شماره ثبت در ارشاد: 83160

رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

قانون بازده نزولی | به زبان ساده



به‌روز شده آوریل 2022

مرتضی زارع



آیا اگر پیوسته سرمایه‌گذاری را بیشتر کنیم، تولید دائما رشد می‌کند؟ اگر دستگاهی که برای تولید یک نیرو نیاز دارد، 10 نفر کارگر همزمان بخواهند کمک کنند تا بهتر کار کند، شدنی است؛ تولید بیشتر می‌شود یا کمتر؟ اگر نیروهای کسب و کار خود را دوبرابر کنیم تولیدمان لزوما 2 برابر زیاد می‌شود؟

قانون بازده نزولی، یک اصل در اقتصاد است که پیش‌بینی می‌کند اگر بقیه متغیرهای تولید (مثلا زمین) ثابت بماند، در ابتدا با افزایش سرمایه یا نیروی کار، تولید شروع به رشد می‌کند، اما از نقطه‌ای به بعد، تولید بالا می‌رود ولی با سرعتی کمتر از قبل و بعد از آن حتی با استمرار در زیاد کردن سرمایه، تولید کاهش می‌یابد.


بازده نزولی یعنی چه؟ | به زبان ساده


ما برای بهبود کسب و کار خود تمایل داریم کارهایی انجام دهیم که بازده تولید یا سود (زمان، پول) ما بیشتر شود. اگر ساندویچ می‌فروشیم و مشتریان در صف می‌ایستند متوجه می‌شویم احتیاج به نیروی کار بیشتر است، اگر محصولات میوه‌فروشی ما تا قبل از ظهر تمام می‌شود احتیاج داریم سرمایه بیشتری برای خرید کردن محصولات بیشتر انجام دهیم.

اگر در دفتر خدمات ارتباطی ما، مردم مجبورند منتظر بمانند تا نوبتشان شود، حس می‌کنیم احتیاج به خرید کامپیوتر و سایر تجهیزات یا اضافه کردن نیروی کار داریم….

اما در این میان باید به یک نکته مهم توجه داشته باشیم، زیاد کردن عوامل تولید ما در ارائه محصولات و خدمات، تا چه جایی موجب افزایش درآمد ما می‌شوند؟ ما که تا ابد نمی‌توانیم آن‌ها را زیاد کنیم!


مثال کلاسیک در این زمینه، مثال‌های زمین کشاورزی است.

قانون بازده نزولی با مثال کلاسیک (زمین کشاورزی)


مثلا کشاورزی که در فصل برداشت گوجه فرنگی است در نظر بگیرید.


او 50 تن محصول دارد و با توجه به قیمت بازار نیاز دارد که هرچه زودتر محصول خود را برداشت کند.

کارگری که او بکار می‌گیرد، روزانه 50 کیلوگرم گوجه را می‌چیند،

WWW.EcoViews.ir 1 1

او برای بالا بردن بازده یا بهره‌وری برداشت، کارگری دیگری نیز به خدمت می‌گیرد و روزانه 100 کیلوگرم برداشت می‌کند،

این تعداد نیرو برای برداشت در سطح وسیع همچنان کم است او 20 کارگر به خدمت می‌گیرد حالا او روزی 1 تن برداشت می‌کند؛

اما مشاهده می‌کند از کارگر 21 به بعد تولید او 40 کیلوگرم بیشتر می‌شود نه 50 کیلوگرم!


‌این همان نقطه آغاز کاهش رشد تولید یا کمتر شدن تولید نسبت به قبل است. دقت کنید هیچ اتفاق بدی نیفتاده همچنان سود و تولید بیشتر سرجای خود است اما خب روند بالا رفتن، نسبت به موردهای قبل از آن کمتر شده.


محصول کشاورز بیشتر می‌شود اما نه به ازای هر کارگر 50 کیلوگرم.


او می‌بیند نفر 25 قادر به چیدن تنها 20 کیلوگرم روزانه است و اگر همینطور ادامه دهد شاید به کار گرفتن نیروی بیشتر حتی بازده تولید را کاهش دهد. خلاصه این فرآیند را در شکل زیر می توانید مشاهده کنید:

قانون بازدهی نزولی


به زبان ساده ما تا ابد نمی‌توانیم سرمایه یا نیروی کار یا به‌طور کل عوامل موثر در تولید کالا و خدمات خود را بیشتر کنیم و انتظار داشته باشیم که تولید دائما بیشتر و بیشتر شود، از جایی به بعد به زبان خودمانی نیروها در دست و پای همدیگر می‌روند.


کارخانه‌ای را تصور کنید که دستگاهی که باید با 2 کارگر کار کند شما 20 کارگر روی آن بگذارید چه اتفاقی می‌افتد؟ عملا همان 2 کارگر هم دیگر نمی‌توانند کار کنند.


تعریف قانون بازده نزولی


این اصل که قانون بازده کاهشی یا «قانون بازده کاهشی»، «اصل کاهش بهره‌وری نهایی» و «قانون نسبت‌های متغیر» نیز نامیده می‌شود.

قانون اقتصادی که بیان می‌کند اگر یک نهاده در تولید یک کالا افزایش یابد در حالی که سایر نهاده‌ها ثابت نگه داشته شوند، در نهایت به نقطه‌ای می‌رسیم که تولید اضافی ناشی از افزایش نهاد تولید کم شده یا افزایش تولید روندی کاهشی در پیش‌ می‌گیرد.

قانون بازده نزولی
برای رسیدن به نقطه بهینه تولید باید بین عوامل تولید تناسب وجود داشته باشد

در مثال کلاسیک قانون، یک کشاورز که مالک زمین معینی است، متوجه می‌شود که تعداد معینی از کارگران حداکثر تولید را به ازای هر کارگر خواهند داشت.

بعد از این نقطه بهینه تولید، اگر او کارگران بیشتری را استخدام کند، مشاهدات او نشان می‌دهد ترکیب زمین و نیروی کار، کارآیی کمتری دارند، یا تناسب افزایش نیروی کار با افزایش تولید کلی، در حال تغییر به سمت بیشتر شدن هزینه‌ها و کمتر شدن میزان تولید است.


این قاعده در هر فرآیند تولید برقرار است مگر اینکه تکنیک تولید نیز تغییر کند.


قانون بازده نزولی چه زمانی برقرار است؟


نکته مهمی‌که در توصیف این قانون بیان شد، این اصل وقتی برقرار است که زیاد کردن یک نهاده تولید مثلا نیروی کار، زمانی که سایر متغیرهای تولید مثل زمین ثابت باشند.


با توجه به ساختار تولید در بیشتر محصولات معمولا در کوتاه‌مدت زیاد کردن بیش از حد یک نهاده تولید از نقطه‌ای به بعد، رشد تولید را کاهش می‌دهد.

در کارخانه تولید خودرو اگر نیروی کار را زیاد کنید و دستگاه‌ها و تجهیزات ثابت باشند، انباشت کارگران در کارخانه فرآیندهای تولید را مختل می‌کند.


اگر نیروی کار ثابت باشد و سرمایه فیزیکی مثل دستگاه‌های تولیدی را زیاد کنید، بعد از مدتی کسی نمی‌تواند از دستگاه‌های خریداری شده استفاده کند و تولید را افزایش دهد.


قانون بازده نزولی در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد


کاهش بازده نهایی، اثر افزایش ورودی در کوتاه مدت است، در حالی که حداقل یک متغیر تولید مانند نیروی کار یا سرمایه ثابت نگه داشته می‌شود.

اما در بلندمدت نهاده‌های ورودی متناسب با یکدیگر رشد می‌کنند و تولید نیز رشدی صعودی خواهد داشت.

مثلا اگر کارخانه تجهیزات جدید خریداری کند در کوتاه‌مدت نمی‌تواند نیروی کار ماهر را برای استفاده از آن‌ها تربیت کند و نیروی کار فعلی ناگزیرند بیشتر کار کنند، همین موجب کاهش بهره‌وری نهایی می‌شود. اما در بلنمدت نیروی کار ماهر با تحقیق از بازار کار جذب شده و می‌تواند اثر افزایشی بر تولید داشته باشد.


اقتصاددانان اولیه، با غفلت از امکان پیشرفت علمی‌‌و فنی که در بلندمدت می‌تواند، ابزار و لوازم تولید را بهبود می‌بخشد، از قانون بازده کاهشی برای پیش‌بینی این موضوع استفاده کردند: که با افزایش جمعیت در جهان، تولید سرانه کاهش می‌یابد. بنابراین از نقطه‌ای به بعد باید از افزایش بیشتر جمعیت جلوگیری کنید.


در اقتصادهای راکد که تکنیک‌های تولید برای دوره‌های طولانی تغییر نکرده است، این تأثیر به وضوح دیده می‌شود. از سوی دیگر، در اقتصادهای مترقی، پیشرفت‌های فنی بیش از خنثی کردن این عامل و در بالا بردن استاندارد زندگی علیرغم افزایش جمعیت موفق بوده است.

قانون کاهش بازده نهایی به‌ این معنا نیست که واحد اضافی کل تولید را کاهش می‌دهد، اما در عمل ‌این معمولاً نتیجه نهایی است.


قانون بازده کاهشی نه تنها یک اصل اساسی علم اقتصاد است، بلکه در تئوری تولید نیز نقش برجسته‌ای دارد. تئوری تولید مطالعه فرآیند اقتصادی تبدیل نهاده‌ها به ستانده است.

تاریخچه قانون بازده کاهشی


ایده کاهش بازده با برخی از اولین اقتصاددانان جهان از جمله ژاک تورگو، یوهان‌هاینریش فون تونن، توماس رابرت مالتوس، دیوید ریکاردو و جیمز اندرسون پیوند دارد. اولین ذکر ثبت شده از کاهش بازده از تورگو در اواسط دهه 1700 بود.


نظریه ریکاردو و مالتوس در مورد قانون نزولی بودن بازده


اقتصاددانان کلاسیک، مانند ریکاردو و مالتوس، کاهش پی در پی تولید را به بهره‌وری کیفیت نهاده‌های ورودی نسبت می‌دهند.
ریکاردو به توسعه قانون کمک کرد او اولین کسی بود که نشان داد چگونه بیشتر کردن کار و سرمایه اضافی به یک قطعه زمین ثابت، به طور متوالی باعث کاهش رشد تولید محصولات غذایی (کشاورزی) می‌شود.

مالتوس ‌این ‌ایده را در طول ساخت نظریه جمعیت خود مطرح کرد. ‌‌این نظریه استدلال می‌کند که جمعیت از نظر هندسی رشد می‌کند در حالی که تولید غذا از نظر حسابی افزایش می‌یابد و در نتیجه جمعیتی از عرضه مواد غذایی خود بیشتر می‌شود.
‌ایده‌های مالتوس در مورد تولید محدود غذا، ناشی از قانون کاهش بازده نهایی است.

مهم‌ترین نکات در مورد قانون بازدهی نزولی

  • قانون کاهش بازده نهایی، بیان می‌کند که افزودن یک عامل اضافی تولید منجر به افزایش کمتری در تولید (نسبت به قبل) می‌شود.
  • پس از رسیدن به سطح بهینه همکاری عوامل در تولید محصولات و خدمات، افزودن مقادیر بیشتری از یک عامل تولید، ناگزیرا باعث کاهش بازده افزایشی در واحد خواهد شد.
  • به عنوان مثال، اگر یک کارخانه کارگران را برای تولید محصولات خود استخدام کند، در مقطعی، شرکت در سطح بهینه فعالیت خواهد کرد. با ثابت بودن سایر فاکتورهای تولید، افزودن کارگران اضافی فراتر از‌‌ این سطح بهینه منجر به کاهش کارآمدی می‌شود. این به این دلیل است که، اگر سرمایه ثابت شود، کارگران اضافی در نهایت در تلاش برای افزایش تولید بر سر راه یکدیگر قرار خواهند گرفت.
  • این اصل تنها در کوتاه‌مدت برقرار است، زیرا برای برقراری معادله، یک عامل تولید را باید زیاد کرد در حالی که بقیه عوامل ثابتند، اما در بلندمدت با افزایش دانش فنی و تکنولوژی بشر، همه عامل‌ها تغییر می‌کنند و معادله بر هم می‌خورد.

قانون بازده کاهشی در دنیای واقعی


در حالی که قانون بازده نزولی در تئوری اقتصادی کلاسیک نشات گرفته است، اما یکی از شناخته‌شده‌ترین اصول اقتصادی خارج از کلاس درس اقتصاد است.
همان‌طور که ذکر ان در بالا رفت، برخی از رایج‌ترین نمونه‌ها به کشاورزی مربوط می‌شوند، اما این قانون در بسیاری از موقعیت‌های دنیای واقعی دیگر نیز کاربرد دارد. حوزه‌هایی مانند بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری گسترش می‌یابد.

یک مثال خوب، تلاش‌های بازاریابی از طریق رسانه‌های اجتماعی است. در حالی که وسوسه‌انگیز است که فکر کنیم دو برابر کردن بودجه در یک کمپین بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، بازده را دو برابر می‌کند، این افزایش می‌تواند به راحتی منجر به اشباع اطلاعات در یک کانال رسانه اجتماعی شود و باعث کاهش قابل ملاحظه بازده شود. اطلاعات منتشر شده با جریانی متناسب با ترجیحات مردم سودآوری مناسبی دارد، اما اگر دائما حجم اطلاعات را زیاد کنیم جذابیت بسیاری از خبرهایی که به‌تنهایی جذاب بودند در میان انبوع اطلاعات دیگر، محو می‌شود و این اثر به سایر خبرها نیز تسری پیدا می‌کند.


برای رفع این مشکل، یک بخش بازاریابی باید سایر متغیرها، مانند کانال‌های انتخابی خود یا رویکردش به نظارت و تحلیل رسانه‌های اجتماعی را ارزیابی و تنظیم کند.
برای رقابتی ماندن در حوزه‌هایی از برنامه‌ریزی کمپین گرفته تا برنامه‌ریزی منابع سازمانی، همچنین مهم است که سازمان‌ها نقطه کاهش بازده را تعیین کنند – یعنی زمانی که بازده هر واحد شروع به کاهش می‌کند.

WWW.EcoViews.ir 6


در این مثال، معیار ممکن است سطح خدمات باشد — تعداد تماس‌هایی که یک نماینده در یک بازه زمانی مشخص پاسخ می‌دهد. همانطور که نماینده دیگری اضافه می‌کنید، سطح خدمات ممکن است بهبود یابد زیرا نمایندگان غرق نشده اند و تماس‌ها را از دست نمی‌دهند. با این حال، در یک نقطه خاص، بازده از سطح اولیه خود پایین می‌آید و آخرین نفری که به کارکنان اضافه شده است، به نقطه بازگشت کاهش می‌یابد.

مثال‌های ساده از قانون بازده نزولی:


استفاده از کودهای شیمیایی یک مثال خوب از کاهش بازده نهایی است. مقدار کم کود منجر به افزایشی بزرگ در تولید می‌شود. با این حال، افزایش بیشتر استفاده از آن ممکن است منجر به کاهش محصول نهایی شود زیرا کارایی مواد شیمیایی کاهش می‌یابد.


اگر یک دانشجو ساعات مطالعه خود را افزایش دهد مثلا روزی 6 ساعت درس بخواند، به بالا بردن دانش خود کمک بزرگی می‌کند. با این حال اگر این ساعات را زیاد و زیادتر کند از جایی به بعد خستگی موجب کاهش بازده او شده و عملا از این مرحله به بعد او چیزی یاد نمی‌گیرد.


استخدام نیروی اضافی در یک کافه، ممکن است بتوانیم در ماه‌های شلوغ تابستان امسال به مشتریان بیشتری خدمات‌رسانی کنیم و درآمد بیشتری کاسب شویم. با این حال، به‌کارگیری کارگران اضافی ممکن است به دلیل کمبود فضا در کافه، کیفیت خدمت‌دهی را کاهش دهد.


یک مغازه تعویض روغنی، دارای دو تکنسین است که هر کدام قادر به تعویض روغن 25 خودرو در روز هستند که در نتیجه در مجموع 50 تعویض روغن در روز تولید می شود. آن‌ها یک تکنسین جدید اضافه می‌کنند و تولید به 75 تعویض روغن در روز افزایش می ‌ابد. سپس تکنسین چهارم را اضافه می کنند، اما تولید تنها به 90 تعویض روغن در روز افزایش می یابد. دلایل آن را می توان به کمبود فضای کاری و تجهیزات برای پاسخگویی کامل به هر چهار تکنسین یا کمبود تقاضا مرتبط دانست.


منابع:

نظر شما