جنگ روسیه و اوکراین، تغییرات ژئوپولیتیکی نظیر شکلگیری جبهه اروپا، اوراسیا، نزدیکی دو ابر قدرت چین روسیه و شائبه سودای تسلط این دو قدرت بر جهان، همچنین جنگ پنهانی بزرگ آمریکا و چین با اهرم متحدان خود در گستره جهان را در پی خواهد داشت.
طی سه مقاله برگرفته از مجله اکونومیست فارسی دامنه تغییرات ژئوپولیتکی فوق را در رسانه درونمای اقتصاد بررسی خواهیم کرد
مهمترین عناوینی که در این سه بخش بررسی خواهند شد:
- تحولات در منطقه اروپا و اوراسیا
- نزدیکی جغرافیایی و قدرت جنگی چین و روسیه، آیا سودای تسلط بر جهان در حال شکلگیری است؟
- سلاحهای هستهای برای کره خاکی تا چه حد نگرانکننده است؟
- در پشت پرده جنگ روسیه و اوکراین، آمریکا و چین درگیر جنگی بزرگتر هستند؟
در بخش اول به بررسی تاثیر جنگ اوکراین بر منطقه اروپا و اوراسیا پرداختیم:
آغاز تغییرات عمیق ژئوپلیتیک با جنگ روسیه در اوکراین | بخش اول : منطقه اروپا و اوراسیا
در مقاله حاصر بررسی خواهد شد چگونه ادبیات و نظریات ژئوپلتیک شواهد کنونی را به سودای تسلط روسیه و چین بر کل گستره جهان ترجمه میکنند.
مسئلهای بسیار حساس و مهم که تحرکات اخیر این دو کشور و اتحاد ناگسستنی آن در دشمنی با آمریکا امکان آن را تقویت میکند.
آیا هیلتر با سلاح اتمی در قرن ما ظهور کرده است؟
هیچ کس هنوز نامی برای این دوره جدید پسا جنگ سرد ندارد. با این حال، در جستجوی موارد مشابه، ارواح نازیسم در حال بازگشت هستند. آقای پوتین وقتی زلنسکی را که یهودی است متهم به اداره یک کشور «نازی» میکند، وحشتهای جنگ جهانی دوم را تداعی میکند.
با این حال آنچه اهمیت دارد، الحاقگرایی خشونت آمیز آقای پوتین (جنگ در گرجستان در سال 2008، جنگ در شرق اوکراین در سال 2014، الحاق مؤثر بلاروس) است که بیشتر یادآور هیتلر است.
این شباهت باعث شد که آقای زلنسکی و دیگران از نگرشهای ضعیف غرب نسبت به او به عنوان مماشات یاد کنند.
یکی از مقامات ارشد کاخ سفید در روز اول تهاجم گفت: «ما هرگز فکر نمیکردیم ناگهان در سال 1939 بیدار شویم»
اما برخی شباهتهای مشابه به سال 1945 بدیهی هستند: مقامات آمریکایی نگران ذهنیت یک رهبر منزوی و ناآگاه روس هستند که نشان داده مستعد اشتباه محاسباتی است. استفاده از سلاحهای هستهای نیز قابل تصور شده است.
مشاهده وقایع از میان منشور جنگ جهانی دوم باعث میشود که فکر کردن به یک «محور» منطقی به نظر برسد.
آیا روسیه و چین قصد سلطه بر جهان را دارند؟ | اوراسیا در سودای دو قدرت بزرگ
دیدگاه جو بایدن در مورد رقابت جهانی که دموکراسی ها را در مقابل خودکامگی ها قرار میدهد، روسیه و چین را در نقش های خودشان قرار میدهد.
دو کشور بدون شک هم از نظر استراتژیک و هم از نظر سیاسی به سوی دیکتاتوری عمیقتر حرکت میکنند. پوتین و شیجینپینگ رئیسجمهور چین، تمایل دارند آمریکا را به عنوان رهبر جهان تضعیف کنند و همچنین از آنچه در سال 1991 برای اتحاد جماهیر شوروی رخ داد وحشت دارند.
جود بلانشت از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، یک اندیشکده، میگوید که اگرچه این دو رهبر متحدان رسمی نیستند، اما از نظر نظامی برای یکدیگر مفید هستند. روابط آنها توسط جغرافیا تشویق میشود.
اگر روسیه نگران تمایلات چین بود، حرکت تعداد زیادی از نیروهای روسیه از شرق دور این کشور به اوکراین بسیار دشوارتر میشد.
برخی در تلاش برای معنا بخشیدن به این محور جدید، متوجه میشوند که به استراتژیستهای قدیمی و بهویژه کسانی روی میآورند که بیشتر به واقعیتهای پایدار جغرافیایی توجه میکنند تا پیشامدهای غیرمترقبه تاریخی.
نظریه هارتلند | حاکم اوراسیا حاکم جهان خواهد بود
نقطه شروع واضح برای این پرسش و به طور کلی برای تاریخ مدرن ژئوپلیتیک، ایده «هارتلند» (سرزمین مرکزی) است که توسط هالفورد مکیندر در سال 1904 مطرح شد.
مکیندر استدلال کرد هر کسی که هسته اوراسیا را کنترل میکند، تقریباً بین دریای قطب شمال و هیمالیا، میتواند بر جهان حکمرانی نماید.
بر اساس این تحلیل، روسیه و چین بر اساس یک هدف مشترک با هم متحد شدهاند که یک مشکل بزرگ را نشان میدهد.
یکی از پاسخها به مکیندر این است که نه بر روی خشکیها بلکه بر اقیانوسها تمرکز کند، و از هم عصر وی، آلفرد تیر ماهان، الهام میگیرد که کنترل خطوط دریایی تجاری را کلید قدرت جهانی میدانست.
نیکلاس اسپایکمن قدرت مطلق جهان در دستان حاکم اوراسیا است
دیگری مربوط به نیکلاس اسپایکمن، دانشمند علوم سیاسی است که در سال 1942 استدلال کرد قلب اوراسیا مهم نیست، بلکه حاشیه آن (ریملند) مهم است.
او معتقد بود که یک نوار دریایی که از دریای مدیترانه، جنوب هیمالیا و در سراسر آسیای جنوب شرقی تا ژاپن امتداد دارد، کلید اصلی است.
او نوشت: «هرکس که سرزمین حاشیهای را کنترل کند، بر اوراسیا حکمرانی میکند. کسی که اوراسیا را کنترل میکند سرنوشت جهان را تعیین میکند.»
نیکلاس اسپایکمن
مایکل گرین، او هم از CSIS، یکی از افرادی است که گفتههای اسپایکمن را در دنیای مدرن مشاهده میکند.
مقامات آمریکایی فکر میکنند که نزدیکی روسیه و چین به آنها اجازه میدهد تا اتحادهای خود در اروپا و آسیا را در یک کل قویتر ترکیب کنند.
اما بسیاری از کشورهای ریملند (از ترکیه گرفته تا اسرائیل، پادشاهی های نفتی خلیج فارس و چندین کشور در آسیای جنوب شرقی) به دلیل ارتباط با روسیه، تحسین آقای پوتین یا چیزهای دیگر، دچار مشکل هستند.
برای مثال سوریه، جای تعجب ندارد که آقای پوتین را حمایت میکند.
تصور کنید هند هم به چین و روسیه بپیوندد
بزرگترین آنها هند است که در 2 مارس از طرح مجمع عمومیسازمان ملل در محکومیت تهاجم روسیه خودداری کرد.
این کشور تلاش میکند دوستی قدیمیخود با روسیه که بیشتر تجهیزات نظامی آن را تأمین میکند، به همراه مشارکت شکوفا با آمریکا متعادل کند.
دیپلماتهای هندی میگویند که نگرانی آنها در مورد چین (این دو کشور در سال 1962 در یک جنگ مرزی جنگیدند و از سال 2020 به طور متناوب با هم درگیر شده اند) نمیتوانند منجر به دوری از روسیه شود.
منجری چاترجی میلر از شورای روابط خارجی، یک اندیشکده، میگوید:
“هند روی طناب سیرک راه میرود، اما خطر جدی سقوط وجود دارد.”
آشکارترین نقطه تلاطم مربوط به خرید موشکهای پدافند هوایی اس400 از روسیه در میان مخالفتهای شدید آمریکاست.
اگر همانطور که انتظار میرود، موشکها به زودی مستقر شوند، آمریکا ممکن است تحریم هایی را بر اساس قانونی به نام CAATSA اعمال کند.
برخی در کنگره از آقای بایدن میخواهند که برای خشنود نگه داشتن هند از مجازاتها چشم پوشی کند. اما در زمانی که آمریکا یک کمپین جهانی را برای منزوی ساختن روسیه ترتیب میدهد، ممکن است توجیه یک معافیت برای یک خطاکار دشوار باشد.
روابط روسیه و چین در دهه 1960 رو به تیرگی رفت، شکافی که ریچارد نیکسون تقریباً 50 سال پیش با یک سفر تاریخی به چین در اوایل سال 1972 از آن بهره برداری کرد. اما جدا کردن آنها امری دشوار خواهد بود.
روسیه و چین علیه آمریکا
یکی از اعضای دولت میگوید که آمریکا اکنون به عمق دوستی پوتین و شی پی میبرد. او میگوید:
«چینیها و روسها زمان زیادی را صرف صحبت با یکدیگر در مورد نیاز به مقاومت در برابر تلاشهای جداکنندگی ایالات متحده میکنند. این تقریباً مانند یک جلسه الکلیهای گمنام است.»
با توجه به اینکه چین از پیش تحت فشار اقتصادی آمریکا قرار دارد، آقای شی بدون شک از هرج و مرجی که پوتین در اروپا، یکی از بازارهای اصلی صادرات کشورش ایجاد میکند، ناراضی است.
اما او با یک دوراهی مواجه است. اگرچه او نمیخواهد آقای پوتین شکست بخورد، اما کمک به او به معنای صدمه دیدن توسط جنگ او است.
آقای شی همچنین باید در نظر داشته باشد که جنگ پوتین برای برنامههایش در رابطه با تایوان چه معنایی دارد.
کانهارا نوبوکاتسو که زمانی مشاور امنیت ملی ژاپن بود میگوید: “اگر پوتین راه خود را طی کند، شی هم همین کار را خواهد کرد.» اما ممکن است به این سادگی نباشد.”
آیا تحریمهای روسیه، میتواند چین را از ایده تهاجم به تایوان بازدارد؟
مشقتهای نظامی روسیه ممکن است باعث شود چین در مورد امکان تهاجم به تایوان تجدید نظر کند.
مقامات آمریکایی امیدوارند که سرزنشهایی که علیه روسیه صورت میگیرد و تحریمهای واقعاً شدیدی که علیه آن اعمال شده است، بر چین تاثیر کافی را بگذارد.
آنها همچنین در تلاش هستند تا اطمینان حاصل کنند که چین و متحدان آسیایی آنها دریابند که آمریکا همچنان به آسیا همانند اروپا نظاره میکند.
چند روز پیش از شروع جنگ در اوکراین، دولت بایدن استراتژی جدید هند-آرام خود را منتشر کرد. به همین مناسبت، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه با وزرای خارجه استرالیا، هند، ژاپن و کره جنوبی دیدارهایی داشت.
همانطور که آمریکا متحدان خود را تقویت میکند، چین ممکن است تصمیم بگیرد که منتظر فرصت مناسب بماند.
آقای پوتین احتمالا در مورد اوکراین احساس کرده بود که زمان بر علیه اوست: پیوندهای این کشور کوچکتر با غرب و ذائقه دموکراسی مردمش در حال افزایش بود، در شرایطی که ظرفیت و اقتصاد روسیه راکد میشد.
محاسبات آقای شی دشوارتر به نظر میرسد. قدرت نظامی چین در حال افزایش است؛ اما حس هویت ملی مستقل در تایوان نیز در حال رشد است.
آیا در دوران جدید ملتها به تمامیت ارضی احترام نمیگذارند؟
این احتمال که روسیه ممکن است بخشهایی از اوکراین را حفظ کند، یا اینکه چین در رابطه با تایوان دل و جرات پیدا کند، ممکن است نشان دهد که دوران جدید اهمیت کمتری بر تمامیت ارضی قائل است. اما لزوما اینطور نیست.
اکثر کشورها همچنان به این اصل احترام میگذارند؛ اکثریت قاطع مجمع عمومی روسیه را محکوم کردند.
همانطور که مارتین کیمانی، نماینده کنیا در سازمان ملل در بحث شورای امنیت خاطرنشان کرد، بسیاری از کشورها از جمله کشور او از امپراتوری های فروپاشیده در مرزهایی ساخته شده اند که خودشان انتخاب نکرده بودند.
با این حال، آنها به دنبال زندگی «به گونهای هستند که ما را به اشکال جدید سلطه و ستم فرو نبرد.»
با این حال به همان اندازه که طنین جنگ در سراسر جهان احساس میشود، در اروپا به شدت به گوش میرسد. این تهاجم، ایده یک قاره «کامل، آزاد، و در صلح» را از بین برده است. کیف که زمانی با چشم پوشی دور به نظر میرسید، اکنون به طرز وحشتناکی نزدیک بنظر میرسد.
منبع : مجله اکونومیست فارسی
بیستوچهارمین شماره اکونومیست فارسی منتشر شد:
اکونومیست شماره این هفته خود را با جلدی متفاوت و بدون تیتر یک متتشر کرد.
- این شماره به تبعات جنگ، تحریم و… برای اقتصادهای بزرگ و کوچک دنیا پرداخته است.
در این شماره میخوانید:
- سلاح اقتصادی؛ تحریمهای بیسابقه غرب علیه روسیه:
اقدامات اقتصادى بــراى قطع ارتباط روسیه با شریانهاى مالى جهان، قویترین ابزارى است که غربى که تمایلی به رویارویی با یک دشمن هستهای در میدان نبرد ندارد، در پاسخ تهاجم به اوکرایــن استفاده کرده است. هیچ اقتصاد بزرگى در دنیاى مدرن به این شدت ضربه نخورده است.
- جنگ و تحریم یعنی تورم بیشتر
- ظهور عصر جدید درگیری اقتصادی پس از جنگ اوکراین:
حمله روسیه به اوکراین میتواند اقتصاد جهانی را بیشتر متلاشی کند. تدابیر غرب علیه روسیه باعث هـرج و مـرج در اقتصاد 6.1 تریلیون دلاری این کشور شده است.
- کدام موسسات اروپایی بیش از همه در روسیه متضرر خواهند شد؟
- تجدید نظر اروپا درباره سیاست انرژی؛ رهایی از وابستگی به روسیه
- چرا اقتصاد کره جنوبی در معرض خطرات مشابه ژاپن است؟
🔵برای تهیه نشریه پیام دهید:
09226433262
@economistfarsi
🌐کانال اکونومیست فارسی