شماره ثبت در ارشاد: 83160

رسانه اقتصادی و اجتماعی دورنما

مفهوم بیکاری به زبان ساده

شاغل و بیکار کدامند؟

در بیان نرخ بیکاری تعریف دقیق واژگان کار، شاغل و بیکار لازم است. اما در مورد چه کسانی این تعاریف معنادار می‌شود؟ آیا کودکانی که تخصص لازم در زمینه‌ای را دارا بوده و مشتاق انجام کار هستند، ولی به آنها کاری پیشنهاد نمی‌شود بیکار گفته می‌شود؟ یا فرد سالمند جویای کاری که هنور توانایی انجام کار را دارد و به درآمد آن نیازمند است بیکار اطلاق می‌شود؟ بر اساس تعریف سازمان جهانی کار (ILO) بحث در مورد بیکاری به جمعیت فعال جامعه یعنی افراد بین (۶۵ – ۱۵ سال) محدود می‌شود بنابراین افراد خارج از این بازه سنی نقشی در اندازه‌گیری میزان اشتغال و سطح بیکاری جامعه نخواهند داشت.

تعریف اقتصادی کار چیست؟

کار به آن دسته از فعالیت‌های فکری یا بدنی اطلاق می‌شود که به‌منظور کسب درآمد (نقدی و غیر نقدی) به تولید کالا یا ارائه خدمتی منجر می‌شوند. همچنین بیکاری به زبان ساده یعنی موقعیتی که فرد (۶۵-۱۵سال) فعالانه در جست‌وجوی کار بوده اما نمی‌تواند به آن دست یابد.

دقت شود دو فاکتوراصلی در تعریف فرد بیکار

۱.کاری برای انجام دادن ندارد

۲. فعالانه در پی یافتن کار است.

مفهوم در جست و جوی کار بودن نکته بسیار مهمی است، برای مثال به مادری که به‌خاطر زایمان نمی‌تواند کار کند یا دانشجویی که در حال گذراندن مدارج بالاتر علمی است بیکار گفته نمی‌شود چون آنها فعالیت فعلی خود را به کار ترجیح داده‌اند و نمی‌توانند در جست‌وجوی کار باشند. همچنین کسی که تخصص لازم برای انجام کاری را دارد، ولی به‌دنبال آن نیست یا فردی که کار متناسب با مهارت او با حداقل دستمزد تعریف شده در جامعه وجود دارد، اما او خواهان دستمزد یا سمت بالاتر است بیکار گفته نمی‌شود.

بیکاری چگونه محاسبه می شود؟

اما برای نشان دادن میزان بیکاری در جامعه از چه شاخصی باید استفاده کرد؟ تعداد افراد بیکار در جامعه نمی‌تواند مفهوم درستی از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم آن جامعه نشان دهد. اگر تعداد افراد بیکار را به کل کسانی که در سن کار و اشتغال هستند تقسیم کنیم نسبت حاصل نرخ بیکاری جامعه است. این نرخ بیان درستی از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ارائه می‌دهد. برای مثال وقتی بیان می‌شود نرخ بیکاری نسبت به سال گذشته افزایش یافته است یعنی افراد فعال امسال رقابت شدیدتری برای یافتن شغل و کسب درآمد خواهند داشت یا به‌عبارتی شانس یافتن شغل برای آنها کاهش یافته است. همچنین اتخاذ سیاست‌های اقتصادی کشور به گونه‌ای بوده که امکان ایجاد شغل نسبت به گذشته کاهش یافته است.

در هیچ جامعه ای نرخ بیکاری نمی تواند صفر باشد

اما تحلیل وضعیت اقتصادی با استفاده از این نرخ به چه صورت است؟ شاید در نگاه اول به‌نظر برسد در یک اقتصاد خوب با بکارگیری مناسب منابع بهترین نرخ بیکاری صفر درصد است، اما باید عنوان کرد حتی بهترین اقتصادها با ایجاد فرصت‌های شغلی فراوان نمی‌توانند به این میزان برسند. دلیل آن این است که همواره در هر برهه زمانی عده‌ای شغل خود را از دست می‌دهند و عده‌ای نیز صاحب شغل جدید می‌شوند و نمی‌توان نقطه زمانی یافت که در آن تمامی افراد جویای کار صاحب کار باشند.

این بخش از جامعه درصدی از نرخ بیکاری را به‌وجود می‌آورند که به آن نرخ طبیعی بیکاری گفته می‌شود. اقتصاددانان میزان این متغیر را بین ۴ تا ۶ درصد برآورد کرده‌اند. حال اگر نرخ بیکاری در کشوری از ۳ به ۵ درصد برسد نمی‌توان گفت وضعیت اشتغال در این کشور بد است؛ زیرا این مقدار کماکان کمتر از نرخ طبیعی بیکاری است یا اگر نرخ بیکاری کشوری از ۱۴ درصد به ۱۰ درصد رسید نمی‌توان گفت وضعیت اشتغال در این کشور به‌طور کلی بهبود یافته.

در این حالت اگرچه تعداد بیکاران در جمعیت فعال کاهش یافته، اما این میزان کماکان بالاتر از مقدار استاندارد است. در نهایت باید اشاره کرد در کشورهای مختلف متناسب با شرایط اقتصادی و وضع معیشت مردم تعریف‌های متفاوتی از بیکاری ارائه می‌گردد لذا در تحلیل‌های خود ابتدا تعریف فرد شاغل و بیکار را در آن سیستم اقتصادی مدنظر قرار دهید. در کنار موارد بالا یک تحلیل مناسب از نرخ بیکاری واکاوی منشا آن در سیستم اقتصادی است. دانستن انواع بیکاری و مشاهده وضع موجود در یک کشور نقد روشن‌تری از نرخ بیکاری ارائه می‌دهد.

در زیر مهم‌ترین انواع بیکاری با ذکر علت آن بیان شده است

بیکاری پنهان

 اگر شرکتی دارای ۵۰ کارمند باشد ولی تمامی فعالیت‌های آن شرکت با ۳۰ نفر هم قابل انجام باشد می‌توان گفت ۲۰ نفر از کارمندان این شرکت بیکار پنهان هستند. بیکاری پنهان در نرخ بیکاری محاسبه نمی‌شود، ولی نشان می‌دهد بهره‌وری در اقتصاد پایین است و شانس پیدا کردن شغل نیز پایین است.

بیکاری اصطکاکی

 زمانی اتفاق می‌افتد که فرد به‌دنبال یافتن شغل مناسب برای خود است. این نوع بیکاری می‌تواند برای فردی که کار قبل خود را رها کرده و به‌دنبال یافتن شغل جدید است یا برای فردی که بتازگی وارد بازار کار شده است اتفاق بیفتد. هرچه اقتصاد پویاتر و فرصت‌های شغلی فراوان‌تر باشد یا نرخ بیکاری پایین‌تر باشد این مدت زمان کاهش می‌یابد.

بیکاری ساختاری

در بسیاری از تعاریف استاندارد متون اقتصادی این نوع بیکاری را ناشی از تحول در تکنولوژی تولید و جایگزین شدن ابزارآلات پیشرفته، به‌جای نیروی کار انسانی می‌دانند، اما شاید بتوان گفت همان‌طور که از تعریف این نوع بیکاری برمی‌آید منشا این گونه بیکاری نهفته در ساختار اقتصاد است. برای مثال در یک اقتصاد وابسته به درآمد نفت و نقش بزرگ دولت، کاهش قیمت نفت موجب کاهش درآمد دولت و متعاقبا کاهش تقاضای دولت برای نیروی کار می‌شود که نتیجه آن بالا رفتن نرخ بیکاری است.

بیکاری فقر 

برخی کارها برای شروع نیاز به سرمایه دارند که فقدان این متغیر موجب پیداش بیکاری فقر می‌شود. در این نوع بیکاری نقش دولت در برآورد بازده این طرح‌های کارآفرینی و فرصت‌های شغلی که می‌تواند ایجاد کند و کارآمدی در اتخاذ تصمیمات درست در بازارهای مالی نظیر وام‌های بانکی و بازار به‌منظور تامین مالی کارآفرینان و کاهش این نوع بیکاری و متعاقبا نرخ بیکاری حیاتی است.

نگارنده: سید محمد مجیدی

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

نظر شما