یکی از دلایلی که برای کاهش رشد در کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته پس از رشد خیرهکننده اولیه آنها بیان شده، فرسودگی و مستهلک شدن سرمایه در طول زمان است.
این امر نهایتا بهرهروی سرمایه را تا جایی پایین میآورد که کشور روند رشد و توسعه اولیه خود را به کل گم میکند.
تعمیر و نگهداری از جمله عوامل مهم در کاهش اثر استهلاک یا حفظ و افزایش بهرهوری سرمایه موجود است.
در دفاع از سرمایهگذاری روی فناوریهای پیچیده
به جای اینکه تعمیر و نگهداری را امری کاملاً غیرضروری نشان دهیم، بیاییم درباره بنگاههایی صحبت کنیم که در آنها حفظ و نگهداری اهمیت والایی داشته است.
به صنایع و فرآیندهایی فکر کنیم که در آنها عدم نگهداری به جای اینکه به تخریب آهسته و تدریجی کیفیت و کمیت محصول یا قطع مختصر یکی از ماشینآلاتی که کل برنامه تولید را به هم نمیزند بینجامد، باعث خسارتهای سنگین به شکل خرابیهای جدی و تصادفات میشود.
واحد تعمیرات و نگهداری در چه بنگاههایی اولویت اصلی است
برای نمونه این اجبار به نگهداری، ویژگی بهرهبرداری در فرایندهای یکپارچه «جریان پیوسته» از قبیل پالایش نفت و سایر دگرگونیهای شیمیایی است.
در حمل و نقل، درجه بالایی از ضرورت توجه به نگهداری در خطوط هواپیمایی وجود دارد- در اینجا بیتوجهی به نگهداری به معنای وقوع فاجعه معینی (سقوط هواپیما) است- در حالی که بزرگراهها را میتوان به مدت طولانی به حال خود رها کرد تا تخریب شوند یعنی تا زمانی که واقعاً غیر قابل عبور شوند، و حتی پس از آن پیامد بعدی، نه از بین رفتن جان و مال عدهای از مردم، بلکه نارضایتی و کاهش درآمد توزیعشده بین بسیاری از مردم است.
در مورد راهآهن، اجبار به نگهداری حساسیت کمتری از خطوط هواپیمایی دارد اما احتمالاً قویتر از بزرگراهها است، چون تصادفات ناشی از عدم نگهداری جدیتر است.
مکانیزم توسعه سیاست تعمیرات و نگهداری در کشورهای توسعه نیافته
فرضیه ما مبنی بر اینکه کشورهای توسعه نیافته در فعالیتهایی بهتر عمل میکنند که ضرورت نگهداری خود را تحمیل میکند و راه گریزی از آن وجود ندارد، در این نمونه به خوبی با مشاهده تائید میشود:
عملکرد خطوط هواپیمایی در این کشورها معمولاً کاملاً درخور ستایش بوده، عملکرد راهآهن در حد متوسط است و شبکه بزرگراهی اغلب در وضعیتی اسفبار و نیاز به تعمیر دیده میشود.
مشاهدات پیشین پیشنهاد میدهد که کشورهای توسعه نیافته شاید موفقیتی شگفتآور در سرمایهگذاری روی فناوری پیچیدهای کسب کنند که باید در بالاترین سطح نظم کاری نگه داشته شود.
در این صنایع است که میتوان عادت به تعمیر و نگهداری را کسب کرد و از آنجا به بقیه اقتصاد گسترش داد. از سوی دیگر، صنایع «ساده» که کشورهای فقیرتر اغلب ابتدا به برپا کردن آنها علاقه نشان میدهند شاید دقیقاً همانهایی باشند که تمایلی قوی به تخریب شدن دارند.
اگر چه در اینجا عدم نگهداری، پیامدهای شدید آنی ندارد (و بنابراین احتمال میرود در عدم نگهداری افراط شود) در درازمدتتر اثر جدی نامناسبی بر کارایی و روحیه برجای میگذارد.
منبع : کانال تلگرامی دکتر جعفر خیرخواهان