《هر حکومتی برای هر کشوری مناسب نیست. نظر به اینکه آزادی میوهای نیست که در هر آب و هوایی پرورش یابد به همین جهت در دسترس همهی ملتها نیست. هرقدر بیشتر انسان دربارهی این اصلی که توسط مونتسکیو ایجاد شد فکر میکند، درستی آن بیشتر آشکار میشود》
(قرارداد اجتماعی/ژان ژاک روسو/کتاب ۳/فصل۸)
آنچه روسو در کتاب نامدارش قرارداد اجتماعی گفته، بیشک جزو مغفولترین بخشهای علوم سیاسی بودهاست. گمان عمومی آنکه یک فرم حکومتی بتواند مطلوب آحاد جوامع گوناگون باشد بیشک جزو بزرگترین خطاهای متفکران و تحلیلگران بوده.
رابطه مردم و حکومت در عربستان صعودی
درین مقاله قصد بررسی رابطه مردم و حکومت در عربستان سعودی را داریم. به راستی حاکم مطلوب مردم خاورمیانه و به طور اخص عربستان و مردم ایدهآل حاکمان در خاورمیانه و این سرزمین چگونه است؟حاکم ایدهآل مردم این سرزمین مشابه مردم اروپای غربی و شرق آسیا است؟! بیشک نه! دیدار جیمی کارتر از عربستان شاید برای شروع بحث به ما درین امر یاری برساند.
دیدار جیمی کارتر از عربستان
《ملک خالد در جریان اولین دیدار من(جیمی کارتر) از عربستان سعودی گفت که هر روز درهای خود را به روی دهها تن از مردانی که خواهان دیدار وی هستند، میگشاید. زنان خانواده نیز هر هفته فرصت داشتند تا مشکلات و خواستههای خود را به صورت مستقیم به او بگویند. او اغلب در اراضی بیابانی خود به همراه ناوگانی از تراکتورها و تریلرهایی که یک بیمارستان سیار کامل را به دنبال خود میکشیدند، به سفر پرداخته و تمامی افرادی را که نیازمند درمان پزشکی بودند، شخصا مورد تفقد قرار میداد. هنگامی که من نگرانی خود را در مورد زمانبر بودن چنین اقداماتی بیان کردم او در پاسخ گفت که پادشاهی در صورتی که حاکمان فاقد این احساس تعهد باشند که باید شخصا به مردم خدمت کنند، نمیتواند به حیات خود ادامه دهد》
(فلسطین؛ صلح نه، تبعیض/جیمی کارتر/ص۱۶۷)
در جمله آخر ملک خالد هر آنچه ما به دنبالش هستیم را یکجا به کارتر میگوید. ایدهآل مردم عربستان و خاورمیانه از حکومت صرفا پدری مهربان است که رفاه را برایش فراهم کند. این مردم نگران این نیستند در ازای این موهبت حاکمان دیگر آزادی و اراده خود را در برابر حاکم از دست داده و قدرتی در برابرش ندارند چرا که نانشان ممکن است بریده شود.
جالب است حاکم نیز نان را به مردم عرضه میکند تا بتواند اطاعت آنها را از خود کسب کند. مردم ایدهآل از دید حکومت هم مردمی صرفا مطیع و ستایشگر است نه خلاق و تولیدگر و با اراده.
ایجاد رفاه برای حرف شنوی مردم
《سعودیها، از ملتمسان فقیر در جلوی ادارههای سلطنتی گرفته تا مستخدمان ردهبالای رژیم، برای امرار معاششان به دریافت مقرریشان از حاکم عادت کردهاند. هنوز هم عرف اجتماعی ناگفته اما تلویحی این است که حاکمان ثبات و رفاه را فراهم کنند و زیردستان از آنها اطاعت کنند. تا حالا که ایجاد رفاه برای بهدست آوردن حرفشنوی مردم کافی بودهاست، حتی با اینکه خیلی از مردم این روزها به خاطر حضور بیش از حد دین، وابستگی بیش از حد به آمریکا، فساد بیش از حد در بین شاهزادهها، شکاف بیش از حد بین فقیر و غنی و بیکاری بیشازحد در بین جوانان، غرولند میکنند》
(هزار توی سعودی/کارن الیوت هاوس/ص۱۰۷)
عربستانی ها هیچ گاه نمی خواهند متفاوت باشند!
مردم عربستان تمایلی به حفظ هویت و استقلال فردی و متفاوت بودن ندارند. چیزی که به نوعی ماهیت لیبرالیسم است و اساسا آزادی خواهی و طلب دموکراسی بدون آن معنی ندارد.
《علاقهی شدید سعودیها به همرنگ شدن با جماعت و دیده نشدن در میان دیگر اعضای جامعه بیشک نعمت بزرگی برای قدرت آلسعود است. اگر غربیها عاشق فردگرایی(استقلال فردی) هستند، سعودیها به معنای واقعی کلمه حتی از تصور متفاوت بودن نیز واهمه دارند. متفاوت بودن یعنی جلب توجه. جلب توجه یعنی برانگیختن حس حسادت در همکیشان و حس خشم در خانواده》
(همان/ص۵۵)
آیا آینده عربستان رو به افول است؟
چنین مردمی و چنین حکومتی حالتی را به وجود میآورد که شفافیت مالی و سیاسی به حداقل میرسد، فساد سرتاپای جامعه را فرامیگیرد و در درازمدت هم معاش مردم را دچار تزلزل میکند هم فرمانبرداری از حاکم. یعنی چرخه نامطلوبی که مدام ساخته و سپس متلاشی میشود. بیثباتی که بابت خواسته و مطلوبیت مردم و حاکم از یکدیگر پدید میآید و پایانی هم ندارد.
انفعال بی چون و چرای مردم
《در حقیقت، عربستان سعودی یک دولت رفاه ثروتمند است که در آن بخش عمومی جامعه مالیات پرداخت نمیکند اما خدمات گسترده، هرچند اغلب بیکیفیت از تحصیل و خدمات بهداشتی_درمانی رایگان گرفته تا آب و برق و البته انرژی ارزان دریافت میکند. دستکم هشتاد درصد درآمدهای موجود در خزانهی عربستان سعودی از نفت به دست میآید.
همه درآمدها شامل درآمدهای نفتی، سود حاصل از ذخایر چهارصدمیلیارد دلاری کشور در خارج یا حتی جریمههای رانندگی به سوی دولت مرکزی در ریاض سرازیر میشود؛ یعنی به سوی خاندان سلطنتی. هیچ گزارشی دربارهی مجموع درآمدهای خزانهی آلسعود یا مجموع مخارج آلسعود به مردم ارائه نمیشود، چه مخارجی که صرف مردم شدهاست و چه مخارج خاندان سلطنتی که روزبهروز در حال بزرگتر شدن است. مردم عادی حق هیچ نوع تصمیمگیریای دربارهی تنظیم بودجهی سالانه دولت ندارند.
مجلس شورا که پادشاه آن را تعیین میکند تا به اصطلاح نمایندهی مردم باشند، هیچ نقشی در تنظیم بودجه ندارند. جالب است که چهل درصد بودجهای که به طور علنی اعلام میشود برچسب دیگر بخشها،شامل دفاع،امنیت،اطلاعات و سرمایهگذاری مستقیم درآمدهای کشور در خارج از کشور، به آن زدهشدهاست و برای همگان غیر شفاف است》
(همان/ص۴۷و۴۸)
تبعات چنین رویهای چیزی جز تنبل و راکد شدن جامعه نخواهد بود. چیزی که مانع رشد و کسب اعتبار یک ملت است.
《اثر مشترک مهارتهای آل سعود برای بقا، ثروت عظیم نفتی و مقتضیات دینی برای اطاعت و فرمانبرداری، رویهمرفته منجر به شکلگیری جامعهای خوابآلود و منفعل در عربستان شدهاست》
(همان/۵۴)
چرخه بی عدالتی و فساد
نمونه بارز چرخه بیعدالتی و فساد یک ضلع دیگرش نظام آموزشی است که در پاراگراف قبل به آن اشاره شد. نظامی که تمام تلاشش بار آوردن نسلی مطیع با آموزههایی افراطی و متعصبانه است تا بقا خود را حتی به بها بیمصرفی نسلها تضمین کند.
《درآمد کشور عربستان از محل فروش نفت در سال ۲۰۱۳ به حدود ۲۵۰ میلیارد دلار بالغ شدهبود. این مبلغ برای تامین زندگی راحت برای تمام شهروندان این کشور کافی بود. توزیع ثروت اما حکایتی گوناگون دارد.
خاندان سلطنتی در این کشور از ثروت افسانهای برخوردارند. آنان مالک کاخهای متعدد و هواپیماهای اختصاصی حتی از مدل بوئینگ ۷۴۷ و لنجهای تفریحی با اثاثیهای مجلل و طلاکوبشده هستند. این در حالی است که یک چهارم شهروندان این کشور در همان سال ۲۰۱۳ زیر خط فقر زندگی میکردند.
این کشور مانند دیگر کشورهای بهار عربی آبستن وقوع ناآرامیهای ناشی از نارضایتی مردم است؛ خصوصا اگر بدانیم که نسبت بیکاری در میان جوانان این کشور به بیش از ۳۰ درصد میرسد. باید توجه داشت که بخش مهم نظام آموزشی رسمی کشور را آموزشهای دینی با برداشت و دیدگاه وهابیت، تشکیل میدهد. این بدان معنی است که جوانانی که ازین سیستم آموزشی فارغالتحصیل میشوند به درد هیچ کاری جز فعالیت در زمینهی جهاد نمیخورند.》
(تولد اهریمن/عبدالباری عطوان/ص۱۶۹و۱۷۰)
نگارنده : شایان اویسی
منبع : تلگراف