فنی و اجتماعی موقت و قابل تغییر هستند نه نیازهای غیرقابل تغییر و ایستا.

سوفولیس و ویلیامز (2008) نیز به این نکته اشاره می‌کنند که تمایز بین اعمال اختیاری (آبیاری باغ و شستشوی ماشین) و غیر اختیاری (حمام کردن، شست‌وشو و شستشوی توالت) در بخش آب بی معنی است: «زیبایی‌شناسی باغ، هنجارهای پاکیزگی و توالت‌های مبتنی بر آب، هر یک از محصولات احتمالی فرهنگی، تاریخی و فنی هستند که به صورت مرسوم و اجباری در آمده‌اند، اما همچنان می‌توان آن‌ها را دوباره مورد مذاکره و تغییر قرار داد یا رها نمود».


چه این گزاره مورد پذیرش قرار بگیرد چه نه طراحان، تامین‌کنندگان و مدیران سیستم‌های انرژی، آب، منابع و برنامه‌های بازخورد IHD، «واسطه‌های تقاضا» هستند. آن‌ها به طور روزانه درگیر حفظ مصرف‌کنندگان از عدم قطعیت‌های طبیعی و اقتصادی هستند که این مشخصه تامین (و مصرف) منابع است. امتناع از درگیر شدن با رویه عادی به این دلیل که این کار نقش یا مسئولیت آن‌ها نیست (اگر چه شاید به طورصریح نگویند)، نشان‌دهنده ناکامی در قبول این واقعیت است که آن‌ها قبلا مداخله نموده‌اند و زمانی که این کار را انجام نمی‌دهند، مرز بین عملکرد قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره به سمتی حرکت می‌کند که ممکن است تلاش‌های آن‌ها برای دست‌یابی به کاهش منابع را تضعیف کند. طراحان، ارائه‌دهندگان و ارزیابان بازخورد IHD از تصریح این درک جایگزین از مصرف، و نقش برنامه‌ها و دستگاه‌های خود در آن‌ها سود می‌برند.


جمع بندی


الزامات ملی برای اندازه‌گیری هوشمند مصرف، مشوق بسیاری از پروژه‌های بازخورد IHD به منظور حذف یا تغییر تقاضای مصرف انرژی و آب در منازل بوده است. با این حال، هنوز طیف وسیعی از تنوع در اثربخشی بلندمدت آن‌ها وجود دارد. این مقاله به دنبال درک این تنوع و نقش IHDها در کاهش تقاضای انرژی و آب خانگی است و این کار را با استفاده از مفهومی‌سازی‌هایی دنبال می‌کند که مصرف را فراتر از فرضیات فردی و منطقی در نظر می‌گیرند.

این مقاله بر این نکته تمرکز نمود که چگونه می‌توان به کمک بازخورد IHD جریان‌های نامرئی انرژی و منابع آب را در خانه روشن ساخت، مسئولیت‌های استفاده از منابع را تغییر داد و شیوه‌های قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره مصرف را مجددا پیکربندی نمود و در نهایت هشدارها، فرصت‌ها و رویکردهایی برای بازخورد مصرف و برنامه‌های مدیریت تقاضا فراهم نمود.
به تصویرکشیدن جریان انرژی و آب در خانه توسط بازخورد IHD، خانواده‌ها را تشویق می‌کند تا در مصرف صرفه‌جویی کنند و هدررفت مرتبط با شیوه‌های موجود را به حداقل برسانند. همچنین پیام‌های اخلاقی جدیدی را در مورد مصرف خوب و مصرف بد به مخاطب می‌رساند و مسئولیت کاهش مصرف را به عهده مصرف‌کنندگان می‌گذارد. اگر چه با تمرکز بر سهولت اندازه‌گیری و ذخیره‌سازی داده‌ها، و عدم توجه به آن‌چه که عادی و ضروری تلقی می‌شود، به طور بالقوه به شیوه‌های مصرف کنونی مشروعیت می‌بخشد.


در صورت عدم تعامل لازم با مسائل یاد شده، این خطر وجود دارد که از طریق هشدار دادن به خانوارها در مورد اقدامات غیرقابل مذاکره، بازخورد IHD بی ربط به مساله تلقی شود. در حالی که این وسیله ممکن است در ابتدا جالب به نظر برسد، عدم سودمندی درک شده آن در رابطه با فعالیت‌های زندگی روزمره ممکن است باعث شود که خانوارها به مرور زمان علاقه خود را از دست بدهند.

علاوه بر تمرکز بر بهبود آموزش و اطلاعات در مورد مصرف منابع و تاثیرات آن، نیاز به مشارکت بیشتر و شناخت پویایی‌ها و متغیرهای تشکیل‌دهنده زندگی روزمره و نقش تامین‌کنندگان انرژی و آب در ایجاد، حمایت و نگهداری انتظارات معمول از منابع است.


این امر مستلزم اندیشه بیشتر در مورد نقش‌ها و مسئولیت‌های تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان و نحوه تقویت یا پیکربندی مجدد آن‌ها از طریق کنتورهای هوشمند، IHDها و برنامه‌های مدیریت تقاضا است. درحالی‌که کنتورهای سنتی و غیرهوشمند به مصرف‌کنندگان یادآور می‌شوند که مسئولیت مدیریت منابع بر عهده تامین‌کنندگان این منابع که در خارج از خانه حضور دارند است، IHDها (و کنتورهای هوشمند) قابلیت گسترش این مسئولیت به داخل خانه را دارند. بنابراین، این دستگاه ممکن است فرصت‌هایی را برای محو کردن مرزهای بین حوزه‌های سنتی تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان فراهم کند، در نتیجه پویایی‌های به هم پیوسته شیوه‌های زندگی عادی و غیرقابل مذاکره را بهتر مد نظر قرار داده و احتمالا مورد پیکربندی دوباره قرار دهد.



مشخصات مقاله انگلیسی
Strengers, Y. (2011). Negotiating everyday life: The role of energy and water consumption feedback. Journal of Consumer Culture, 11(3), 319–338. https://doi.org/10.1177/1469540511417994

نظر شما